این بیت از اشعار سعدی را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
سعدی
٢ پاسخ
گویا قرار نیست صبح بشود و آفتاب بالا بیاید، خدا می داند که تا این لحظه چه فکرهایی که در سرم نگشته ولی خوابی به چشمانم نیامده.
گویی امشب آفتاب تصمیمی برای طلوع کردن ندارد، چه اندیشهها و خیالاتی از ذهن من گذشت، اما خوابی به سراغم نیامد.
نکات و معانی:سر چیزی داشتن: اراده و قصد کاری یا چیزی داشتن.
برآمدن آفتاب: طلوع آفتاب.
تضاد: آفتاب و شب، گذر کردن و گذر نکردن.
تناسب: شب، خیال، خواب.
انگار امشب خورشیدی قصد طلوعن دارد . چه خیالهایی که از سر ما عبور کرد ولی هیچ خوابی به سراغ ما نیامد و ما همچنان بی خوابیم!
حضرت به مشاهده و مراقبه نشسته
ولی نتونستن به رویت نور در دل برسن .
در زمان مشاهده گری و آگاه بودن از آگاهی خود ، هزاران فکر و خیال از ذهن و دل گذشت ، زمان فیزیکی امشب هم گذشت ولی به حالت بی فکری و رویت نور در دل نرسیدم و حتی خواب هم نبرد .
مراقبه ، یعنی خواب آگاهانه . یعنی اینقدر فکر و خیال داشتم که وارد سطوح اولیه مراقبه نشدم .