قرار است که. . .
قرار بود که. . .
بنظر میرسه ، Hamedan is supposed to be the greatest place, بنظر میرسه همدان شهر خوبی باشه، دوستان عزیز ، راحت و به شکل زبان محاوره ای ترجمه کنید، زیاد تحت تلفظی ترجمه نکنید و همچنین تکراری
انتظار میرود، قرار بود که، قرار است
قراری که انجام نمیشود
قرار است
✔️انتظار می ره که. . .
Hello, it's me
I was wondering if after all these years you'd like to meet
To go over everything
They say that ⭕time's supposed to⭕ heal ya
But I ain't done much healing
باید
قرار است
قرار است
1. قرار بود . . .
2. باید ملزم بودن
3. مردم می گویند . . . شنیده ام که . . .
2. باید ملزم بودن
3. مردم می گویند . . . شنیده ام که . . .
گمان می رود که، فرض بر آن است که
انتظار داشتن یا سنجیدن چیزی:
this restaurant is supposed to be best in the town.
:انتظار میره این رستوران توی شهر بهترین باشه
:انتظار میره این رستوران توی شهر بهترین باشه
کاری را بخاطر اینکه مسئول انجام آن کاری باید انجام بدی, ملزم بودن
قرار بودن ، باید:
۱_Iam supposed to do my homework. من باید مشق هایم را بنویسم
۱_Iam supposed to do my homework. من باید مشق هایم را بنویسم
1 - قرار بودن، بنا بودن:
They are supposed to arrive tomorrow آنها قرار است فردا برسند
2 - باید:
You are supposed to listen to your parentsتو باید به حرف والدینت گوش کنی
3 - مجاز بودن یا اجازه داشتن:
We were not supposed to leave the room ما اجازه نداشتیم اتاق را ترک کنیم
4 - وقتی انتظار چیزی از کسی میرود مثلا:
شنیدم اون خیلی خوبه، انتظار میره که بهترین دکتر شهر باشه
I heard that she's good. " "She is supposed to be the best
They are supposed to arrive tomorrow آنها قرار است فردا برسند
2 - باید:
You are supposed to listen to your parentsتو باید به حرف والدینت گوش کنی
3 - مجاز بودن یا اجازه داشتن:
We were not supposed to leave the room ما اجازه نداشتیم اتاق را ترک کنیم
4 - وقتی انتظار چیزی از کسی میرود مثلا:
شنیدم اون خیلی خوبه، انتظار میره که بهترین دکتر شهر باشه
بنا بودن که، قرار بودن که، ملزم بودن که، می بایست، باید، ضروری بودن، اجازه داشتن که، حق داشتن که
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)