تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افراد فعال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارت کشیدن توی ورق بازی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبدیل نسخه دستی یک نوشته به نسخه ماشینی یا تایپی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد و جنبه رسانه ای ( در یک موضوع یا قضیه ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران. بازه زمانی مشخص

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من ناچار بوده ام . . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار رو دزدیدن. یادگرفتن یک حرفه با نگاه کردن به طرز انجام کار توسط دیگران

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Replace: جایگزینی و تعویض کردن دو چیز یا دو نفر با نمونه کاملا یکسان. مثل تعویض قطعات خودرو. substitute: جایگزینی و تعویض دو چیز یا دو نفر با نمونه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Think of: فکر کردن در مورد یک موضوع و یا مشکل برای پیدا کردن راه حل و برنامه ریزی کردن برای اون موضوع Think about: همینجوری فکر کردن به یه موضوع برای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیر نظر گرفتن. تو نخ کسی یا چیزی رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکلیل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای زمانی که. برای اونوقتی که

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به موقع رسیدن به مقصد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربیات مشترک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در سکوت رنج بردن. خود خوری مثلامیری رستوران غدا سفارش میدی ولی غذاش بدمزست و تو دیگه اعتراض نمیکنی و با رنج و بدبختی در سکوت غذا رو میل میکنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من که چیزی نمیفهمم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دقت داشته باشین که: Blossom: سبز شدن و شکوفه دادن درختان Bloom: شکوفه دادن و غنچه کردن گل ها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم زنان برگشتن ( در انتهای راه مثلا )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته ای از هرچیز اما از جنس و ماهیت یکسان که در یک گروه هستند و یا توسط یک واسطه با هم در ارتباط هستن. مثل خوشه موز مثل خوشه انگور. یا مثلا رشته ها ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماما برمیگرده به. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد بستنی به اون قسمت اسکوب بستنی قیفی گفته میشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

C1= رخ دادن مکرر اتفاقی بیش از حد معمول برای کسی. مثلا accident - prone برای کسی به کار میره که همش تصادف میکنه یا چیز دست تشریف داره.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سو استفاده از یک چیز یا روش خوب برای انجام اهداف بد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صاحب مغازه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonyms Similar meaning as we grow older at the age getting old getting older got older grow old growing old growing older increases with age when ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت بیمارستان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

امکانات اضافی و غیر ضروری هتل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دست کسی چیزی رو رساندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه می گذرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویدادها برگزار شد. برنامه ها اجرا شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغازه پروتیینی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بحث خدمات فروش آنلاین زمان تعیین شده توسط خریدار یا فروشنده برای تحویل کالای سفارشی و خریداری شده به خریدار.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل کردن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مفهومی که من متوجه شدم : این فریزال ورب به معنی سر درآوردن از یک مکان یا شرایط یا موقعیت هایی هست که به صورت ناخواسته و ناغافل به اون جا ورود کردیم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی مجموع اقلامی که خرید کرده ایم رو هم میده. مثلا: I don't have to take shopping home anymore. دیگه مجبور نیستم خریدهام رو ببرم خونه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعاملات با مردم و افراد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاه پژمرده و خشکیده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ثابت هر روز. مثلا: afternoon naps only become a fixture twice a year: at Christmas and on holiday چرت عصرگاهی تنها دوبار در سال برنامه ثابت ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دکوری های آهنربایی که به درب یخچال چسبونده میشه. تو طرح هایی مثل کفشدوزک و میوه و . . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیغ زده شدن یا خودمونیش پیاده شدن توسط شخصی مثل فروشنده یا فرد خدماتی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

Far همیشه بار معنایی مسافتی نداره. بار زمانی هم میتونه داشته باشه. مثلا ?How far in advance do you book accommodation چه مدت زودتر اقامتگاه رو رزرو م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ما تماس بگیرید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبی مایل به خاکستری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن جزئیات یا اطلاعات

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمانی که برای فکر کردن صرف میشه. مثل زمانی که توی حمام یا دستشویی یا توی رختخواب قبل از به خواب رفتن صرف فکر کردن به موضوعات مختلف میشه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همون نهی از منکر خودمون

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام قدیمی رنگ نارنجی. Orange

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گستره وسیع

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نور زرد رنگ که معمولا توی لامپ های عمومی به لامپ آفتابی معروفه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دندان خراب یا دندانی که دیگه خونی دریافت نمیکنه و کم کم به رنگ تیره و یا آبی و کبود میشه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بهترین حالت . . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خییلی خفن. درجه یک. خییلی تاپ.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوض کردن چیزی. مثلا از بوتیک لباس میخرم ولی وقتی میبریم خونه و میپوشیم خوشمون نمیاد. پس برمیگردیم بوتیک و یه لباس دیگه انتخاب میکنیم. یا یه اسم برا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معمولا توی نام های چند کلمه ای استفاده میشه و اولین حرف از هر کلمه را بین نقاط مینویسن مثلا: نام شخصی: Lupita Amondi Nyong'o full name initials: L. A ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه coffee غیر قابل شمارشه و حتما باید با یک واسطه تبدیل به قابل شمارش بودن بشه. اینجا هم منظور همون a cup of coffee هست که به صورت عامیانه و اصطلا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موافقم . . گزینه خوبیه. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می ترسم نتوانم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فایده/بدرد خوردن مثلا: there is no point in asking Amanda for advice هیچ فایده ای ندارد که از آماندا مشاوره بخواهیم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای اولین بار ملاقات کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غرق در چیزی بودن مثلا he was Covered in blood او عرق در خون بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدود کردن تمام یا بیشتر مطالعه، تجارت و غیره به یک موضوع یا فعالیت خاص دقت کنید که این کلمه فعل هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لندنی ها افرادی که شهروند لندن هستن. نمونش تو ایران مثل کیشوند ها و . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر شیء یا وسیله ای که هر روز دستتونه و هر روز ازش استفاده می کنید.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

صفت" کته کلفت" یا همون" گردن کلفت" که به علت داشتن یک سمتی به اشخاص داده میشه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی: اتفاق افتاد. روی داد. مثلا: his death came as a shock to many people مرگ او توام با شوک میان مردم اتفاق افتاد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدم های کوچیک در جهت اهداف و . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

احساس آرامش و استراحت و آسودگی کردن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

از این اصطلاح برای نشان دادن اینکه کسی منزوی یا جدا شده است استفاده میشه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاصله گرفتن از چیزی یا کاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار های بیشتری انجام دادن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویدادهایی که شانسی رخ میدهد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من فکر می کنم برای اشاره کردن به بیان لفظی و شفاهی از saying و telling استفاده میشه و برای کتبی که بخوایم بگیم این صفحه کتاب چه چیزی رو بیان میکنه از ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز تفکر شخصی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز رفتار شخصی یا کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادداشت های روزانه داشته باشید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فهمیدن و پی بردن به یک موضوعی با نگاه کردن و دیدن چیزی یا کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست یافتن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست یافتن ( به چیزی یا کسی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوار شدن به هواپیما برای پرواز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اطراف

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به ارمغان آوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشستن مثلا: he got down on the floor او بر روی زمین نشست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ازای مثلا he asked them for 5000000 dollar in exchange of 25% of company. او مبلغ 5000000 دلار در ازای 25 درصد از سهم شرکت مطالبه کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل و بهانه آوردن برای توجیه خطایی که شخصی انجام داده. یه جورایی میشه گفت به معنی ماست مالی کردن برای گندی زده شده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

داشتن تصور از شخصی یا چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عرصه های زندگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عمل اندازه گیری میزان بیرون زدگی یا بیضی بودن یا به اصطلاح قر بودن یک شفت رو در صنعت RUN OUT گیری گویند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستیار و مسؤل استخر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستیار و مربی شنا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن را باز کن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالشت پر شده از پر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که از قضای روزگار. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیر عمیق در فردی گذاشتن به طوری که به فکر فرو بره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه nut در هر کلمه ای به معنی خوراک؛ غذا و تغذیه است پیشوند mal در هر کلمه ای به معنی ضد یا سوء یا منفی کردن کلمه است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ابهت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محلول بازی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق افتادن همراه با یک ویژگی مثلا: His death will come as shock to many people. مرگ او همراه با شوک برای بسیاری از مردم اتفاق خواهد افتاد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدام جالبی که توی یه جمع چند نفره انجام میشه و همه تلفن های همراهشون رو روی هم انباشته می کنن تا کسی از گوشی استفاده نکنه تا بیشتر باهم باشن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب پیش می رود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشغال کردن مکانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

draw back = disadvantage = negative thing = downside

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

downside = disadvantage = negative thing = draw back

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

disadvantage = negative thing = draw back = downside

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی : با مثلا: they are considered design icons of historic importance. آنها نمادهایی از طراحی با اهمیت تاریخی به حساب می آیند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عرضه کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ رومیزی زاویه دار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادامه ( زمان گذشته ) Go on to در ادامه ( زمان حال ) مثال: he went on to win five Grammy in 2017 او در ادامه برنده پنج جایزه گرمی شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معشوقه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شمرده شدن به حساب اومدن چهره و نماد در یه زمینه به حساب اومدن و شدن. he became a prominent civil rights figure او یکی از چهره های سرشناس حقوق مدنی ش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوری خوندن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از آثار کلاسیک مربوط به. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Moisture: بیشتر به رطوبت و محتوی آب داخل مواد جامد و مایع اطلاق میشه. Humidity: بیشتر به رطوبت و محتوی آب درون گاز ها از جمله هوا اطلاق میشه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Moisture: بیشتر به رطوبت و محتوی آب داخل مواد جامد و مایع اطلاق میشه. Humidity: بیشتر به رطوبت و محتوی آب درون گاز ها از جمله هوا اطلاق میشه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه زمانی به معنی بلند مدت یا طولانی مثلا extensive tour به معنی تور مسافرتی که بلند مدت باشه و چندین روز یا هفته طول بکشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استخدام

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا گزیر بدون راه چاره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل کردن انجام دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمایل داشت به. . . اینجوری حال میکرد که. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دچار ناراحتی و غصه شدید شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سطح C2 : مخمصه . بحرانی سطح B2: نیاز شدید به چیزی. نا امیدانه. اخرین تلاش برای راهایی از یه بحران

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربوط شدن به کسی یا چیز ی مثلا: I wondered if it was something to do with my mother با خودم گفتم که آیا این چیزی هست که به مادرم مربوط می شود؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موفقیت بزرگ به ویژه در عرصه های هنری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را تعمیر کردن. . . . تفاوت دو جمله برای درک بهتر: repair sth وقتی میخواهید چیزی را تعمیر کنید و پروسه تعمیر را خودتان باید انجام بدهید. get st ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محوطه ای در سالن فرودگاه که استقبال کنندگان به انتظار مسافران میمانند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آت آشغالای توی کیسه جارو برقی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب پیش میره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

داره میره که اون اتفاقه بیافته حالا چه اتفاقی؟ همون مصدر مثلا: it is going to rain داره میره که بارون بزنه barcelona are going to win بارسا داره میره ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به منظور اجرا کردن ( برنامه یا گزارش و. . . )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهیم شدن سهم بردن از چیزی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سطح B2: تعدیل نیرو سطح C2: هر چیز غیر ضروری به علت در دسترس بودن میزان زیادی آن چیز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

این چنین و یا آن چنان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گفتگو کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر های دیجیتالی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادر دو فرزند. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازه نوساز . مثل ساختمان نوساز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور خلاصه خلاصه بگم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارج از چهارچوب قانون عمل کردن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رابطه خوبی با کسی داشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عمل شستن لباس ها

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت داشتن و حرفه ای بودن در شست و شوی لباس ها

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت شست و شوی جادویی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای خانگی. غذایی که مادر درست میکنه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیبایی و جاذبه های فیزیکی که میتونه مربوط به فرد یا طبیعت و . . . . باشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقوله هم میتونه معنی بده مثلا: parents need to forget about stereotype. . . والدین باید مقوله تفکر قالبی را فراموش کنند. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمال بیشتری وجود دارد که. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اختیار داشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

میتونه به معنی پذیرفته شدن و ورود به یک مجموعه هم باشه مثل getting into university getting into company

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو برابر احتمال دارد. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

off اگه به انتهای هر فعلی بچسبه معنی فعل را در زمان آغاز فعل نشون میده مثلا: start off: هل شروع یه کاری رو دادن. go off: زنگ زدن الارم گوشی ( شروع ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ذهن خطور کردن مثلا راه حل یه مشکل یا یه ایده که به ذهن خطور میکنه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمایشگاه - exhibition

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه NUT در هر کلمه ای به معنای خوردنی، خوراک، تغذیه و . . . . مثل Nutella یا Nutrition به معنی تغذیه و . . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفت خری کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته کلیدی و مهم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرف بازنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخنرانی افتتاحیه یک پروژه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در نظر داشته باشید که : Kick: ضربه زدن به یک شی با عضوی از بدن مثل دست و یا پا و . . . . مثل شوت کردن توپ Hit: ضربه زدن به یک شی با یک جسم دیگر مثل ض ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوازم خانگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتگی بینی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برداشت کردن یک مفهوم از حرکات و رفتار یک فرد دیگر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد کردن یک حس یا تصور از خود در شخصی دیگر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ولگردی مثلا تو بازار یا کلا جایی که به صورت آپشنال میری بگردی ببینی چند چنده شهر تا بعد بشی یه نمه پرکند تر. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایین آمدن از پله ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتونه معنی عشقم میکشه یا حال کنم هم بده مثلا i can influence him in any way that i please من میتونم تاثیر ی که عشقم بکشه یا حال کنم روش بگذارم. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Grow old پیر شدن i will grow old but. . . من پیر خواهم شد ولی. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لب را گاز گرفتن عموما برای جلوگیری از نشان دادن افکار و چیزی ک توی ذهن میگذره در آن لحظه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Dream about some thing : خواب دیدن درباره چیزی. . . dream of some thing :آرزو و یا رویای چیزی را داشتن. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت Sting و Bite زمانی که یک حیوان نیشش رو توی بدن فرو کنه و زهر و سم رو توی بدن تزریق کنه اصطلاحا Sting گفته میشه. مثل زنبور گزیدگی زمانی که حیوان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نژاد خاص for example for Dogs: Certain breeds like German shepherd and pit bull

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنان هوشمندانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن اطلاعات در فرم یا پر کردن فرمی به عنوان یک سند رسمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ای که بزرگ و دارای مشخصات خاصیه به عبارتی قیافه تابلوعه و یکبار که ببینیش دیگه واسه همیشه تو ذهنت می مونه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای ملایم مثل صدای آب چشمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

من اینجور استنباط میکنم که احیانا زمانی از take استفاده میکنیم که برای هدفی یا مقصدی با چیزی و یا کسی به صورت موقتی همراه میشیم. مثلا: Take your umb ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

give someone a lift خوشحال کردن کسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچت رو میگیرم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچت رو گرفتم. . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سماجت به دنبال چیزی گشتن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یجورایی میتونه معنی فرود آمدن برای هواپیما بده مثلا: . . . . when the plane was coming in to land

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مسابقات ورزشی می تواند به معنی اخراج شدن هم باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محل ) عرضه مستقیم تولیدات کشاورزی بدون واسطه و دلال به مصرف کننده. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک مهارت به مرور زمان و با اندوختن تجربیات حرفه ای شدن. . . . واژه Prefect خطای تایپی داره و درستش Perfect هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازمانی رسمی که مردم را تشویق به سفر گردشگری به کشور یا مناطقی خاص میکنه و اظلاعات راجب مکان های دیدنی و اقامت گاه و . . . . را ارایه می کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقیقت غم انگیز واقعیت ناراحت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنی متقاعد کردن کسی هم می تواند باشد. ( Persuade )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفته سخنی یا جمله ای که توسط شخصی ( خاص ) بیان شده حال چه به صورت نوشتاری چه گفتاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دو طرفه . . . رفت و برگشت. . . . . . i have to travel for about an hour each way

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مجموع. . . اگه بشماریم. . . . For example: including all the islands, there are about 15, 000 KM of . . . جزایر را اگه بشماریم ( در مجموع ) وجو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همین اندازه. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشتن یا صحبت راجب موضوعی که معمولا کوتاه و مختصر و بدون جزییات هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

open می تونه به معنی صداقت در گفتار یا همه چیز را گفتن و یا حرفی را پنهان نکردن هم باشه. متضاد واژه Reserved

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح انگلیسی مبنی بر قطع ارتباط و بر هم خوردن رابطه دو فرد بعد از ( یا ناشی از ) مشاجره و بحث و دعوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح انگلیسی که وقتی دو فرد بعد از مدتی همدیگر را می بینند و کلی حرف برای گفتن دارند و شروع به احوالپرسی و گپ زدن و. . . می کنند در اصطلاح Catch up ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با همین چشمانم. i saw her the the very eyes. . . من او را با همین چشمام دیدم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقت گذاشتن وقت صرف کردن برای کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمان بردن. طول کشیدن. به این معانی هم می تونه باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تاییدیه. هرچیزی یا مدرکی که گواه بر تایید چیز دیگری باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آغاز به کار کردند. . .