منظور شاعر از "شب است و چهره ی میهن سیاهه " چه بوده ؟
منظور شاعر از
"شب است و چهره ی میهن سیاهه "
چه بوده ؟
١ پاسخ
برای پاسخ به سؤال شما ابتدا پیش زمینهای در رابطه با سروده شدن این شعر که بعدها آهنگی شد که توسط استاد شجریان خوانده شد از ویکیپدیا نقل میکنیم. بعد از آن تفسیر شخصیِ خود را از این شعر و مصرعِ بخصوص مورد سؤال شما عرض میکنم:🔻
در سال ۱۳۵۰ امیرپرویز پویان، از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، پس از آنکه در محاصرهٔ نیروهای ساواک قرار گرفت، دست به خودکشی زد. اصلان اصلانیان شاعر و فعال سیاسی چپگرا که با امیرپرویز پویان دوست بود، به یادش شعری با عنوان «شبنورد» سرود که آن را در پنجمین شب از شبهای شعر گوته خواند.
در بحبوحهٔ انقلاب ۱۳۵۷ ایران، منزل مسکونی محمدرضا لطفی در محلهٔ امیرآباد تهران، در کنار بیمارستان هزار تختخوابی و نزدیک به میدان ۲۴ اسفند (میدان انقلاب)، کانون تظاهرات ضد حکومتی بود. در یکی از شبهای بهمن ۱۳۵۷ محمدرضا لطفی که با لباس آغشته به خون، خسته و پریشان به خانه بازمیگشت، در جستجوی شعری بود تا مناسب حال و هوای آن زمان باشد. او شعر «شبنورد» را یافت و همان شب ساز سهتار را برداشت و در آواز دشتی، موسیقی این تصنیف را ساخت. او خوانندگی این اثر را به محمدرضا شجریان پیشنهاد داد. پس از چند روز موسیقی این تصنیف، شبانه و به صورت مخفیانه در زیرزمین خانهٔ مسکونی محمدرضا لطفی توسط برخی از نوازندگان گروه شیدا ضبط شد و پس از آن در استودیو بل، به خوانندگی محمدرضا شجریان به اتمام رسید.
تا قبل از ۲۲ بهمن، گروههای عارف و شیدا زیر نظر کانون فرهنگی و هنری چاووش به تولید مخفیانه آثار موسیقی حماسی ادامه میدادند.
* باز نشر از سایتِ ویکیپدیا:👇
https://fa.wikipedia.org/wiki/شبنورد
با توجه به مطالب بالا از سایت ویکیپدیا مفهوم این شعر و بخصوص ابیات زیر کاملا شفاف میشود:
شب است و چهره میهن سیاهه/نشستن در سیاهیها گناهه
تفنگم را بده تا ره بجویم/که هر که عاشقه پایش به راهه
شاعر از سیاهی وضعیت زمان خود در رنج است و شرایط مملکت را به شب سیاهی تشبیه میکند و اعتقاد دارد که بیتفاوتی نسبت به این شرایط گناه است. برای همین هم، در جستجوی راهی برای رهایی از وضعیت موجود، از مخاطبش میخواهد تا تفنگش را به او بدهد چرا که هر کس عاشق وطنش باشد آرام و قرار ندارد و از پای نمینشیند.