فرق بین متضاد و متناقض چیه
٥ پاسخ
سلام.
دیدگاه دوستان تا حدی درست اما ناقصه.
این دو اصطلاح، تعاریف منطقی دارند.
متضاد، به دو پدیده گفته میشه که که به اصطلاح منطقی، «هر دو با هم جمع نمیشوند، اما رفع می شوند.» یعنی ، مثلا یک شی نمیتونه هم آب باشه هم آتش. اما میتونه نه آب باشه نه آتش. لذا مفهوم آب و آتش، با هم متضادند.
متناقض، منطقا، یعنی «نه جمع می شوند و نه رفع». این وضعیت، مال جاییه که موضوع وجود و عدم پیش بیاد. مثلا یک چیز خاص، نمیتونه هم کتاب باشه و هم غیر کتاب و ضمنا، نمیتونه نه کتاب باشه نه غیر کتاب. یعنی یه چیز نمیتونه در آن واحد هم خودش باشه و هم غیر خودش و نمیتونه «نه خودش» باشه «نه غیر خودش» (یعنی هیچی).
متضاد یا پاد، وابستگی میون دو واژه س که وارون هم هستن و هر دو میتونن رخ بدن. پاد بودن به ویژگی میون دو واژه خوب یا بد اشاره میکنه.
متناقض یا تباهی، وابستگی میون دو گزاره(جمله) س که وارون هم هستن و تنها یکیشون میتونه رخ بده. تباهی به ویژگی دو واژه درست یا غلط( راست یا دروغ) اشاره میکنه.
فکر میکنم تفاوتی نداشته باشن
متناقض = متضاد
تعریف متناقض
یعنی چیزی که ضد دیگری هست (دوچیز بر ضد هم)
خب همین هم تعریف تضاد هست دیگه
متضاد: دو مفهموم متضاد با هم هرگز جمع و متحد نمیشوند. مثل شب و روز، اگر روز بیاید شب در آن زمان و مکان به هیچ وجه قابلیت وجودی ندارد، و اگر شب بیاید احتمال وجود روز بصورت همزمان اصلاً وجود ندارد. یعنی تنها وجود یکی کافی است که باعث و سبب عدم امر مقابل و نابودی کامل آن شود. به قول اهل منطق "اجتماع ضدین محال است"
متناقض: دو مفهموم که یکدیگر را نقض میکنند. محضِ وجود یک امر متناقض سبب نابودی امر مقابل آن نمیشود. مثل وجود دو دشمن که هر دو بصورت هم زمان و در یک مکان میتوانند حاضر باشند اما فقط صِرفِ حضور یکی باعث و سبب نابودی کامل طرف مقابل نمیشود. مثال دیگر ترش و شیرین است، این طعم ها متناقض هستند اما میتوان تصور کرد که یک غذایی همزمان ترشوشیرین باشد. مثال بسیار نزدیکتر ریاکاری انسان است، که یک چیزی میگوید اما چیز دیگری را اراده میکند. ریا کار یکفرد است اما در خود تناقض دارد. دروغ گفتنِ یک ریاکار باعث تبدیل به عدم شدن او نمیشود، بلکه این تناقض گفتار و اراده و عمل از آن فرد یک فرد ناسازگار، خوددرگیر، ریاکار و مریض میسازد، اما دفعتاً باعث نابودی او نمیشود.
در مفهوم متضاد اصل مکان را ذکر نکردید. در ضمن مثال شما برای متضاد، حقیقت رویداد های غیر انکار هستند که درست بیان کردید اما برای متناقص خصوصیت فردی برای مثال انتخاب شده که برای مقایسه دو موضوع بهتر است مثال ها مربوط به یک طبقه بندی باشند. و در انتها ترش متناقص که هیچ، حتی متضاد شیرین هم نیست چون در فرهنگ عمید، تلخ در مقابل شیرین می آید.
متضاد و متناقض کاهی میتوانند هممعنی باشند، آنچه که آنها را از هم سوا میکند «منطق» است.
متضاد از ضد، با هم در ضد بودن، ضد یعنی رو در رو، پس متضاد یعنی دربرابر هم بودن، رو در روی هم بودن: سیاه و سپید، سرد و گرم، غم و شادی...
«منطقی» یک پدیده گاهی «میتواند» سرد باشد گاهی گرم، گاهی سیاه گاهی سپید، گاهی غمگین گاهی شادیآور... رو در روی هم هستند پس «جابجا میتوانند شوند» و در «منطق» چالشی ایجاد نشود.
متناقض از نقض، با هم در نقض بودن، نقض یعنی شکستن و گسستن، پس متناقض یعنی `ناساز` باهم بودن، با هم در گسست/شکست بودن، در «منطق» گسستی در میان دو عبارت/پدیده است که در یکجا/ یکچیز نمیتوانند جمع شوند، هر دو نمیتواند باشد، «جابجا نمیتوانند شوند» وگرنه «منطق» را به چالش خواهند کشید.: درست و نادرست، تلخ و شیرین، شب و روز، بود و نبود...
یک پدیده/عبارت یا درست است یا نادرست، گاهی «نمیتواند» درست و گاهی نادرست باشد، بامداد تا شامگاه روز است و «نمیتواند» گاهی شب هم باشد، شکر شیرین است گاهی «نمیتواند» تلخ هم باشد...
در ادبیات `متناقضنما` یا `ناسازنما` داریم که ترکیب سخن به گونهای باشد که «تناقض منطقی آن» از زیبایی آن نکاهد: غمِ شیرین، فریادِ خاموش، سرشار از تهی، حاضرِ غایب....
متضاد یعنی چیزایی که از نطر معنایی در ضد هم هستند مثلِ شب و روز، زمین و آسمان، آب و آتش، دوست و دشمن و معمولا هم تک کلمه ای هستن و کمتر پیش میاد که دو عبارت باهم متصاد باشن. . .
اما متناقض رو فکر می کنم حتما باید با مثال فهمید. . . مثلا حاضرِ غایب، یه نفر نمی تونه هم حاضر باشه و هم غایب و این دو کلمه همدیگه رو نقض می کنن و وقتی در کنار هم میان متناقض میشن
متناقض ها رو وقتی عبارت بعدشون رو می خونیم اونوقت می فهمیم که میشه یه چیزی متناقض هم باشه اما درست هم باشه، سیاهِ سفید، آتش سرد، برف سوزان و. . .