laundry

/ˈlɒndri//ˈlɔːndri/

معنی: خشکشویی، لباسشویی، رختشوی خانه، رختهای شستنی
معانی دیگر: (نادر) رختشویی، گازری، (مغازه ای که در آن ماشین های رختشویی برای استفاده ی مشتریان موجود است) لباسشویی، رخت شوی گاه، گازرگاه، (در خانه) رخت شورخانه، جای رختشویی، لباس ها و ملافه ها و غیره که باید شسته شود (یا شده است)، لباسهای شستنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: laundries
عبارات: do the laundry
(1) تعریف: clothing, linens, or the like that are cleaned by washing, or are washed and ironed.
مشابه: wash

- I folded the clean laundry and put everything away.
[ترجمه بهار] من لباسهای شسته شده راتا میکنم و سرجایش میگذارم
|
[ترجمه www] من لباس های تمیز را تا کردم و همه چیز را سرجایش گزاشتم
|
[ترجمه Borna] من لباس های شسته شده را تا کردم و کنار گذاشتم
|
[ترجمه نانی] من لباس های پاکیزه را تا کردم و همه چیز را سرجایش گذاشتم
|
[ترجمه گوگل] لباس های تمیز را تا کردم و همه چیز را کنار گذاشتم
[ترجمه ترگمان] لباس ها را تا کردم و همه چیز را کنار گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was a pile of dirty laundry on the floor.
[ترجمه گوگل] انبوهی از لباس های کثیف روی زمین بود
[ترجمه ترگمان] روی زمین کپه ای از لباس های کثیف و کثیفی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a room or commercial establishment where such cleaning is done.

- He always brings his white shirts to the laundry.
[ترجمه Hasti] او همیشه لباس های سفید خود را به رخت شویی می آورد.
|
[ترجمه Unknown] او همیشه پیراهن های سفیدش را به لباسشویی می آورد
|
[ترجمه Asal] او همیشه لباس های سعید خودرا به رخت شویی می اورد
|
[ترجمه Elena] او همیشه لباس های سفید خود را به رخت شویی می اورد
|
[ترجمه کیمیا] اون اقا همیشه لباس های سفید خود را برای شستن به لباسشویی میبرد تا انها را بشوید.
|
[ترجمه گوگل] او همیشه پیراهن های سفیدش را به رختشویی می آورد
[ترجمه ترگمان] همیشه پیراهن های سفیدش را به رخت شویی می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a coin laundry
ماشین رختشویی پولی (سکه خور)

2. an express laundry service
اتوشویی تند کار (اکسپرس)

3. today is the day my wife does the laundry
امروز روزی است که همسرم رختشویی می کند (رخت ها را می شورد).

4. There was a pile of clean laundry on her bed.
[ترجمه گوگل]روی تختش انبوهی از لباس های تمیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک کپه رخت شویی تمیز روی تختش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه دنیز] لباس هارا شست و بیرون آویزان کرد تا خشک شود
|
[ترجمه Pari] او لباس ها را شست و بیرون آویزان کرد تا خشک بشوند
|
[ترجمه ستاره] او لباس ها را شست و بیروت آویزان کرد تا خشک شوند
|
[ترجمه TiTi] او ( خانم ) لباس ها را شست و پهن کرد ( آویزان کرد ) تا خشک شوند
|
[ترجمه گوگل]لباس‌ها را شست و آویزان کرد تا خشک شود
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please send clothes to the laundry.
[ترجمه parnia] لطفا لباس ها را به خشکشویی بفرستید.
|
[ترجمه گوگل]لطفا لباس ها را به خشکشویی بفرستید
[ترجمه ترگمان]لطفا لباسات رو به خشکشویی بفرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The laundry was full of steam.
[ترجمه فرناز سنایی] لباسشویی پر از بخار بود
|
[ترجمه DHP12] لباسشویی پر از بخار بود.
|
[ترجمه گوگل]لباسشویی پر از بخار بود
[ترجمه ترگمان]لباس ها پر از بخار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She supported her family by taking in laundry.
[ترجمه گوگل]او خانواده اش را با لباسشویی تأمین می کرد
[ترجمه ترگمان] خانواده ش رو با گرفتن خشکشویی حمایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hotel has a laundry service.
[ترجمه گوگل]هتل دارای خدمات خشکشویی می باشد
[ترجمه ترگمان]هتل یک سرویس لباس شویی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He'd put his dirty laundry in the clothes basket.
[ترجمه Mahsa] او لباس کثیفش را در سبد لباس ها گذاشت
|
[ترجمه گوگل]لباس های کثیفش را در سبد لباس گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]لباس های کثیفش را در سبد لباس ها گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cleaning and laundry services have been put out to tender .
[ترجمه زبان اموز] خدمات خشکشویی متعلق به یک شرکت است
|
[ترجمه گوگل]خدمات نظافت و خشکشویی به مناقصه گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن و خدمات خشکشویی به مناقصه گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The housekeeper cooks, does the laundry and cleans.
[ترجمه گوگل]خانه دار آشپزی می کند، لباس ها را می شست و تمیز می کند
[ترجمه ترگمان]آشپز خانه آشپزی می کند، لباس ها را تمیز می کند و تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When does the wash come back from the laundry?
[ترجمه عابدی اصغر] لبا سهای شسته شده چه موقع از خشکشویی تحویل میگیرید
|
[ترجمه گوگل]چه زمانی شستشو از لباسشویی برمی گردد؟
[ترجمه ترگمان]از خشکشویی کی برمی گرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm a laundry virgin.
[ترجمه گوگل]من یک باکره لباسشویی هستم
[ترجمه ترگمان]من یه باکره laundry
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He did the laundry and hung it out to dry.
[ترجمه haniyeh] لباس ها را شست و آویزان کرد تا خشک شود
|
[ترجمه گوگل]لباس ها را شست و آویزان کرد تا خشک شود
[ترجمه ترگمان]لباس ها را مرتب کرد و آن را خشک کرد تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The divorce has meant airing their dirty laundry in court.
[ترجمه گوگل]طلاق به معنای پخش لباس های کثیف آنها در دادگاه بوده است
[ترجمه ترگمان]طلاق به این معنا بود که لباس های کثیف آن ها را در حیاط به گردش ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکشویی (اسم)
laundry

لباسشویی (اسم)
laundry

رختشوی خانه (اسم)
laundry

رختهای شستنی (اسم)
laundry

انگلیسی به انگلیسی

• garments and linen that have been or are to be laundered; place in a home where clothes are washed; commercial establishment which launders garments and linens
laundry is clothes, sheets, and towels that are dirty and need to be washed, or which have just been washed.
a laundry is a firm that washes and irons clothes, sheets, and towels for people.
a laundry is also a room in a house or hotel where clothes, sheets, and towels are washed.

پیشنهاد کاربران

تطهیر مثل جمله ی
The twelve item laundry
لباس یا ملافه های کثیف که باید شسته بشن.
fold laundry : تا کردن و جمع کردن لباس ها بعد از شسته شدن
Wash laundry : شستن لباس ها با لباسشویی یا دست
خیلی ممنون از همگی چه درست و چه نادرست گفته ها، ولی فقط میشه اینا:
منظور از لباس، صرفا لباس تنها نیست و میتونه ملافه یا چیز دیگه ای هم باشه
1. اشاره میکنه هم به لباس های شسته شده ( تمیز ) و هم به لباس های کثیف که در سبد اتاق لاندری روم است
...
[مشاهده متن کامل]

2. به خود لاندری روم یا جایی ( معمولا اتاقی ) که اروپایی ها لباسشون را میبرن تا با ماشین لباسشویی بشورن گفته میشه
نکته: do the laundry یعنی رخت/لباس شستن
my wife does the laundry

در ضمن خشکشویی معنی نمیده و خشکشویی میشه dry cleaners
?Do you take my suit to the dry cleaners
. There was a pile of clean laundry in her basket
There was a pile of dirty laundry on the floor میتونه اینجا صفت dirty نیاد، چون از رو زمین بودن لباس ها میشه فهمید که به لباس های کثیف داره اشاره میکنه
Take your dirty clothes to the laundry room
I took my dirty clothes to the laundry room

البسه و ملحفه چرک و کثیف
● رخت ( لباس شسته نشده یا اتو نشده )
● رخت شویی، خشک شویی
یه قسمتی از خونه س ک یه راهرو طوره یا یه اتاقه کوچیکه و ماشین لباسشویی اونجا قرار داره و اونجا لباساشونو میشورن و اینا. . .
ولی تو ایران معمولن ماشین لباسشویی رو توو اشپزخونه میزارن
laundry ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: لباس چرک
تعریف: رخت ها و ملزومات پارچه‏ای که برای شست‏وشو و احتمالاً تعمیر به قسمت لباس شویی ارسال می‏شود
Washing machine
. Laundry= a place where clothes, etc are washed
مکانی که در آن لباس ها و چیز های دیگری شسته می شود
رختشویی= laundry

خشکشویی
clothes, towels, etc to be washed
تمیز کردن لباس ها یا
مکانی برای تمیز کردن لباس ها
لباسشویی عمومی
خشکشویی
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💖
Make clothes smooth and soft
لباسشویی
یعنی خشکشویی

Clothes to be washed : معنی دیگر لباس های کثیف برای شستن
ادامه نوشته محمد - معنی لباس ها نیاز دارند به تمیز بودن
Laundry ( n ) =clothes needing to be clean
A place where clothes etc are washed
خشکشویی
رختشور خانه
لباس های شسته شده
خشکشویی
Dry cleaner's
clothes , towels , etc to be washed
لباس های کثیف شستنی
لباس های شسته شده
شستن و خشک کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس