پیشنهادهای ژیلافرزانه (٤١٢)
منو در جریان بذار
منو در جریان بذار
منو در جریان بذار
منو در جریان بذار
منو در جریان بذار
منو در جریان بذار
آدم آب زیر کاه
Happen to
یافتن فکر، نقشه یا طرح به دست آوردن ارائه کردن پول درآوردن پیداکردن
اینجور چیزا
پرت و پلا گفتم زبونم نچرخید
خوب شد که. . . .
خفن عالی
پشت و رو
چجوری بگم
هیچ وقت سنش رو لو نمیده
نه تو کت من نمیره نه نداره
نرو، بمون
عشقی
هول نشو
طرح کلی چیزی را ریختن
حق کسی را خوردن سر کسی کلاه گذاشتن
بد یمن شوم نحس
مشکل پوستی پیدا کردن
کشتن کنار گذاشتن از میان برداشتن
کمتر مصرف کردن
با گذشت زمان
مسخره بازی در نیار
شستمش گذاشتمش کنار
خرج داره برات
فرزند طلاقم
عین خیالش نیست
ازش کنار کشیدی
احتمالش چقدره
باب میلم نیست
به من نمیخوری
هزینش چقدره
گوش به زنگ تو هستم
هواتو دارم
ذهن کسی را شدیداً درگیر کردن
بکر
تو کتم نمیره
این یک توهین و اهانت است
دنبال چیزی بودن
دوزاریت نیفتاد
آخ گفتی موافقم
میبازی شکست میخوریت
هنگ کردم
او از تو سر تره از تو باکلاس تره
زود خودمونی نشو
باحاله خفنه
دلم نیومد
هر کاری میخوای بکن
مخمو نزن
بدجوری
کسی را در خانه خودش دیدن
شتابزده تصمیم گرفتن
با کسی درمیون گذاشتن
تو آدم این کار نیستی
ای کاش جای تو بودم
فعلا این بحث رو کنار بذاریم
به گوش کسی رسیدن
پاتو از گلیمت درازتر کردی
گلویی تر کن
تو از پسش بر میای
حال گیری کردن
به جان هم افتادن
از شر کسی خلاص شدن
رقیب سرسخت
پوست کندن تراشیدن خراشیدن
استعفا دادن
طرف نابغه اس
بابا تو دیگه کی هستی
از چشم کسی افتادن
دست کم گرفتن
کوتاه آمدن
به یک مشکل کوچک برخوردن
از لحاظ مالی به کسی وابسته بودن
ممتاز
فاکتور مهمی برای موفقیت مفید بودن
انتقاد و توضیح خواستن
لج کسی را درآوردن عصبانی کردن
من جواب میدم
غافلگیرم کردی
میخواهم استعفا بدهم
تحت حمایت
داره آب خنک می خوره
تلافی میکنم
بهش رو نده
باید به کارم برسم
مناسب من نیستی
خودتو واسه من نگیر
واسه دل خودمه
چیزی که همه دنبالشن
در حد من نیست
بگو چه خبر بده به من خبرو
خودمو کشتم تا
جویای احوال کسی شدن
یه ریز حرف زدن
۴ نفر ظرفیت داره
میتونی ماشینتو واسه سفر بیاری
بهت حق میدم
خوش تیپ بیست بیست
خیلی جذاب و معروف
ضدحال
از لاکت بیا بیرون
همه چیز دان
خود همیشگیت نیستی
اینو شیرش نکن
مزه دهنش چیه
خودتو واسه من نگیر
عامل واسطه
بدتیپ
مریضم
زیر بار نرفتم
دم دسته
یه سروگردن از ما سر تره
او دیوانه شده
من خیلی خفنم
رحیم رو از دست دادم
کسی که نوشیدنی را درست میکند
درک می کنم
زمین تا آسمان
یه سر آمدم
تو بی مرامی
ارتباط عاطفی بین ما شکل نگرفت
مثل ماه میمونه
عصبانی شدن
غیبش زد
اطلاعات خوبی داره
غافلگیرشدن از توانایی یا دستاورد مخفی کسی
عصبی بودن
خودت این بلا رو سر خودت آوردی
زمین تا آسمان متفاوت
بخشکی شانس
ورق برگشت
میشه من زودتر حساب کنم و برم
دارم سر به سرت میذارم
چیزی را بسیار خواستن
Why do we become angry at neighbors?
برداشتن حمایت مالی از یک پروژه
ناراحت کردن
آن کلبه منظره را خراب کرده است.
Slack off
بی سروصدا بدون جلب توجه
هیجان زده
به شوخی گرفتن چیزی
فاصله نزدیک
میشه رد شم
آتیش می باره جهنمه
این یکی رو دیگه گند نزن
جون خودت
خرما پزونه
این کار همیشگیته
ممنونم ولی نیازی نیست
تو بهترینی لنگه نداری
صبرم داره تموم میشه
سخت تلاش کردن
یه عالمه کار سرم ریخته
شمارش از آخر به اول
پشت و رو
بله، خیلی
گپ زدن
کلی کار سرم ریخته
از همون اول از هم خوشمون آمد
ببینم چی پیش میاد
چه فرقی می کنه حالا که چی
یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
نمی توانم تمرکز کنم
حوصله داری؟ تمایل داری؟
صبر کن
چه گستاخ
کلی کار دارم که باید انجام بدم
کم کاری کردن وقت هدر دادن
ککشم نمی گزه
کار خودمه
رو مخمه
شانس موفق شدن داشتن
فقط دو قدم راهه
اصلا برام مهم نیست
غرغرو
دوست صمیمی
او خوب حرف می زنه
سرزدن به کسی
سرانجام به تدریج
چیزی را بسیار خواستن
احترام گذاشتن تحسین کردن
پروسه
پسر کاو ندارد نشان از پدر
خیلی ممنون
تمییز کردن از طریق مالیدن
کلک کسی را کندن
زیاد چرت و پرت می گی
به معنای
شروع کردن
پاتو از گلیمت درازتر کردی
در حالت بیشترین فعالیت بودن
با دقت نگاه کردن
بهترین بخش از چیزی
محشر بود
وقتشو به بطالت می گذرونه
تولدت پیشاپیش مبارک
تکیه کلام
زیر لیسانس ساده کردن
گوشی دست کسی دادن
اوضاع بر وفق مراده ( به طعنه )
هرزه عوضی لاابالی
او اولین آدمی است که می رم سراغش
نمی توانم ادای داداشمو در بیارم
با کسی صحبت مختصر کردن
بیچاره شدیم
کجا داری می ری
به کلی گیج شدم
مشکل بزرگیه
صداشو در نیار
مضطربم
تو دردسر افتادم
عصبی ام
راحت جا خوش کردن
باهاشون همدردی می کنم
صداشو در نیار طرف ناراحت نشه
تو خیلی خوش شانسی
خیلی آسونه
پول ندارم
رنجی را به جان خریدن سوختن و ساختن دل به دریا زدم دندان روی جگر گذاشتن
کاری نداره
کم آوردن و کوتاه آمدن در برابر اصرار کسی
خیالم راحت شد
دلم برای دیدنش پر می زنه
احساس گرسنگی می کنم
چرا خودمون صداش نزنیم
یکم ناراحتم
سرحال
داری خودشیرینی می کنی
خیلی هم خوشحالم
هر سوراخ سنبه ای
استعداد ناب
داری خودشیرینی می کنی
شرمنده می فرمایید لطف دارید
لطف دارید
یهویی ترسیدن
اهمیت نمی دم چی میگی
دقیق و طولانی فکرکردن درباره چیزی
عین سگ دروغ میگی
به طور خلاصه توضیح مختصر
موعد اجاره شماست.
Boring
بکپ
برو بخواب
مهمانی ترتیب دادن
چطور مگه؟
برو اون ور تر
نه هرگز
خودتو با نان سیر نکن
یه کاریش میکنم
مرور سریع
دیگه دوستت ندارم
با نظرت مخالفم
بذار روشنت کنم
زر نزن
چی بگم والا
با ماشین میام دنبالت
خاطرتو میخوام
شوخی خرکی
من همینم که هستم
زهره ترکم کردی
حواسم برای یک لحظه پرت شد
باهم کنار بیاییم با هم مصالحه کنیم
حالم بهم خورد
برو گمشو
عزمتون رو جزم کنید
محدود فکر نکن
بی کارم. بی هدفم. علافم
منتظر فرصت مناسبم.
ناراحت و بهت زده
نباید جا بزنی.
حالمو گرفت.
یهویی شد.
درخواست شما پذیرفته نشد.
درخواست موافقت شد.
می توانم فردا سر بزنم.
داری محرم راز من می شب.
از داشتن شکم گنده متنفرم.
مجذوبت شدم.
برای یک سورپرایز بزرگ و شوکه کننده آماده باش.
بذار تو حال خودم باشم.
باشه برای بعد.
ساده بگم.
او یک مشاور املاک است.
پیام عاشقانه به دایرکتم فرستاد
به چه درد می خوری؟
ازش بعید نیست
قیمت را پایین بیار
آدم بی اصل و نسب
هیچ چیز قطعی نیست.
تو آنقدرها هم . . . . . . . نیستی.
زیرآب کسی را زدن
کاملا شبیه کپی
توی این کار استعداد داره.
آنقدر معرفت نداشت که. . . .
بنابراین درسهای زیادی را باید ( کارکنم ) جبران کنم.
اجازه بدهید حضور و غیاب کنم
اگر حرف شما را درست متوجه شده باشم
کلی مکافات کشیدیم
به وقتش
قطعیه؟
جایی درز نکنه
اهلش نیستم
شوخی کردم
آماده
به خاطر خودش مستقلا
احتمالا تصور می کنم
در وضع بد در وضع نامناسب
کسل کننده خسته کننده
گیج و هیجان زده
در مضیقه مالی در تنگدستی
در عمل در زندگی واقعی
چه خوب معرکه است
از. . . . . . بعید نبودن
کسل کننده
چطور شده؟ وای باور می کنی!
مشهور
دست خداست شانسی
هر ننه قمری
کثیف کاری کردن
مهمانی خفن
دست بردار بیخیال شو
میفهمم چی می گی
باهات موافقم
اوضاع از این قراره
واسه من ساخته شده
پیرشدن
نزدیک شدن به ایستگاه
گوش به زنگ بودن
حرف رو حرف نیار
بجنب
گوشت رو باز کن ببین چی میگم
پخمه نباش
تو درد سر افتادم
حالا کجاشو دیدی
سرده
احمق نباش
سرده
مشکل داشتن با جدل کردن با
برداشتن حمایت مالی از یک پروژه
حقش بود این بلا سرش بیاد
سپری کردن یک دوره سخت بادقت بررسی کردن
مخالفم
پیشنهاد وزیر
تصویر قطع شده
قلقش دستم میاد
بیا تمومش کنیم
سر در نمیارم
از سر لج
با غر زدن
خیط شدی؟ ضایع شدی؟
سرکسی خالی کردن
بیعانه دادن
خیلی به سفر علاقه دارم
من دل رحم هستم
احساس غربت میکنم
مخم سوت کشید
چطور مگه
بلعیده شدن
گذراندن دوره
من یک اتاق با تخت دو نفره میخواهم
برای خواندن کتاب جا خوش کردن
معلومه که نه
به فنارفتم
افزایش پیدا کردن
ککشم نمیگزه
بیا تمومش کنیم
کلی کار برای انجام داشتن
خیلی تعطیله
خانم میانسال سفیدپوست بی ادب شاکی حق به جانب که سر کوچکترین چیز میخواهد با مدیر صحبت کند.
آنقدر معرفت نداشت که
مراعات منو بکن
به دلت افتاده
اینو خوب اومدی
توبیخ شدن اجرای مجازات
واقعا سنگ تموم گذاشتی
به اعصابت مسلط باش
یه چیز بنجل خریدی
چترشدن
تحمل کردن
صداتو بیار پایین
کاملا شبیه کپی
تندراه
تو هچلم
قبوله
یارو بهم انداخت
زبونم قاصره
بغض داشتم
مراعاتش رو بکن
کلی سفارشت رو کردم
طرف خلاف نرو
خوشگل شدی
به کسی فرصت دادن
خل. اسکل
شیفته توام
آدم رو مخ
کوچک و غیرمهم
مهم
, تک رار کردن
امتحانش کن
احتمالش چقدره
دلم برات تنگ شده
دهنی نکن
آبروریزی نکن.
گرفتی مارو
برو پی کارت