frumpy

/ˈfrəmpi//ˈfrʌmpi/

معنی: شلخته
معانی دیگر: شلخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: frumpier, frumpiest
مشتقات: frumpily (adv.), frumpiness (n.)
(1) تعریف: drab, unfashionable, or plain in appearance, dress, or manner.
متضاد: fashionable, stylish
مشابه: dowdy

- My aunt looks a bit frumpy in her baggy dresses and old scarves.
[ترجمه HHL] عمه ام ( خاله ام ) در لباس های گشاد و روسری ( یا شال گردن های قدیمی خود کمی شلخته به نظر میرسد . این معنی دقیقشه
|
[ترجمه گوگل] خاله من با لباس های گشاد و روسری های کهنه اش کمی ژولیده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] عمه ام با لباس های گشاد و شال گردن پشمی و شال گردن old، کمی گیج به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: dull and primly sedate.
مترادف: reserved, sedate, strait-laced
متضاد: playful, vivacious

- Our grandparents were somewhat frumpy and not at all amused by our childish antics.
[ترجمه گوگل] پدربزرگ و مادربزرگ ما تا حدودی بداخلاق بودند و اصلاً از شیطنت های کودکانه ما سرگرم نمی شدند
[ترجمه ترگمان] پدربزرگ و مادربزرگ ما تا حدی ناراحت بودند و از کاره ای بچگانه ما لذت نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I looked so frumpy next to these women.
[ترجمه گوگل]من در کنار این زنها خیلی عبوس به نظر می رسیدم
[ترجمه ترگمان]من در کنار این زن ها خیلی زیبا به نظر می رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I felt fat and frumpy.
[ترجمه گوگل]احساس می کردم چاق و چاق بودم
[ترجمه ترگمان]احساس چربی و frumpy کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the frumpy people in their starchy clothes.
[ترجمه گوگل]همه ی آدم های پف دار با لباس های نشاسته ای شان
[ترجمه ترگمان]همه افراد خانواده، لباس های شیک می پوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The frumpy church volunteer's first album, "I Dreamed a Dream," was the best-selling debut in British chart history and also topped the US charts.
[ترجمه گوگل]اولین آلبوم داوطلب کلیسایی با نام "I Dreamed a Dream" اولین آلبوم پرفروش در تاریخ چارت بریتانیا بود و همچنین در صدر نمودارهای ایالات متحده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اولین آلبوم داوطلبانه کلیسا به نام \"I Dreamed a)\" اولین آلبوم پرفروش در تاریخ چارت انگلستان بود و در صدر جداول ایالات متحده قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They make anyone wearing them look like a frumpy Eskimo with low self esteem.
[ترجمه گوگل]آنها هرکسی را که آن را بپوشد شبیه اسکیموهای دمدمی مزاج با عزت نفس پایین جلوه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها کسی را وادار می کنند که آن ها را مثل یک Eskimo frumpy با عزت نفس پایین نگاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My new look was boring, frumpy and did the trick perfectly.
[ترجمه گوگل]ظاهر جدید من کسل کننده، ضخیم بود و این کار را به خوبی انجام داد
[ترجمه ترگمان]نگاه جدیدم خسته کننده بود، frumpy و کلک را عالی انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hillary Clinton she's not, but there was no trace of the frumpy babushka, below, from 198
[ترجمه گوگل]هیلاری کلینتون نیست، اما هیچ اثری از بابوشکای نازک پایین، متعلق به سال 198 وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیلاری کلینتون نیست، اما هیچ ردی از the babushka، در پایین، از ۱۹۸ مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lately, everything I wore that she made for me, apart from my grammar school uniform, seemed frumpy and old-fashioned.
[ترجمه گوگل]اخیراً، همه چیزهایی که او برایم می پوشیدم، به غیر از یونیفورم مدرسه گرامر، بداخلاق و کهنه به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]اخیرا هر چیزی را که برای من ساخته بود، جدا از لباس مدرسه اش، frumpy و قدیمی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It wasn't until I saw myself on TV that I realised how frumpy I was.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که خودم را در تلویزیون دیدم متوجه شدم که چقدر بداخلاق هستم
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که خودم را در تلویزیون می دیدم متوجه شدم که چقدر احمق هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They either look sad in their tight shirts with belly rolls, or they cover up with frumpy “Chico’s for Men” shirts that make them look old and dated.
[ترجمه گوگل]آنها یا در پیراهن های تنگ خود با رول های شکمی غمگین به نظر می رسند، یا با پیراهن های خش دار "Chico's for Men" پوشانده می شوند که آنها را پیر و قدیمی می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها یا در پیراهن های تنگ خود با رول شکم نگاه می کنند و یا با frumpy \"چیکو\" برای مردان در نظر گرفته می شوند که آن ها را قدیمی و قدیمی جلوه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There isn't much that can diminish the romantic feelings between husband and wife than to see your spouse looking frumpy and disheveled.
[ترجمه گوگل]چیز زیادی نمی تواند احساسات عاشقانه بین زن و شوهر را کاهش دهد جز اینکه ببینید همسرتان ژولیده و ژولیده است
[ترجمه ترگمان]چیزهای زیادی وجود ندارد که بتواند احساسات عاشقانه بین زن و شوهر را کاهش دهد تا اینکه همسر شما را ببیند که آشفته و پریشان به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. US President Barack Obama admitted Tuesday he's a little frumpy, but brushed aside suggestions that he should pay greater attention to fashion.
[ترجمه گوگل]باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده روز سه شنبه اعتراف کرد که کمی بداخلاق است، اما پیشنهاداتی مبنی بر اینکه باید توجه بیشتری به مد داشته باشد را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور ایالات متحده، باراک اوباما، روز سه شنبه اعتراف کرد که کمی frumpy است، اما پیشنهادهای خود را کنار زد تا توجه بیشتری به مد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Apple's annoying "I'm a Mac" ads are strikingly personal: they pitch a frumpy Bill Gates lookalike against a too-cool-for-school Jobs doppelganger (with added hair).
[ترجمه گوگل]تبلیغات آزاردهنده اپل به نام «من مک هستم» به طرز شگفت انگیزی شخصی هستند: آنها بیل گیتس را شبیه یک بیل گیتس در برابر یک جابز بسیار جذاب (با موهای اضافه) می کنند
[ترجمه ترگمان]آزار دهنده اپل \"من یک تبلیغ مک هستم\" کاملا شخصی است: آن ها یک \"بیل گیتس\" (بیل گیتس)را در برابر یک \"جابز doppelganger\" (با موهای اضافه)تبلیغ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She lost pounds and gained them back again; tried different diets and discovered new slimming clothes; looked smashing one week, frumpy the next.
[ترجمه گوگل]او پوند از دست داد و دوباره آنها را به دست آورد رژیم های مختلف را امتحان کرد و لباس های لاغری جدید را کشف کرد یک هفته فوق‌العاده به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]او وزن خود را از دست داد و دوباره آن ها را عقب برد؛ رژیم های غذایی متفاوتی را امتحان کرد و لباس های slimming جدید را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلخته (صفت)
blowzy, sloppy, grubby, slovenly, frumpy, slipshod, frowsy, sordid, frowzy, frumpish, sloven

انگلیسی به انگلیسی

• untidy, poorly dressed (about a woman)

پیشنهاد کاربران

درمورد لباس/ دِمُده و غیر جذاب
Old fashioned, loose ( only use for women's clothes ) )
Unfashionable
Unfationable
loose, old - fashioned
شلختگی
شلخته ( درمورد زنان به کار می رود )

بپرس