پیشنهادهای جلال نجاریزدی (٢٦٥)
پرسش هدایتگر
فی البداهه
فراجمله ای
نهادینه کردن
Desuggestopedia is an application of the study of suggestion to pedagogy. Desuggest is the opposite of suggest. It is used to eliminate the negative ...
وسایل کمک آموزشی 1 Objects which may be used as teaching aids but were not made for the purpose. 2 Real things, actual facts, esp. as distinct fro ...
بعضی مواقع به معنی "ملکه ذهن" می باشد
منطقه مجاور رشد
پایانی
مستمر
معنی اصطلاحی: هرگز با دوپا عمق رودخانه را نسنج توضیح فارسی: هرگز کل زمان و منابع خود را یکباره روی یک چیز قرار ندهید.
فروشنده انحصاری
اصطلاح: خام و بی تجربه
رکورد شکنی
آدم خوار، زن هرزه
مرد شاغل، کارمند، کارگر، حقوق بگیر
خدمتکار زن، پیشخدمت زن، نظافتچی زن
خدمتکار زن، پیشخدمت زن، نظافتچی زن
پوشاک، تن پوش
پیش زمینه
همسطح کردن
ماسماسک
Whispering interpretation ترجمه نجوایی
تصریح
ناشکری
خاطره انگیز
خاطره انگیز
یک جو اهمیت نمی دهد ( همیشه منفی میاد ) .
در متون سیاسی به معنی" کابینه شخصی" می باشد.
پاگنده: که در کوههای اورست زندگی می کند . another term for Bigfoot
اقتباس
Intersemiotic translation ترجمه از یک زبان ملفوظ به یک نظام نشانه ای
متواضعانه
تصحیح
غلط انداز
دانشجوی معدل الف Grade A
SYN announced اعلام شده
خلف وعده
اغراق کردن
منت گذاشتن
تدلیس، خیانت، نارو
تیول یا انعام
کشتزار
ترجمه آزاد
موثر، سودمند
غیر قابل فهم
ارزیابی مجدد
روزی
زبان شناسی: گشتار
نقطه مقابل
تفسیر دوباره
در تحلیل مقابله ای به معنای "ادغام" است.
بومی
Speaking two dialects به افرادی که به دو گویش صحبت می کنند گفته می شود.
استفاده اشتباه از یک کلمه بجای کلمه ایی دیگر به دلیل شباهت تلفظی آنها به یکدیگر.
اصل بقای اصلح
راحت باش
1. سوتی دادن 2. زیادی حرف نزن
همنام به واژه هایی گفته میشود که شکل گفتار و نوشتار آن یکسان باشد، ولی معنای کاملا متفاوتی داشته باشد. مانند کلمه pupil که هم به معنای مردمک چشم است ...
فعل دوگذرا، فعل دو مفعوله
فعل دوگذرا، فعل دو مفعوله
طبیعی سازی
زبان شناسی: بیگانه سازی
ترجمه شفاهی یک اثر مکتوب
SYN self - translation وقتی مترجم اثر خود را دوباره ترجمه می کند
یکسان سازی فرهنگی
مدلول
نظام زبانی
زبان شناسی: گفتار فردی
قوانین بیان واجی تکواژها
هنگامیکه با استفاده از معانی مختلف یک کلمه، یک شوخی بسازیم.
آواشناسی تولیدی
تکواژ وابسته
فرایند حذف
هم مخرج بودن
قواعد واج آرایی
منتقدان
در مقام مقایسه
جبر زبانی
عقل سلیم
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. اگر خدا بخواهد چه بسا دردسرها و توطئه ها و دشمنی ها به دست خود دشمن موجب خیر و برکت می گردند.
خودآگاهی
در کانتکست های مختلف یکی از معانی زیر رو میده👇 1. ظاهر زندگی دیگران را دیدن ( این ظاهر قضیه است که خوبه باطن قضیه چیز دیگریست ) . 2. قضاوت از روی ظ ...
انگلیسی آمریکایی آفریقایی African American English
زبان عامیانه
اطلس زبان شناسی، نقشه گویشوران زبان های گوناگون
New York Joke About a southerner's definition of sex six is four less than ten
گویش شناسی
شیوه توسعه و تکامل زبان ( در طول زمان )
بطوریکه
حرف تعریف
a worker of wonders and performer of miracles; a magician صاحب کرامات و معجزات، فرجودگر، جادوگر
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
در زبان شناسی به معنای: "قراردادی" است.
entity
جابه جایی حسی, همرنجی، احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثر وجود درد در عضو دیگر بدن، احساس متقارن
مربوط به تشخیص ناخوشی
aversion
بیزاری
درمان اختلالات خواب, درمان بی خوابی
A war or struggle against God or among or against the gods
جنگ خدایان
زیرپوستی, تزریق زیرپوستی ( پزشکی )
خط نویسی
سپیداج
جانور نرم تن
ضخامت
مخفف American Sign Language زبان اشاره آمریکایی
بازنویسی، خلاصه نویسی، نقل قول غیرمستقیم، مشابه نویسی، سایه نویسی، به بیان دیگر گفتن، به زبان خودمانی گفتن ( پس از درک جمله اصلی )
SYN motherese بچه گانه صحبت کردن
صرف نظر از
اسم های از فعل ساخته شده
سهام خارج از بورس
بدهی های نامحدود
فصل
چند منظوره
در الکترونیک ضریب خطا
SYN age عصر, دوره
نجار, شغل نجاری; که نیازمند هوش, دقت, و مهارت بسیار بالاست.
دگرباشان
فایل شنیداری
آنکه بر اثر کوشش یا دویدن بسیار نفسش بند آمده باشد.
جهان وبلاگ آنلاین
سوال استفهامی به این معنی که گوینده معنی سوال خود را میداند اما برای کنایه آن را به کار می برد.
زبان صنفی
جا افتاده, خبره
یک خورشت خوراکی از گوشت و سبزیجات ادویه دار
ارجمند, گرامی, محترم
مرد، آقا، مظهر قدرت
بانو
ضایعات تولید
ارسال پیام در توییتر
SYN Significantly, drastically به طرز آشکاری
SYN actually, infact, in actual fact در واقع, در حقیقت
الهه یعنی پاکی و زیبایی سیرت و صورت
نمک نشناس, ناسپاس
لطافت بخشیدن
حرز ( آویز دفع بلا )
ترتیل ( قرآن )
تابوت بدون سرپوش
حقیقت تلخ, غیر قابل باور
SYN not at all خواهش می کنم
بهترین عدد دنیا به معنای بزرگی و عظمت
ایول، کارت درسته، زنده باشی
SYN merely صرفاً، به راحتی
خود به خود
مشتریهای آینده
مشتریهای فعلی
ناخوشایند
خویش فرما
کارت گردون، رلودکس
قریب به یقین
1 دوستی که هنگام نیاز همراهت باشد یک دوست واقعی است. 2 به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته می شود
که برنامه آنها اجازه می دهد
توضیح اول قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان اب ...
فرمایش شما درست
SYNS By and large On the whole بطور کلی, در کل, روی هم رفته
SYNS To a certain extent In some ways تا حدی, تا اندازه ای
INF in my personal opinion اگر نظر من بخوای
SYN in the long term در دراز مدت
اگر نظر من می خوای, اگر من باشم
کاملا موافقم
I strongly agree کاملا موافقم
What's your impression of sb نظرت راجب راجب فلانی چیه
در همین نزدیکی
SYNS drop by call in یه سری زدن
INF what have you been doing داری/داشتی چی کار می کنی/می کردی؟ به چی مشغولی؟ سرت به چی گرمه؟
خسته نباشید
SYN Watch out مراقب باش
بی صبر, بی تاب, بی حوصله.
ای داد و بیداد
خدا رو شکر
used to wish sb success with sth, e. g. an exam SYN best of luck موفق باشی
SYN Hard luck اه چه بد شانسی, اه چه بد
SYN It's all the same to me برام مهم نیست
هر چی تو بگی
بیا خودت ببین
SYN see how things go ببین چطور پیش میره
صادقانه بگم
INF جواب سوالت رو نمی دونم
SYN I must say INF used for emphasizing an opinion
INF used to say you would like sth, or to accept sth you are offered نمی تونم بگم نه, از این یکی دیگه نمی تونم بگذرم
INF I agree with you completely کاملا باهات موافقم, گل گفتی
منم باهت موافقم, منم با تو هم عقیده ام
وقت تمام
بعدا با شما تماس می گیرن ( صحبت می کنند )
say exactly what you think in a very direct way افکار خود را بیان کردن حتی اگر کسی را آزار دهد ( حرف دل ) , حرف دلتو بزن
فردی را ضایع یا خرد کردن
تمرین نداشتم, و از دستم افتاده
خبره, متخصص, کار کشته
INF know a place very well مکانی را مثل کف دست شناختن
دنیا که به آخر نرسیده
حل یک مشکل با بررسی حقایق
بر روی ذهن فشار آوردن
به آسانی چیزی را یاد گرفتن
حفظ تمرکز بر روی چیزی
کمال استفاده را از چیزی بردن
خط زدن
پیش نویس
به ترتیب
go on رد شدن از چیزی, ول کردن, رها کردن
continues without changing بدون تغییر ادامه داشتن
continue driving ادامه داشتن رانندگی
continue doing sth, often after an interruption ادامه دادن کاری بعد از یک وقفه کوتاه
repeat sth many times' often in an annoying way بارها و بارها کاری را تکرار کردن
قهر کردن برای مثال I fell out with him because he told me a lie ( transitive, inseparable )
پس دادن برای مثال The watch didn't work, so I took it back ( transitive, separable )
کم کردن مقدار چیزی که شما می خورید, صرف می کنید, خرج می کنید, استفاده می کنید.
investigate and try to discover the facts about sth, e. g. a crime, a problem تحقیق کردن, بررسی کردن, رسیدگی کردن مثال I complained to the airline a ...
Invent a story or an explanation for sth سرهم کردن, یک داستان الکی از خود در آوردن, عامیانه ( *ص شعر بافتن ) For example I didn't want to see him, s ...
look for information in a book or online دنبال اطلاعاتی در کتاب یا بصورت آنلاین گشتن. For example I had to look the word up
باد آورده
Catch your death of cold سرما شدیدی خوردن
اصطلاح: بسته به استفاده در جمله داره: پیچوندن - کش رفتن - دو دره کردن و. . . یا همینجوری از آسمون افتادن - از روی آب گرفتن - شب خوابیدن صبح بیدا ...
خیلی دوست داریم Meaning lots of love is a way to end a message or a letter between family or very good friends. It is a way of saying that we hold y ...
راه نداره, ابدا
SYN fresh blood نیروی کار جدید, نیروی کار تازه نفس
SYN new blood نیروی کار جدید, نیروی تازه نفس
SYN stay out of his way Meaning Avoid some one از سر راه فردی کنار رفتن, مزاحم کسی نشدن, دوری کردن,
SYN send my love to سلام مرا برسون
SYN give my regards to سلام مرا برسون
SYN was a bag of nerves نگران و مضطرب, عصبی
دقیقه نود, آخرین لحظه, روز آخر
داستانش مفصل, این قصه سر دراز دارد
در ضمن
دست انداختن, مسخره کردن
زندگی همین دیگه کاریشم نمیشه کرد
غالبا, بطور کلی
SYN don't ask me من چه می دونم, نمی دونم
خدا را شکر
SYN INF search me نمی دونم
تظاهر به خنده, خنده صوری
Make contact with sb by phone تماس تلفنی گرفتن
SYN almost or approximately تقریبا
صبح زود, آفتاب نزده
بابا اعتماد به نفس
A short distance نزدیک
SYN duck soup مثل آب خوردن
SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن
SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن
Change your decision or opinion about sth تصمیم یا نظر خود را درباره چیزی تغییر دادن
بهره بردن, استفاده کردن
مردن
خیلی سریع و با تلاش فراوان
خیلی سریع و با تلاش فراوان
سرزده
فرهنگ مقید
فرهنگ پذیرنده
Honor culture فرهنگ عزت آبرو شرف مثل فرهنگ ترک ها , عرب ها
Dignity culture فرهنگ شان و منزلت ( هر کسی چه شانی دارد در جامعه ) مثل فرهنگ آمریکا
راه اندازی
ریسک پذیری
بلاتکلیفی
خارج از حوزه زبان شناسی, فراتر از حوزه زبان شناسی
قابل یادگیری
اصلاح کردن, تصفیه و تزکیه کردن
Glory
فردی که لب به مشروب نمی زند
چیزی را کرایه کردن
قطار فشنگ
واحه
ناخوانا, خرچنگ قورباغه ( در مهاوره ) , مخدوش
ترجمه از راه دور
مبالغه کردن
تو افساید هستی توپ میاد توپ را نمی گیری ولش می کنی به یک نفر دیگر برسد یا کلا برود و این خطا نیست.