فرق میان تفکر و تعقل و خرد چیست؟ آیا اینها فارسی هستند؟ اگر خیر ، معادل فارس اینها چیست؟ چرا تخرد نمی گوئیم؟
تفکّر = اندیشیدن (عربی، از فکر ) تعقّل = خردورزی منطقی (عربی، از عقل ) خِرَد = دانایی ژرف (فارسی اصیل) تخرد نداریم چون خرد فارسی است و قالب عربی نمیگیرد. ( منبع : دهخدا، معین، فرهنگ فلسفی سروش)
قافیه و ردیف در بیت زیر به ترتیب کدام است ؟ « نگر تا جه گفتست مرد خرد. که هر کس بد کرد کیفر برد » الف) خرد,برد – ندارد ب) ندارد – خرد ,برد ج) مرد خرد , کیفر برد – ندارد د) ندارد – مرد خرد , کیفر برد
گزینه الف درست است
مطلب زیر پاسخ هوش مصنوعی به سؤال شما است که به نظرم با توجه به استفاده هوش مصنوعی از منابع مختلف تعریف جامعی داده است: انسانیت به مجموعه ای از ویژگی ها، ارزش ها و رفتارهای مثبت اشاره دارد که انسان ...
Not the brightest bulbs in the pack یک اصطلاح انگلیسی هست و می خوام ببینم معنی دقیق آن چیه!
someone is not very intelligent or quick-witted کسی که اونقدرام عالی و منحصربفرد نباشه
از سر عشوه باده میخوردم بر سر تابه صبر میکردم ✏ «نظامی»
پاسخ سئوال بسیار ساده است همه موارد صحیح می باشند
زندگی یک انسان در میان سایر انسان ها به عنوان یک جامعه و یک تمدن به گونه ای که آسیب جسمی، روحی و روانی به دیگران وارد نشود و انسان در جهت رشد و ارتقای آن جامعه به سمت بهترین ها، تلاش کند؛ حتی اگر به ض ...
دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست انسان یعنی یک موجودی که دارای قدرت یادآوری ، اندیشه ، قدرت تشخیص ، شعور ، درک درست ، فهم درست باشد و آنچه که توسط خرد در مغز ...
به حقوق دیگران احترام بگذاریم و حق کسی را زایل نکنیم و در کل انسان باشیم.
معادل اصطلاح Play somebody’s game در فارسی چیست؟
عمل کردن یا رفتار کردن طبق نقشه، خواستهها یا قوانین شخص دیگری، که اغلب به ضرر خود شخص تمام میشود. شاید در فارسی بتوان از معادلهای زیر با کمی اغماض استفاده کرد: - پشت دست کسی بازی کردن. - با طناب کسی به چاه رفتن. - گوش به فرمان کسی بودن. - افسار را دست کس دیگری دادن. - فرمان را دست کس دیگری دادن. - خود را به کسی سپردن.
Not the brightest bulbs in the pack یک اصطلاح انگلیسی هست و می خوام ببینم معنی دقیق آن چیه!
سلام برای کسی به کار میره که چندان باهوش یا عاقل نیست معادل: مغزش آکبنده مخش خوب کار نمیکنه و امثال این مفاهیم.