مفهوم "آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست"
شاعر در بیت
"آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست"
بر چه موضوعی تاکیده کرده ؟
٣ پاسخ
با سلام خدمت شما دوست عزیزم.
این شعر پروین اعتصامی در واقع مناظرهای هست بین یک مُحْتَسِب (مأمور رسیدگی به امور شرعی) و یک آدم مست. در این بیت محتسب میگه که به قدری مست هستی که آگاه نیستی که کلاهت از سرت افتاده و مست هم جواب میده در سر باید عقل باشه نه کلاه.
این نکته رو باید متذکر بشم که زمان اتفاق افتادن داستان این شعر زمانی بود که مردها همه کلاه به سرشون میذاشتن و کسی که کلاه نمیذاشت یه جورایی بیخانمان حساب میشد و احترام زیادی براش نمیذاشتن. اینجا هم منظور محتسب اینه که کلاه نداری و این خیلی بده.
اگاه نیستی کلاه
پهلوی اازسرت اافتاده
گفت بباید تتو سسر اادم عقل وو ششعور بباشه ببدون کلاه پهلوی ببودن وو ککلاه ششاپو ننذاشتن ععیب ننیست
محتسب به مست می گوید که از شدت مستی کلاه از سرت افتاده و به این ننگ و عار آگاه نیستی ولی مست جواب میدهد که بی عقلی ننگ و عار است و بی کلاهی نسبت به آن عار نیست