ontology

/anˈtɑːlədʒi//ɒnˈtɒlədʒi/

معنی: هستیشناسی، علم موجودات
معانی دیگر: (بخشی از فلسفه که با وجود واقعیت و ماده ی اصلی سر و کار دارد) بود شناسی، هستش شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ontological (adj.), ontologist (n.)
• : تعریف: the philosophical study of existence and the nature of reality.

جمله های نمونه

1. But Puddephat goes on about hermeneutics and ontology, and the master pretends he understands.
[ترجمه گوگل]اما پودفات در مورد هرمنوتیک و هستی شناسی ادامه می دهد و استاد وانمود می کند که می فهمد
[ترجمه ترگمان]اما Puddephat در مورد هرمنوتیک و هستی شناسی صحبت می کند، و استاد وانمود می کند که درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But this is not a comment on ontology.
[ترجمه گوگل]اما این یک نظر در مورد هستی شناسی نیست
[ترجمه ترگمان]اما این توضیحی در مورد هستی شناسی نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As sure as I have tusks, this is ontology on the hoof.
[ترجمه گوگل]همانطور که من عاج دارم، این هستی شناسی روی سم است
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه که دندان های نیش دارم، این ontology روی سم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the trouble with ontology is that it is easy to state as a problem, highly difficult to handle in practice.
[ترجمه گوگل]اما مشکل هستی شناسی این است که بیان آن به عنوان یک مشکل آسان است و در عمل رسیدگی به آن بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]اما مشکل هستی شناسی این است که درک وضعیت به عنوان یک مشکل، بسیار دشوار است که بتوان آن را در عمل کنترل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, if functionally one is considered an unequal, ontology soon becomes irrelevant.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر از نظر عملکردی یکی نابرابر در نظر گرفته شود، هستی شناسی به زودی نامربوط می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر عملکرد تابعی به صورت نابرابر در نظر گرفته شود، هستی شناسی به زودی بی ربط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In view of the film ontology, the research on the audio-visual expression of Kieslowski has practical significance both in both practical and theoretical fields.
[ترجمه گوگل]با توجه به هستی شناسی فیلم، تحقیق بر روی بیان سمعی و بصری کیشلوفسکی هم در زمینه عملی و هم در زمینه نظری اهمیت عملی دارد
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه هستی شناسی این فیلم، پژوهش بر روی تجلی صوتی - تصویری Kieslowski در هر دو زمینه عملی و نظری دارای اهمیت کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Discusses the inherent relation between ontology and international patent classification.
[ترجمه گوگل]در مورد رابطه ذاتی بین هستی شناسی و طبقه بندی ثبت اختراع بین المللی بحث می کند
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد رابطه ذاتی بین هستی شناسی و طبقه بندی ثبت اختراع بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Experimental results show that a method of chaptered ontology and transfer network can reduce the searching time by about 38% with the same efficiency as ontology and transfer network.
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می‌دهد که یک روش هستی‌شناسی فصلی و شبکه انتقال می‌تواند زمان جستجو را تا حدود 38 درصد با همان کارایی هستی‌شناسی و شبکه انتقال کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که روشی از آنتولوژی chaptered و شبکه انتقال می تواند زمان جستجو را تا حدود ۳۸ درصد با کارایی مشابه به عنوان هستی شناسی و شبکه انتقال کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ontology ; Na ? ve Bayes Classifier; Formal Concept Analysis; Document Classification; Ten - fold Cross Validation.
[ترجمه گوگل]هستی شناسی ؛ نه ve Bayes Classifier; تحلیل مفهوم رسمی؛ طبقه بندی اسناد؛ اعتبار دهی متقاطع
[ترجمه ترگمان]Ontology، Na؟ بیز: تحلیل صوری، تحلیل اسناد؛ دسته بندی اسناد؛ ده برابر اعتبار سنجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under current ontology storage schema, some problems such as difficult maintenance, low query and inference speed may appear after OWL ontology storing in relational database.
[ترجمه گوگل]تحت طرح ذخیره سازی هستی شناسی فعلی، برخی از مشکلات مانند نگهداری دشوار، پرس و جو کم و سرعت استنتاج ممکن است پس از ذخیره هستی شناسی OWL در پایگاه داده رابطه ای ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]تحت شمای ذخیره سازی هستی شناسی فعلی، برخی از مشکلات مانند نگهداری دشوار، موج پایین و سرعت استنتاج ممکن است پس از آنکه آنتولوژی OWL در پایگاه داده رابطه ای ذخیره می کند ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the World: Ontology and Modern Science -- A Comparison Between Heidegger and Einstein.
[ترجمه گوگل]جهان چیست: هستی شناسی و علم مدرن -- مقایسه ای بین هایدگر و انیشتین
[ترجمه ترگمان]جهان: هستی شناسی و علم مدرن - - مقایسه بین هایدگر و انیشتین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on the introduction of ontology theory, the author uses KAON, the construction and maintainance tool of ontology, designed and completed the first Chinese food safety ontology prototype.
[ترجمه گوگل]بر اساس معرفی نظریه هستی شناسی، نویسنده با استفاده از KAON، ابزار ساخت و نگهداری هستی شناسی، اولین نمونه اولیه هستی شناسی ایمنی مواد غذایی چینی را طراحی و تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]براساس معرفی نظریه هستی شناسی، مولف از KAON، ابزار ساخت و maintainance هستی شناسی استفاده می کند که اولین نمونه اولیه هستی شناسی امنیت غذایی چینی را طراحی و تکمیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A core ontology models fundamental domain knowledge and bridges the gap between an upper ontology and a domain ontology.
[ترجمه گوگل]هستی شناسی هسته دانش حوزه بنیادی را مدل می کند و شکاف بین هستی شناسی بالایی و هستی شناسی دامنه را پر می کند
[ترجمه ترگمان]یک هستی شناسی هسته دانش حوزه اساسی را مدلسازی می کند و شکاف بین هستی شناسی بالایی و هستی شناسی دامنه را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Schiller inherited Kant's philosophical thought of anthropologic ontology that took free will as the core and established his moralistic view of tragedy.
[ترجمه گوگل]شیلر اندیشه فلسفی کانت را در مورد هستی شناسی انسان شناختی به ارث برد که اراده آزاد را هسته اصلی خود قرار داد و دیدگاه اخلاقی او را در مورد تراژدی تثبیت کرد
[ترجمه ترگمان]شیلر تفکر فلسفی کانت را از هستی شناسی anthropologic به ارث برد که اراده آزاد را به عنوان هسته به خود گرفت و دیدگاه moralistic از تراژدی را بنا نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هستی شناسی (اسم)
ontology

علم موجودات (اسم)
ontology

تخصصی

[صنعت] هستی شناسی - مشخص کردن رسمی و صریح نحوه معرفی اشیاء، مفاهیم و سایر موجودیت ها که فرض می شود در زمینه ای وجود داشته و مطالعه روابطی که بین آنها وجود دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• metaphysical branch of study which is concerned with existence and the nature of being

پیشنهاد کاربران

ontology ( فلسفه )
واژه مصوب: هستی شناسی
تعریف: پژوهشی فلسفی در باب هستی یا وجود برای پاسخ به پرسش هایی مانند: معنای هستی چیست؟ بودن یک چیز به چه معناست؟ چه چیزهایی وجود دارند؟ اقسام کلی موجودات کدام است؟ |||متـ . وجودشناسی
فلسفه شناخت وجود
فلسفه شناخت هستی، بودن و حقیقت هستی

بپرس