لوکس خودرو اتکا خودرو پایا خودرو اطمینان خودرو تکیه خودرو ایمن خودرو آسوده خودرو کمیاب خودرو نایاب خودرو
He managed not to shout out, but it was a close thing, لطفاً ترجمه جمله و گرامر این جمله توضیح دهید
با سلام و احترام موفق شد جلوی فریاد زدنش را بگیرد اما نزدیک بود (که این اتفاق بیفتد). not to + فعل ساده: مصدر منفی این مصدر منفی در واقع مفعول managed واقع شده. a close thing یعنی یه موقعیت شانسی که با شکست یه ذره فاصله داره، یه اصطلاحه.
جامی است در او آب خوش و آسوده اندر وسطش کشتی قیر اندوده کشتی بانی در آن به رنگ دوده بر جای نشسته و جهان پیموده
بندگى كن، تا كه سلطانت كنند تن رها كن، تا همه جانت كنند خوى حيوانى، سزاوار تو نيست ترك اين خو كن، كه انسانت كنند چون ندارى درد، درمان هم مخواه درد پيدا كن، كه درمانت كنند ...
کدام مورد از نظر نگارشی بدون اشکال است ؟ الف) پدرم راهرو را خاموش کرده و به اتاق رفت ب) من کتابم را که تازه خریده ام , اورده ام ج) من رهبریت شما را نمی پذیرم د) ممکن است که ناچارا بیایند
گويند عارفان هنر و علم كيمياست وان مس كه گشت همسر اين كيميا طلاست فرخنده طائری كه بدين بال و پر پرد همدوش مرغ دولت و هم عرصهٔ هماست وقت گذشته را نتوانی خريد باز مفروش خيره، كاين گهر پاك بی بهاست پروین اعتصامی
روز خودرو شیک خودرو اعتماد خودرو مدرن خودرو آریا خودرو جوان خودرو
کلمه ی "کیف " چن تا معنی داره در زبان فارسی ؟
یه معنی که همون کیف مدرسه و کیف اداری و ... هست یه معنی دیگه یعنی خوشحالی بیش از حد
درود بر شما اگر اعدادی رو که اشاره کردید به این شکل بنویسم شاید خیلی راحت بتونیم متوجه بشیم: 2day 2morrow 4ever به عدد 224 اعداد فرشتگان (Angle Numbers) هم میگن. از این ها عمدتا برای ابراز علاقه و احترام استفده می کنن به معنای: امروز، فردا و برای همیشه
سر بیزبان کاو به خون تر بود به است از زبانی که بی سر بود زبان را نگهدار در کام خویش نفس بر مزن جز به هنگام خویش زبان به که او کامداری کند چو کامش رسد کامگاری کند زبان ترازو که شد راست نام از آن شد که بیرون نیاید ز کام ✏ «نظامی»
با سلام و احترام ترازو که اینقدر به راستی و گفتن حقیقت مشهور است به این سبب است که زبانش بیرون نمیآید. (زبانه ترازو اگر به چپ یا راست نرود وزن درست را نشان میدهد. گویی زبانش را در دهانش نگه داشته!)
سر بیزبان کاو به خون تر بود به است از زبانی که بی سر بود زبان را نگهدار در کام خویش نفس بر مزن جز به هنگام خویش زبان به که او کامداری کند چو کامش رسد کامگاری کند زبان ترازو که شد راست نام از آن شد که بیرون نیاید ز کام ✏ «نظامی»
سلام و عرض ادب کامداری کند: به معنای کنترل کردن دهان یا صاحب اختیار دهان بودن است؛ یعنی زبان باید بر دهان مسلّط باشد و بدون تفکّر و در زمان نامناسب سخن نگوید. این همان «سخن نگه داشتن» است. وقتش که رسید مقصود خود را که همانا حرف زدن است به انجام رساند. کامگاری: کامروایی ، به مقصود رسیدن کامرواییِ زبان در سخن گفتن است.
چگونه بدانم کلمه را درست خوانده ام
درود و وقت به خیر جهت کسب اطمینان از خوانش درست اشعار پارسی، میتوانید به سایت گنجور مراجعه نمایید. فایل صوتی خوانش اشعار برای هر قطعه شعر در ادامه آن موجود است.