پرسش خود را بپرسید

منظور خیام از" رند"

تاریخ
١٠ ماه پیش
بازدید
٦٧٢

منظور خیام از"" رند ""در 

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نی حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهرهٔ این

چیه ؟

١,٩٨٤
طلایی
١
نقره‌ای
٢
برنزی
١١١

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

انسانی‌ست بسیار دلیر و جسور و بی‌اعتنا نسبت به همه چیز،حتا مقدسات.شخصی‌ست که پشت پا به تمام ظواهر و آداب و رسوم و سنت‌ها و افکار رایج زده و چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست.

تحلیل:

شاید یکی از جسورانه ترین اظهارات خیام همین رباعی باشد ، او در این رباعی خود را معرفی کرده و جایگاه فکری خویش را به تصویر کشیده ، هم اوست که در بین متفکران و فیلسوفان چننین جرئتی دارد و بدون تعلقات دنیوی و ظاهر نمائی ،رهیده از همه چیز و همه کس،می تازد بر جبن و مصلحت اندیشی. انسان را در تارک دنیا می بیند و سئوال چرائی میکند . براستی این رند چرا انسان را از دو جهان برترو فراتر می داند ؟

وقتی ذهن کسی همچون کاغذ سفید گردد یعنی از همه آموخته ها وبرچسب هاوتحمیلات وتلقینات پاک وآزادشود مصداق حکایت این رند میگردد وآدم معمولی زهره وتوانائی رسیدن به این حالت حیرت انگیز را ندارد انسان منهای مکتسباتش( باحفظ هشیاری )موجودی شگفت وخارق العاده میشود در این حال با نفس کل جهان (نه با محیط اجتماعی وتاریخی وجغرافیائی خاص) هم آهنگ وهمدم است.

محتوای این رباعی خیام را می توان بر اساس نظریه غفلت نیز تعبیر كرد ..

غفلت یعنی ندانست و به بازی روزمره سرگرم بودن و به روزمرگی عمر گذراندن ، مشغول کارکردن و درس خواندن و تجارت کردن و عشق ورزیدن و امید بستن و گسستن و لاف زدن و فخر فروختن و تکاثر و تفاخر و تظاهر بودن. خرید و فروش گفت و شنود و گشت وگذار بازی است و دوام زندگی دنیا به این بازیهاست و چرخ عالم بر مدار غفلت می چرخد. همه ما در زندگی به نوعی بازی مشغولیم . در واقع غفلت ها عین زندگی این جهانی است و خروج از این غفلت آدمی را به دو وضعیت می کشاند : یا به عرفان و برتر از زندگی عادی نشستن (تماشاگر شدن) یا به خودکشی (پوچی).

البته رفع نیازها و لذت و رنج و غم و شادی و دلتنگی و دلخوشی در بین همین بازیها و در گرو جدی گرفتن بازیهاست و گر نه در بیرون این بازی ها جز تماشاگری و یا رسیدن به پوچی چیزی نیست .

آگاهی باعث خروج از بازی می شود هرگاه عاشقی از خود بپرسد که عشق چیست؟ باید بداند که از عاشقی فاصله گرفته است مثل این است که جنگجویی در وسط میدان جنگ از خود بپرسد فلسفه جنگ و نزاع چیست؟

بازی دنیا هم بازیگر دارد هم تماشاگر . تماشاگر بودن در این رباعی خیام معنا پیدا می كند .

حتی اگه منظور خیام خودش نباشه، این موضوعی که بیان کرده خیلی باارزش و (به نظر من) درسته.

توی این رباعی، خیام یک نفر رو به تصویر میکشه که از همه ی ایدهءولوژی هایی که میشناسیم خودشو بیرون کشیده. اگه دقت کنیم، الان آتئیسم یه جور مرام یا مذهب شده، ینی باید یه سری چیز های خاصی رو قبول یا بیان کنی، اگه میخوای آتئیست خوبی باشی، و دقیقا به همین دلیل هست که باید چارچوب اون رو هم نپذیرفت. خیام در آخرین مصراع اینو میگه که آدمای متعلق به این ایدئولوژی ها، کسی که از همه اون ها بیرون اومده باشه ( که با توجه به ظاهر بینی این ها، به حقیقت هم نزدیک تره) رو تحمل نخواهند کرد، و همچنین کسی جرئت نداره یه همچین مسیری رو بره، یعنی عمده ما میترسیم همه چارچوب های فکری مون رو رها کنیم

٨,٣٥٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١,٥٠٦
برنزی
٣٣٢
تاریخ
١٠ ماه پیش

به نظر این حقیر رندی خود میتواند باعث رسیدن به هدفی بگردد.
یعنی میتواند دلیل و یا وسیله ای برای به ثمر نشستن گردد.

-
١٠ ماه پیش

پاسخ شما