منظور از "صاحب فتوا" کیست ؟
منظور از "صاحب فتوا" کیست ؟
ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این همه مستی زتو هُشیار تریم
١ پاسخ
این مصرع بصورت"ای مفتی شهر..." نیز آمده است. در هر شیخ بزرگی بوده که مردم برای رتق و فتق امور مذهبی به او مراجعه می کردند و معمولا از طرف حکومت منسوب می شده .
(ویکی فقه:(تاريخ فقهاء شيعه را از زمان غيبت صغرا (۲۶۰ - ۳۲۰) آغاز مىكنيم به دو دليل: يكی اينكه: عصر قبل از غيبت صغرا عصر حضور ائمه اطهار است و در عصر حضور، هر چند فقهاء - و به معنی صحيح كلمه، مجتهدين و ارباب فتوا - كه ائمه اطهار آنها را به فتوا دادن تشويق مىكرده اند بوده اند، ولی خواه و ناخواه فقهاء به علت حضور ائمه اطهار(ع) تحت الشاع بوده اند، يعنی مرجعيت آنها در زمينه دست نارسی به ائمه بوده است و مردم حتی الامكان سعی مىكردند به منبع اصلی دست يابند و خود آن فقهاء نيز مشكلات خود را تا حد مقدور و ممكن با توجه به بعد مسافتها و ساير مشكلات، با ائمه اطهار در ميان مىگذاشتند. ديگر اينكه علی الظاهر فقه مدون ما منتهی مىشود به زمان غيبت صغرا، يعنی تاليف و اثرى فقهی قبل از آن دوره از فقهاء شيعه فعلا در دست نداريم .
ولی به هر حال در شيعه نيز فقهاء بزرگی در عصر ائمه اطهار وجود داشتهاند كه با مقايسه با فقهاء معاصر آنها از ساير مذاهب، ارزش آنها معلوم و مشخص مىشود. «ابن النديم» فن پنجم از مقاله ششم كتاب بسيار نفيس خود را كه به نام «فهرست ابن النديم» شهرت و اعتبار جهانى دارد اختصاص داده به «فقهاء الشيعه» و در ذيل نامهاى آنها از كتابهاى آنها در حديثيا فقه ياد مىكند. درباره حسين بن سعيد اهوازى و برادرش مىگويد: «اوسع اهل زمانهما علما بالفقه و الآثار و المناقب». يا درباره على بن ابراهيم قمى مىگويد: «من العلماء الفقهاء». و درباره محمد بن حسن بن احمد بن الوليد قمى مىگويد: «و له من الكتب كتاب الجامع فى الفقه». ولى ظاهرا كتب فقهيه آنها به اين شكل بوده است كه در هر بابى احاديثى كه آنها را معتبر مىدانستهاند و بر طبق آنها عمل مىكردهاند ذكر مىكردهاند; آن كتابها هم حديث بود و هم نظر مؤلف كتاب.
زهرا رضاییان مجله مطالعات قرآنی:شعر خیام نیز مانند دیگر شاعران مسلمان بی بهره از قرآن نبوده است. خیام در شعرش گاه به صورت استفاده از مضمون و گاه استفاده از عبارات و به کارگیری واژگان، از قرآن بهره مند شده است.
خداوند درباره کسانی که مردم را به نیکوکاری فرمان می دهند و خویش را فراموش می کنند، می فرماید:
( أتَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أنْفُسَکمْ وَ أنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتابَ أ فَلا تَعْقِلُونَ ) [3]
( یقُولُونَ بِألْسِنَتِهِمْ ما لَیسَ فی قُلُوبِهِمْ ) [4]
( یا أیهَا الّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ ) [5]
و خیام با الهام از این آیات شریفه می سراید:
ای مـفتی شـهر از تـو پـرکــارتـــریـم بـا ایـن هـمه مـستی از تـو هـشیارتریم
تو خون کسان خـوری و ما خون رزان انصاف بده کدام یک خون خوارتریم