ترجمه این جمله چی میشه ؟ البته نه معنی ظاهر ی چون به اصطلاح باید باشه they were left cooling their heels for days,
این جملهی اصطلاحی یعنی: روزها معطل نگهشون داشتن یا روزها منتظر و بلاتکلیف موندن ضربالمثلهای فارسیای که براش میشه گفت، اینا چند تا از بهتریناشه 👇 🔹 زیر پاش علف سبز شد یعنی خیلی ...
ترجمه این جمله چی میشه ؟ البته نه معنی ظاهر ی چون به اصطلاح باید باشه they were left cooling their heels for days,
سلام مجبور شدن یه مدت طولانی صبر کنن در فارسی میشه گفت اینقدر منتظر موندن تا زیر پاشون علف سبز شد
هر کجا تیرش از کمان بشتافت گور چشمی ز چشم گوری یافت ✏ «نظامی»
این بیت به صحنهای از شکار اشاره دارد که هر جا تیر شاه (احتمالاً بهرام گور) از کمان رها میشد، گوری (شکار) از دید گورچشمی (چشمی که به گور یا شکار نگاه میکند) دیده و هدف تیر قرار میگرفت. به عبارت دیگ ...
اگر ایام سال قمری را به عدد فی تقسیم کنیم به چه روزی از سال قمری میرسیم ؟ بنده مبنا رو بر این گذاشتم که شما ایام سال قمری و عدد فی رو میدونید
سال قمری حدود ۳۵۴ روزه، اگه تقسیم بر عدد فی (۱.۶۱۸) کنیم میشه تقریبا روز ۲۱۹ از سال قمری. یعنی یه جورایی دو سوم اول سال قمری. منبع: ویکیپدیا تقویم قمری و عدد فی.
در این بیت از حافظ شیرازی لاتقل به چه معناست؟ بی خبرند زاهدان،نقش بخوان و لاتقل مست ریا ست محتسب،باده بده و لاتخف صفحه 176 سپهر سخن
لا تقل مقصود این آیه: لاتقفُ مالیس لک به علماً... ای آنچه نمیدانی نگوئید وخودت دانا جلوه ندهید. اشاره به حدیث أمیرالمؤمنین قل"لا أعلم" تنجو... که مساوی به: لاتقل "إنّی أعلم": نگو "میدانم"! ... اگه إعتراض داری از این مقوله؛ بددهانی وتوهین نکن! ای کُلّ دانا! ... باتظرات دیگران تضادی ندارد.
منذر آن شاه با مهارت و مهر آیتی بود در شمار سپهر ✏ «نظامی»
تو این بیت، نظامی داره یه شاه رو توصیف میکنه که هم باهوش بوده (مهارت)، هم مهربون (مهر). میگه اون شاه مثل یه آیت (نشونهی مهم) تو آسمون بوده، یعنی درخشان و خاص مثل ستارهها. 🔸 پس منظور از آیتی بود ...
منذر آن شاه با مهارت و مهر آیتی بود در شمار سپهر ✏ «نظامی»
میگوید در علم نجوم استاد بود
کدامیک از دو جمله زیر صحیح نیست ، فتجاوزت بما جری علیّ بعض حدودک، فتجاوزت بما جری علیّ من ذلک بعض حدودک. لطفاً ترجمه هر دو جمله را هم زحمت بکشید سپاسگزارم
سلام هر دو جمله درسته من ذلک یعنی از آن (موضوع) در دعای کمیل با «من ذلک» آمده 🔹 پس به سبب آنچه از آن [قضایا] بر من گذشت، از بعضی حدود تو تجاوز کردم، (آن موضوعی که باعث شده حوادثی رقم بخورد، در جملات قبل آمده.) 🔹 پس به سبب آنچه بر من گذشت، از بعضی حدود تو تجاوز کردم. جری علیّ: بر من جاری شد ، برایم رقم خورد
ا نسان ، حیوان ناطق است. ناطق بودن انسان به تعبیر فیلسوفان یعنی عاقل بودن. پس وقتی میگوییم: انسان، حیوان ناطق است؛ به تعبیری به این معنی است که انسان، حیوان عاقل است.
در این بین، منظور از «بر انگشت پیچ)) چیست؟ ((نه یک عیب او را بر انگشت پیچ جهانی فضیلت بر آور به هیچ))
میگه: یه عیب کوچیک از یه نفر رو میگیری و ول نمیکنی، ولی کلی خوبی داره که نادیدهش میگیری! 🟡 پیامش سادهست: منصف باشیم، فقط دنبال عیب نگردیم.