working man


معنی: کارگر، زحمتکش، مزدبگیر
معانی دیگر: افزارمند، (مرد) کارگر، عمله، رنجبر، مزدبگیر، شاغل، حقوق بگیر، کارمند، کارگر، زحمتکش، از طبقه کارگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a male worker, esp. a manual or industrial laborer.
مشابه: laborer

جمله های نمونه

1. If you're a workingman, don't pass up your family vacation.
[ترجمه گوگل]اگر کارگر هستید، تعطیلات خانوادگی خود را از دست ندهید
[ترجمه ترگمان]اگر یک کارگر هستی، تعطیلات خانوادگی خود را کنار نگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was Gordius, the faithfulest workingman in all that country.
[ترجمه گوگل]گوردیوس، وفادارترین کارگر در تمام آن کشور بود
[ترجمه ترگمان]در تمام این کشور، the کارگر faithfulest بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Division of mankind into workingman and capitalists suffers from the fallacy of simplism.
[ترجمه گوگل]تقسیم بشر به کارگر و سرمایه دار از اشتباه ساده انگاری رنج می برد
[ترجمه ترگمان]واحد بشریت به دست یک کارگر و سرمایه داران از the of رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It now seemed probable that that workingman and M. Leblanc were one and the same person.
[ترجمه گوگل]اکنون محتمل به نظر می رسید که آن کارگر و M Leblanc یک نفر باشند
[ترجمه ترگمان]اکنون محتمل به نظر می رسید که کارگران و مسی و مسی و لوبلان یک نفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But why these workingman 's clothes?What was the meaning of this?
[ترجمه گوگل]اما چرا این لباس های کارگری؟ معنی این چه بود؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا این لباس ها؟ معنی این کار چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You do not wish to be a workingman, you will be a slave.
[ترجمه گوگل]تو نمی خواهی کارگر باشی، برده خواهی شد
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خواهی یک کارگر بشوی، تو یک برده خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the cunning and strength of the workingman 's hand.
[ترجمه گوگل]برای حیله گری و قدرت دست کارگر
[ترجمه ترگمان]برای زیرک و نیرومند دست یک کارگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It now seemed probable that that workingman and M.
[ترجمه گوگل]اکنون محتمل به نظر می رسید که آن کارگر و م
[ترجمه ترگمان]اکنون محتمل به نظر می رسید که کارگران و مسی و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Feuilly was a workingman, a fan-maker, orphaned both of father and mother, who earned with difficulty three francs a day, and had but one thought, to deliver the world.
[ترجمه گوگل]فیلی یک کارگر بود، یک فن‌ساز، یتیم پدر و مادر، که به سختی روزی سه فرانک درآمد داشت و فقط یک فکر داشت که دنیا را تحویل دهد
[ترجمه ترگمان]فویی یک کارگر، از پدر و مادر یتیم بود که روزی سه فرانک را به زحمت به دست می آورد و جز یک اندیشه نداشت تا دنیا را به دنیا برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My father was a workingman.
[ترجمه گوگل]پدرم کارگر بود
[ترجمه ترگمان]پدرم یک کارگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On his arrival at M. sur M. he had only the garments, the appearance, and the language of a workingman.
[ترجمه گوگل]به محض ورود به M sur M او فقط لباس، ظاهر و زبان یک کارگر را داشت
[ترجمه ترگمان]هنگام ورود به مونتروی سورمر سورمر فقط لباس، ظاهر و زبان یک کارگر را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other laborers, especially in California, feared and despised this cheap labor competition, and the Workingman 's Party urged the exclusion of all Asians.
[ترجمه گوگل]کارگران دیگر، به ویژه در کالیفرنیا، از این رقابت کارگری ارزان می ترسیدند و آن را تحقیر می کردند و حزب کارگران خواستار حذف همه آسیایی ها شد
[ترجمه ترگمان]کارگران دیگر، به ویژه در کالیفرنیا، از این رقابت کارگر ارزان وحشت داشتند و از این رقابت ارزان متنفر بودند، و حزب workingman از همه اتباع آسیایی درخواست منع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He met, in the narrow streets in the vicinity of the Boulevard des Invalides, a man dressed like a workingman and wearing a cap with a long visor, which allowed a glimpse of locks of very white hair.
[ترجمه گوگل]او در خیابان‌های باریک در مجاورت بلوار اینوالیدز، مردی را ملاقات کرد که لباسی شبیه یک کارگر بر تن داشت و کلاهی به سر داشت که چشمه‌ای بلند بر سر داشت، که باعث می‌شد یک نگاه اجمالی به دسته‌هایی از موهای بسیار سفید به چشم بیاید
[ترجمه ترگمان]در خیابان های تنگ در نزدیکی بولوار ان والید دیده شد، مردی که مثل یک کارگر لباس پوشیده بود و نقاب بلندی به سر داشت که اجازه دیدن موهای بسیار سفید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارگر (اسم)
labor, effective, operative, proletarian, worker, employee, working, employe, laborer, workman, working man, workpeople

زحمتکش (اسم)
galley slave, sufferer, working man, toiler, grubber, plodder

مزدبگیر (اسم)
workman, working man

انگلیسی به انگلیسی

• employee, man who works
one of the working class; laborer

پیشنهاد کاربران

بپرس