پیشنهادهای وحید سپیانی (٢٠٢)
دندان خراب یا دندانی که دیگه خونی دریافت نمیکنه و کم کم به رنگ تیره و یا آبی و کبود میشه.
برای بهترین حالت . . . .
خییلی خفن. درجه یک. خییلی تاپ.
عوض کردن چیزی. مثلا از بوتیک لباس میخرم ولی وقتی میبریم خونه و میپوشیم خوشمون نمیاد. پس برمیگردیم بوتیک و یه لباس دیگه انتخاب میکنیم. یا یه اسم برا ...
معمولا توی نام های چند کلمه ای استفاده میشه و اولین حرف از هر کلمه را بین نقاط مینویسن مثلا: نام شخصی: Lupita Amondi Nyong'o full name initials: L. A ...
کلمه coffee غیر قابل شمارشه و حتما باید با یک واسطه تبدیل به قابل شمارش بودن بشه. اینجا هم منظور همون a cup of coffee هست که به صورت عامیانه و اصطلا ...
موافقم . . گزینه خوبیه. . .
می ترسم نتوانم
فایده/بدرد خوردن مثلا: there is no point in asking Amanda for advice هیچ فایده ای ندارد که از آماندا مشاوره بخواهیم
برای اولین بار ملاقات کرد
غرق در چیزی بودن مثلا he was Covered in blood او عرق در خون بود.
محدود کردن تمام یا بیشتر مطالعه، تجارت و غیره به یک موضوع یا فعالیت خاص دقت کنید که این کلمه فعل هست
لندنی ها افرادی که شهروند لندن هستن. نمونش تو ایران مثل کیشوند ها و . . . .
هر شیء یا وسیله ای که هر روز دستتونه و هر روز ازش استفاده می کنید.
صفت" کته کلفت" یا همون" گردن کلفت" که به علت داشتن یک سمتی به اشخاص داده میشه.
به معنی: اتفاق افتاد. روی داد. مثلا: his death came as a shock to many people مرگ او توام با شوک میان مردم اتفاق افتاد.
قدم های کوچیک در جهت اهداف و . . .
احساس آرامش و استراحت و آسودگی کردن.
از این اصطلاح برای نشان دادن اینکه کسی منزوی یا جدا شده است استفاده میشه
فاصله گرفتن از چیزی یا کاری
کار های بیشتری انجام دادن.
رویدادهایی که شانسی رخ میدهد
من فکر می کنم برای اشاره کردن به بیان لفظی و شفاهی از saying و telling استفاده میشه و برای کتبی که بخوایم بگیم این صفحه کتاب چه چیزی رو بیان میکنه از ...
طرز تفکر شخصی
طرز رفتار شخصی یا کسی
یادداشت های روزانه داشته باشید
فهمیدن و پی بردن به یک موضوعی با نگاه کردن و دیدن چیزی یا کسی
دست یافتن.
دست یافتن ( به چیزی یا کسی )
سوار شدن به هواپیما برای پرواز
در اطراف
به ارمغان آوردن
نشستن مثلا: he got down on the floor او بر روی زمین نشست.
در ازای مثلا he asked them for 5000000 dollar in exchange of 25% of company. او مبلغ 5000000 دلار در ازای 25 درصد از سهم شرکت مطالبه کرد.
دلیل و بهانه آوردن برای توجیه خطایی که شخصی انجام داده. یه جورایی میشه گفت به معنی ماست مالی کردن برای گندی زده شده.
داشتن تصور از شخصی یا چیزی
عرصه های زندگی
عمل اندازه گیری میزان بیرون زدگی یا بیضی بودن یا به اصطلاح قر بودن یک شفت رو در صنعت RUN OUT گیری گویند.
دستیار و مسؤل استخر
دستیار و مربی شنا
آن را باز کن
بالشت پر شده از پر
که از قضای روزگار. . .
تاثیر عمیق در فردی گذاشتن به طوری که به فکر فرو بره
ریشه nut در هر کلمه ای به معنی خوراک؛ غذا و تغذیه است پیشوند mal در هر کلمه ای به معنی ضد یا سوء یا منفی کردن کلمه است
با ابهت.
محلول بازی
اتفاق افتادن همراه با یک ویژگی مثلا: His death will come as shock to many people. مرگ او همراه با شوک برای بسیاری از مردم اتفاق خواهد افتاد.
اقدام جالبی که توی یه جمع چند نفره انجام میشه و همه تلفن های همراهشون رو روی هم انباشته می کنن تا کسی از گوشی استفاده نکنه تا بیشتر باهم باشن.