تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

off اگه به انتهای هر فعلی بچسبه معنی فعل را در زمان آغاز فعل نشون میده مثلا: start off: هل شروع یه کاری رو دادن. go off: زنگ زدن الارم گوشی ( شروع ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ذهن خطور کردن مثلا راه حل یه مشکل یا یه ایده که به ذهن خطور میکنه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمایشگاه - exhibition

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه NUT در هر کلمه ای به معنای خوردنی، خوراک، تغذیه و . . . . مثل Nutella یا Nutrition به معنی تغذیه و . . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفت خری کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته کلیدی و مهم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرف بازنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخنرانی افتتاحیه یک پروژه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در نظر داشته باشید که : Kick: ضربه زدن به یک شی با عضوی از بدن مثل دست و یا پا و . . . . مثل شوت کردن توپ Hit: ضربه زدن به یک شی با یک جسم دیگر مثل ض ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوازم خانگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتگی بینی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برداشت کردن یک مفهوم از حرکات و رفتار یک فرد دیگر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد کردن یک حس یا تصور از خود در شخصی دیگر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ولگردی مثلا تو بازار یا کلا جایی که به صورت آپشنال میری بگردی ببینی چند چنده شهر تا بعد بشی یه نمه پرکند تر. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایین آمدن از پله ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میتونه معنی عشقم میکشه یا حال کنم هم بده مثلا i can influence him in any way that i please من میتونم تاثیر ی که عشقم بکشه یا حال کنم روش بگذارم. . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Grow old پیر شدن i will grow old but. . . من پیر خواهم شد ولی. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لب را گاز گرفتن عموما برای جلوگیری از نشان دادن افکار و چیزی ک توی ذهن میگذره در آن لحظه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Dream about some thing : خواب دیدن درباره چیزی. . . dream of some thing :آرزو و یا رویای چیزی را داشتن. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت Sting و Bite زمانی که یک حیوان نیشش رو توی بدن فرو کنه و زهر و سم رو توی بدن تزریق کنه اصطلاحا Sting گفته میشه. مثل زنبور گزیدگی زمانی که حیوان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نژاد خاص for example for Dogs: Certain breeds like German shepherd and pit bull

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنان هوشمندانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن اطلاعات در فرم یا پر کردن فرمی به عنوان یک سند رسمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ای که بزرگ و دارای مشخصات خاصیه به عبارتی قیافه تابلوعه و یکبار که ببینیش دیگه واسه همیشه تو ذهنت می مونه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای ملایم مثل صدای آب چشمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

من اینجور استنباط میکنم که احیانا زمانی از take استفاده میکنیم که برای هدفی یا مقصدی با چیزی و یا کسی به صورت موقتی همراه میشیم. مثلا: Take your umb ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

give someone a lift خوشحال کردن کسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچت رو میگیرم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچت رو گرفتم. . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سماجت به دنبال چیزی گشتن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یجورایی میتونه معنی فرود آمدن برای هواپیما بده مثلا: . . . . when the plane was coming in to land

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مسابقات ورزشی می تواند به معنی اخراج شدن هم باشد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( محل ) عرضه مستقیم تولیدات کشاورزی بدون واسطه و دلال به مصرف کننده. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک مهارت به مرور زمان و با اندوختن تجربیات حرفه ای شدن. . . . واژه Prefect خطای تایپی داره و درستش Perfect هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازمانی رسمی که مردم را تشویق به سفر گردشگری به کشور یا مناطقی خاص میکنه و اظلاعات راجب مکان های دیدنی و اقامت گاه و . . . . را ارایه می کنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقیقت غم انگیز واقعیت ناراحت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنی متقاعد کردن کسی هم می تواند باشد. ( Persuade )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفته سخنی یا جمله ای که توسط شخصی ( خاص ) بیان شده حال چه به صورت نوشتاری چه گفتاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دو طرفه . . . رفت و برگشت. . . . . . i have to travel for about an hour each way

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مجموع. . . اگه بشماریم. . . . For example: including all the islands, there are about 15, 000 KM of . . . جزایر را اگه بشماریم ( در مجموع ) وجو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به همین اندازه. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشتن یا صحبت راجب موضوعی که معمولا کوتاه و مختصر و بدون جزییات هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

open می تونه به معنی صداقت در گفتار یا همه چیز را گفتن و یا حرفی را پنهان نکردن هم باشه. متضاد واژه Reserved

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اصطلاح انگلیسی مبنی بر قطع ارتباط و بر هم خوردن رابطه دو فرد بعد از ( یا ناشی از ) مشاجره و بحث و دعوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاح انگلیسی که وقتی دو فرد بعد از مدتی همدیگر را می بینند و کلی حرف برای گفتن دارند و شروع به احوالپرسی و گپ زدن و. . . می کنند در اصطلاح Catch up ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با همین چشمانم. i saw her the the very eyes. . . من او را با همین چشمام دیدم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقت گذاشتن وقت صرف کردن برای کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمان بردن. طول کشیدن. به این معانی هم می تونه باشه