پیشنهادهای جلال نجاریزدی (٢٦٥)
go on رد شدن از چیزی, ول کردن, رها کردن
continues without changing بدون تغییر ادامه داشتن
continue driving ادامه داشتن رانندگی
continue doing sth, often after an interruption ادامه دادن کاری بعد از یک وقفه کوتاه
repeat sth many times' often in an annoying way بارها و بارها کاری را تکرار کردن
قهر کردن برای مثال I fell out with him because he told me a lie ( transitive, inseparable )
پس دادن برای مثال The watch didn't work, so I took it back ( transitive, separable )
کم کردن مقدار چیزی که شما می خورید, صرف می کنید, خرج می کنید, استفاده می کنید.
investigate and try to discover the facts about sth, e. g. a crime, a problem تحقیق کردن, بررسی کردن, رسیدگی کردن مثال I complained to the airline a ...
Invent a story or an explanation for sth سرهم کردن, یک داستان الکی از خود در آوردن, عامیانه ( *ص شعر بافتن ) For example I didn't want to see him, s ...
look for information in a book or online دنبال اطلاعاتی در کتاب یا بصورت آنلاین گشتن. For example I had to look the word up
باد آورده
Catch your death of cold سرما شدیدی خوردن
اصطلاح: بسته به استفاده در جمله داره: پیچوندن - کش رفتن - دو دره کردن و. . . یا همینجوری از آسمون افتادن - از روی آب گرفتن - شب خوابیدن صبح بیدا ...
خیلی دوست داریم Meaning lots of love is a way to end a message or a letter between family or very good friends. It is a way of saying that we hold y ...
راه نداره, ابدا
SYN fresh blood نیروی کار جدید, نیروی کار تازه نفس
SYN new blood نیروی کار جدید, نیروی تازه نفس
SYN stay out of his way Meaning Avoid some one از سر راه فردی کنار رفتن, مزاحم کسی نشدن, دوری کردن,
SYN send my love to سلام مرا برسون
SYN give my regards to سلام مرا برسون
SYN was a bag of nerves نگران و مضطرب, عصبی
دقیقه نود, آخرین لحظه, روز آخر
داستانش مفصل, این قصه سر دراز دارد
در ضمن
دست انداختن, مسخره کردن
زندگی همین دیگه کاریشم نمیشه کرد
غالبا, بطور کلی
SYN don't ask me من چه می دونم, نمی دونم
خدا را شکر
SYN INF search me نمی دونم
تظاهر به خنده, خنده صوری
Make contact with sb by phone تماس تلفنی گرفتن
SYN almost or approximately تقریبا
صبح زود, آفتاب نزده
بابا اعتماد به نفس
A short distance نزدیک
SYN duck soup مثل آب خوردن
SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن
SYN be meant to do sth کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن
Change your decision or opinion about sth تصمیم یا نظر خود را درباره چیزی تغییر دادن
بهره بردن, استفاده کردن
مردن
خیلی سریع و با تلاش فراوان
خیلی سریع و با تلاش فراوان
سرزده
فرهنگ مقید
فرهنگ پذیرنده
Honor culture فرهنگ عزت آبرو شرف مثل فرهنگ ترک ها , عرب ها
Dignity culture فرهنگ شان و منزلت ( هر کسی چه شانی دارد در جامعه ) مثل فرهنگ آمریکا