پیشنهادهای Figure (٣,٢٦٢)
مجددا تقویت کردن استحکام دوباره دادن مستحکم کردن
یار ( تیم هنری یا سیاسی دو نفره ) مثل لورل و هاردی و یا ترامپ و ایلان ماسک
نوعی تحقیق بازار ( Market research ) است که در آن مصاحبه کننده بعد از مشاهده و ارزیابی رفتارهای خریدار در حین خرید که از پیش تعیین و مشخص شده است در ...
کون گشاد بی عرضه
پا پارانتزی Bandy legged
شیاد و دغل باز
Thrilling
زندگی در انزوا؟؟؟
حساب بانکی توقیف شده / مسدود شده
به شدت از کوره در رفتن، عصبی شدن
کسی که در زمینه ی منطق مطالعه و تحقیق می کند یا در آن مهارت دارد.
منطق دان کسی که در زمینه ی منطق مطالعه می کند یا در آن مهارت دارد. *یکی از تیپ های شخصیتی در تست IMBT هست.
دیده بانی
Outpost
Minerls chelate heavy metals. مواد معدنی فلزات سنگین را خارج/دفع می کنند/ بیرون میرانند.
بیشترین سهم ( از یه چیزی رو به خود اختصاص دادن ) teachers' pet get the lion's share if attention. Lion's share of attention. Lion's share of fu ...
به قطع و یقین به طور قطع و یقین You can take it to the bank that media will use it to paint a very bad picture of how the country treats allies. ی ...
عیناً
برانگیختن ( یک احساس ) : ) to excite/rouse a ( feeling Resuscitaion : احیا
قسر در رفتن از دردسر یا مهلکه گریختن
ایراد گرفتن و گوشه کنایه زدن Stop taking digs at my granmer.
فضاحت I once tried to buy a new shower curtain. It was a huge debacle because he didn't like the one I'd chosen.
یا: breakthrough role در صنعت فیلم سازی نقشی که یک بازیگر بعد از ایفای آن به شهرت میرسد. نقش برجسته،
دستور ترور/قتل کسی را صادر کردن ?I think the real question is, who put the hit on her !!She was clearly not unconscious at the scene
خواسته ی خود را بر کسی تحمیل کردن بر خلاف میل باطنی کسی وادار به انجام کاری کردن
شاید اینطور باشه.
درخور شایسته مناسب/متناسب . We fully reserve our right to duly respond to this ما پاسخ در خور به این حملات را حق مسلم خود میدانیم.
Slang: یهودی . The small hats entities are commtting suicide
Cow someone into با ارعاب کسی را مجبور به انجام کاری کردن
حفظ آبرو کننده Face saving acts : اقداماتی که برای حفظ آبروست.
۱ - تعلل کردن، این دست و آن دست کردن، فرصت را غنیمت نشمردن، فرصت سوزی کردن ۲ - غافل شدن ، غفلت کردن, بی توجهی کردن نادیده گرفتن، دست کم گرفتن. ۳ - ت ...
در درجه ی دوم اهمیت بودن نقش کم اهمیت تری را ایفا کردن نقش دوم را داشتن
گزافه گوئی غلو کردن خالی بندی
کار خود را با دوز و کلک/ خالی بندی/ غلو/ بزرگنمایی و دروغ گویی پیش بردن
خنگول Idiot Bonehead Dummy Empty - headed • . They described her as an absolute dingbat
هشدار Warning Heads up Alert
Alert Warning Tip - off
Adj: exteremly good ( در مورد پوشش و ظاهر و آرایش ) : محشر ، عااالی، شیک و پیک، مرتب و شسته رفته، بی عیب و نقص, مااااه، خفن!!! • Synonym: on poin ...
کسی خونش رنگی تر از دیگری نیست و هیچ برتری ندارند نسبت به دیگران و باید عدالت رعایت بشه. Gander: غاز نر Goose: غاز ماده
فلات تعداد دیگری از اصطلاحات جغرافیایی عبارتند از: Lowland Highland Plain Plateau
1 - باز کردن باب بحث در خصوص موضوعی حساس To bring up/bring forward a sensitive, touchy or difficult issue. • . She wasn’t sure how to broach this ...
گوشه و کنار • In every nook and corner of the country در هر گوشه و کنار مملکت
To arrange music To arrange a song
ابا ابایی از چیزی نداشتن: to have no qualms about : Israel has no qualms about disproportionate warfare and genocide.
به دقت همه ی جوانب را سنحیدن سبک سنگین کردن سالئب چئخماخ به ترکی
شدیدا گرفتار و درگیر چیزی بودن
شدیدا درگیر چیزی بودن up to one's ears Very busy Trump is up to his eyeballs in jews. But for jews that is never enough.
برنامه با طرح احتیاطی برای اتفاقات بحرانی ( منفی ) با احتمال وقوع کم اما اثرات بالقوه ی شدید. این برنامه ها به اقضاء شرایطی که در آینده ممکن هست پیش ...
در معرض دید عموم در معرض نمایش
اطراق ( کردن ) Verb: To reside temporarily Noun: temporary stay