پیشنهادهای Figure (٣,٢٦٠)
بازرسی بدنی: Pat down Frisk Manual body search Body captivity search
کنار هم قرار دادن دو چیز برای آشکار شدن تفاوتها و مقایسه آن دو To put two objects next to each other for comparision Contemporary fashion is juxt ...
۱ - نوعی پلیور پشمی یا پنبه ای سنتی ماشین بافت ( نه دستباف ) Knitted clothing with long sleeves made out of wool or cotton ۲ - پیراهن ورزشی A shir ...
۱ - در پس چیزی پنهان کردن ۲ - عبا، شنل They can cloak their malice in devine righteousness and their curses in piety
Know how درایت کاردانی باشارخ ( ترکی ) آداب معاشرت مهارت های اجتماعی The ability to act smoothly and skillfully in social situations Transmis ...
Tower over/above • بلندتر، بهتر، قدرتمندتر یا مهمتر بودن • چربیدن از نظر قدرت/مهارت/توانایی/اهمیت • Dominate This team towers above all other teams ...
Prison
- افراط/ زیاده روی در خوردن overeating، indulgence in eating or drinking - مقدار بیش از حد از هر چیزی an excessive amount - تهوع ناشی از افراط ...
کج خلق bad tempered in a childish way زودرنج peevish, easily irritated , touchy , irritable بچه بد عنق/بداخلاقی a bad - tempered child آدم بزرگی ...
- وقتی چیزی چنان بیش از حد فراهم میشه که دل آدمو پس میزنه و دیگه از انجام اون یا داشتن اون لذتی نمی بره - سیراب - دلزده • Indifferent • Unconcerned ...
- ( برای رسیدن به هدف ) از هیچ تلاشی دریغ نکردن/ به هر دری زدن - چیزی جلودار نبودن - کاری را به هر قیمتی انجام دادن - با آنچه در توان دارند تلاش ک ...
Point blank
ادراکی حسی
ادراک درکی که از راه احساس حاصل می شود چیزی که از راه قوای حسی درک و دریافت می شود
وقتی از یه چیزی خیلی داری یا یه کار خاصی رو خیلی انجام میدی ولی در مقابلش یه خصوصیتی را خیلی کم دارا هستی They are long on theory and talk but shor ...
هر سه ماه یکبار فصلی Quarterly meetings and evaluations
دو پهلو و مبهم حرف زدن
بسیار خوشحال بودن دست از پا نشناختن در پوست خود نگنجیدن روی ابرا راه رفتن بال نداشت پرواز کنه
کسی با چیزی که به درد جرز لای درد هم نمی خوره بی خاصیت، به درد نخور ، ضعیف، ترسو، Ineffectual Spineless Feeble or weak
خیلی راحت برنده شدن یا مقدار زیاد ( پول ) را برنده شدن
با تمام قوا و دل و جان و مصممانه برای رسیدن به هدف تلاش کردن حتی اگر نیاز به بی رحمی و بی انصافی باشد To go all out
با شوخی کنایه آمیز Not seriously Ironically
۱ - با حرف بزرگ ; Bible : کتاب مقدس مسیحیان The sacred book of christians ۲ - کتابچه راهنما ، هر نوع کتاب مرجعی که اطلاعات جامع و دقیقی در مورد مو ...
ترفند، تاکتیک، حیله ای که برای پنهان کردن حقیقت، گول زدن استفاده میشود. They set up a smokescreen of lies and deceits behind which he made all thei ...
اصل و نسب نسب نامه
Wasted Drunk
۱ - ثابت شدن جرمی که کسی به آن متهم است To be at fault of a crime the person is guilty of whatever they were charged with ۲ - عامیانه و معمولا کنایه ...
گپ زدن اختلاط کردن فک زدن هی حرف زدن To chatter on and on over trivial things To talk and talk
Deft
ناراضی که تمایل به شکایت و شورش دارد
کسی را وادار به انجام کاری کردن از طریق فشار ( روانی ) ، تهدید، ارعاب، اخاذی و . . To force someone to do something by using pressure, intimidation ...
در مورد عقاید و باورها و عادات: تثبیت شده firmly fixed and established ریشه دوانده engrained Unlikely for someone to change or give way
منصوب به Eponymous describes how something got it's name To name after To bear someone's name
وزنه هایی که جهت حفظ تعادل در کشتی و بالن استفاده می شوند. Any heavy material that provides stability in a ship, balloon or an airplane
"دارایی شخصی" Personal belonging/property/items که عموما قابل جابجایی می باشد و مقابل آن real property است که شامل زمین و هر آنچه متصل به آن بوده ...
۱ - بی اجر و پاداش, بی فایده، عبث، بیهوده، ( در مورد کار و وظایف ) ungratifying, unrewarding ، unsolicited • Galley slaves were condemned to perfo ...
Other than
آرامش یا شرایط موجود را بهم زدن دردسر درست کردن To destabilize the situation It's also in part because no one wants to rock the boat
ایام جوانی که سرشار از بی تجربگی، شور و شوق، ایده آل گرایی و معصومیت است.
حرف اول و آخر را زدن نهایت چیزی بودن همه چیز بودن علت اصلی یا هدف غایی بودن
افزودن، To increase in size, amount
۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن و بویژه با وسیله تیز یا برنده ۲ - تزریق ( مثلا واکسن ) to get the jab To take the jab: مورد انتقاد قرار گرفتن ...
Also: tread a tightrope • گذر از شرایط دشوار و بحرانی از طریق ارزیابی دقیق و اتخاذ تصمیمات درست • تصمیم گیری و هندل کردن موقعیتی بسیار دشوار که نیا ...
وقتی توطئه و نقشه کسی علیه خودش عمل کنه • When a person becomes the victim of their own plots/plans • the backfiring of something negative that one ...
عمومی همگانی همه دعوتند بازدید برای عموم آزاد است Everyone is invited Midway through the come - one, come - all art party Mr. Herring was hoisted ...
To give somebody the benefit of doubt اعتماد کردن و پذیرفتن حرف کسی به عنوان حقیقت علیرغم وجود شک و تردید We are willing to give people the benefi ...
آنچه ( نیروی بازدارنده درونی ) که دست و پای آدم رو می بنده و مانع از انجام کاری یا اتفاق افتادن چیزی میشه. بعضی از آنها جنبه منفی داشته و برخی نیز کم ...
فلانی یارو So - and - so is an idiot
خبر از نقشه/نیت/برنامه کسی داشتن متوجه کار ( معمولا بد ) کسی بودن /شدن She got wise to his schemes and left
نسخه دانشجویی که به زبان ساده تری نسبت به نسخه استاندارد نگاشته میشود تا برای دانشجویان قابل فهم تر باشد. Its written in simpler language compared ...