تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - کسی یا چیزی که از مسیر منحرف شده یا راهش رو گم کرده An out of place thing An errant bird An errant bomb ۲ - تخس، بدجنس، شرور ، منحرف، گمراه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Also: run against the grain ۱ - برخلاف هنجارها، رسوم، عقاید یا اصول پذیرفته شده حرکت کردن To behave, act or be contrary to expectations, custom, co ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - اسراف و تبذیر کردن ولخرجی کردن ریخت و پاش کردن به باد دادن To dissipate To waste/spend/ use up wastefully/extravagantly/foolishly ۲ - پراکند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوتاه زودگذر فانی The lifespan of a mayfly is so ephemeral

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

To talk To have a conversation To catch up with someone who havent seen in a long time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Choose between the lesser of two evils بین بد و بدتر انتخاب کردن • A while ago I made the video called "Stop voting for " the lesser of two evils

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

گزینه بد ( بین بد و بدتر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فلانی. . با توأم! برای خطاب قرار دادن یا جلب توجه کسی که حواسش یه جای دیگه است و صدای شما رو نمی شنوه. !Earth to Amir امیر با تو اَم !

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هم خوردن ( مثلا معامله ) To come to no fruition To fail The contract fell through

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

۱ - پرت بودن حواس ۲ - منگ بودن در اثر مواد مخدر/بیخوابی /خستگی مفرط I'm spacing out حواسم جای دیگه است فکرم جای دیگه است حواسم پرته! فکرم درگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پنهان داشتن Conceal Keep secrete/hidden/concealed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

رنگ و رو رفته سائیده، خراشیده شده, پوسته پوسته شده I remember vividly the scene Sima scuffed my beautiful new shoes by rubbing her own soes on it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیشکار پیشخدمت در هتل/ رستوران که کارهای شخصی مهمانها و مسافرین رو انجام میده مثل پارک کردن ماشین و برگردوندن اون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترکش Sharp and small shards of metal which are shattered after the explosion of an explosive device He hankered down in the bunker dodged the shr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رو کاری/مسئله ای/ چیزی بسیار تمرکز کردن To focus on doing something very hard پناه گرفتن hunker down

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بن بست عقیم بی نتیجه بلاتکلیف بی حاصل بی ثمر A situation in which no advancement or progress is possible

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مقادیر یا تعداد زیاد In large amount or numbers They arrived overnight and began making movies by the scort, one after the other

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - نخ کش شدگی جوراب/ لباس a run ۲ - گیر ، مشکل ، مانع ( Hiccup: a small problem which desn't last long ) There was a snag because they demande ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - موضوع یا بحث ناراحت کننده ای مرتبا پیش کشیدن و یادآوری کردن ، زخم زبان زدن , با مطرح کردن یا یادآوری موضوع ناراحت کننده ای نمک روی زخم کسی پاشیدن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پاتوق haunt ۲ - محل کار یا زندگی one's place of business or resort

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستشویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - پیچوندن کسی با کتمان حقیقت/با دروغ گفتن/ با حیله گری To decieve To trick To lie To cheat ۲ - بلوف زدن Brag ۳ - دادن دود سیگار به بیرون از د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکه تکه کردن، تکه پاره کردن ( با بی دقتی و یا با خشونت ) To cut into pieces roughly, clumsily, savagely به ترکی: دیدئب داغئتماخ The whales are d ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بگو مگو مشاجره Bickering A noisy angry، quarrel Argument

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

رقیق شده ضعیف شده از نظر محتواو کارایی تضعیف شده در مورد نظر عقیده، طرح، پیشنهاد: ساده شده از شدت، حدت، قوت یا تاثیر گذاری کاسته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

The acme of منتهایِ اوجِ نهایتِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

میهمانی رسمی ناهار The luncheon party had been going on for some time.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

با ماشین رسیدن به جایی We rolled up to Jon's place

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در مضیقه قرار دادن در تنگنا قرار دادن در شرایط دشواری قرار دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حضور غیاب کردن حضور غیاب :Roll call ( noun ) To call aloud the names of people off a list to check their attendance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

حضور غیاب I give a roll call each night

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Very Utterly Resembling death That one particular bar had a certain deathly charm

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Get fired Get sacked Get the sack Get laid off Get shown the door Get ousted

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متصدی مراقب نگهبان ( بویژه نگهبان زندان ) Keeper Guardian Supervisor One who guards Superintendent Prison officer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مجذوب مفتون شیفته میخکوب شده

پیشنهاد
٣

ترک کردن/کنار کشیدن/ رفتن/ تمومش کردن/ جدا شدن قبل از اینکه دیر بشه - قبل از اینکه کار از کار بگذره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اوج خود رسیدن Political differences came to a head for the married couple

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

یه جای ارزان قیمت مانند مهمانسرای کهنه و ارزان قیمت برای خوابیدن و اقامت A cheap run down place ( hotel, apartment, house ) to sleep frequented by ad ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

زگیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قمار کردن مجدد پولی که از از شرط بندی قبلی بدست آمده ( پشت سر هم قمار کردن ) ۲ - شرایط موجود را به نفع خود بکار بردن به نفع خود بهره برداری کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

سر و ته چیزی رو هم آوردن با عجله و سرسری کار روجمع کردن و فیصله دادن/تمومش کردن بدون آمادگی/برنامه ریزی یا فکر قبلی کاری را یر به یر کردن فی البداه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فهرست نهایی ( کسانی که متقاضی شغل یا منسبی یا جایزه ای هستند و بعد از حذف گزینه های نا متناسب و باقی ماندن اسامی شایسته حاصل میشود ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Promising Tomorrow's stars Emerging and likely to succeed نو ظهورِ با آتیه آینده دار Something or someone that is coming to prominence/gainin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست دست کردن این دست اون دست کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کمر درد گرفتن به کمر آسیب رساندن To experience an acute back pain in the lower back and it usually doesn't stop/improve/let up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

همشو نخور همه رو تموم نکن همشو استفاده نکن to not use too much of something احتیاط کن to act or handle with caution زیاده روی نکن محتاط باش سخت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

و مانند اینها و از این قبیل و غیره And the like Et cetera So on

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تقویت کننده معجون تقویت کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - نمور بوی نمور بوی نم و کپک ۲ - نخ نما hacknyed, trite Having a stale, moldy or damp smell as in an old building or a stale food The suite ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقشه/حیله برملا شد