reverberate

/rɪˈvɜːrbəˌret//rɪˈvɜːbəreɪt/

معنی: معکوس، منعکس کردن، ولوله انداختن، طنین انداختن، پیچیدن
معانی دیگر: پژواک کردن، (صدا) منعکس کردن یا شدن، بازآوا کردن یا شدن، نوفیدن، طنین افکن شدن، خنیدن، (صدا) پیچیدن، (حرارت یا نور) باز تابیدن، بازتاب کردن یا شدن، (مجازی) واکنش داشتن، رجوع شود به: recoil

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: reverberates, reverberating, reverberated
• : تعریف: of sound, to be reflected again and again; echo; resound.
مشابه: clang, echo, resound, ring, vibrate

- Their voices reverberated in the empty banquet hall.
[ترجمه گوگل] صدای آنها در سالن ضیافت خالی طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان] صدای آن ها در تالار ضیافت در فضا طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: reverberative (adj.), reverberator (n.)
• : تعریف: to reflect (sound); echo.
مشابه: boom, echo, resound

جمله های نمونه

1. The controversy surrounding the take-over yesterday continued to reverberate around the television industry.
[ترجمه گوگل]جنجال پیرامون تصاحب دیروز همچنان در صنعت تلویزیون طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]بحث پیرامون این موضوع روز گذشته به بحث پیرامون صنعت تلویزیون ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The traumas of the last week will reverberate through history.
[ترجمه رضا ابراهیمی] آسیب های هفته گذشته. در تاریخ طنین انداز خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]آسیب های هفته گذشته در تاریخ بازتاب خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]صدمات این هفته گذشته در طول تاریخ طنین انداز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Repercussions of the case continue to reverberate through the financial world.
[ترجمه رضا ابراهیمی] بازتاب این پرونده همچنان در همه جهان اقتصادی را متاثر کرده است.
|
[ترجمه گوگل]عواقب این پرونده همچنان در دنیای مالی بازتاب می یابد
[ترجمه ترگمان]بازسازی این پرونده از طریق دنیای مالی به انعکاس خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. News of his resignation continues to reverberate in the media.
[ترجمه گوگل]اخبار استعفای وی همچنان در رسانه ها بازتاب دارد
[ترجمه ترگمان]نیوز آو د ورلد استعفای خود را در رسانه ها منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And its impact is set to reverberate around theatreland for some time to come.
[ترجمه گوگل]و تاثیر آن قرار است برای مدتی در سراسر سرزمین تئاتر طنین انداز شود
[ترجمه ترگمان]و تاثیر آن بر آن است که برای مدتی در اطراف theatreland طنین انداز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sonar behaves differently because sounds reverberate off the sea floor.
[ترجمه گوگل]سونار رفتار متفاوتی دارد زیرا صداها از کف دریا طنین انداز می شوند
[ترجمه ترگمان]Sonar رفتار متفاوتی دارد زیرا از کف دریا به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The slightest movement caused them to twang and reverberate through the silent apartment.
[ترجمه گوگل]کوچکترین حرکتی باعث شد که آنها در آپارتمان ساکت تکان بخورند و طنین انداز شوند
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین حرکتی باعث شد که صدای twang در اتاق ساکت طنین انداز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The noise seemed to reverberate around the ship.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید صدا در اطراف کشتی پیچید
[ترجمه ترگمان]صدا در اطراف کشتی طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The loss of Earnhardt will reverberate around the track for ever; stock car racing just won't be the same.
[ترجمه گوگل]از دست دادن Earnhardt برای همیشه در اطراف مسیر طنین انداز خواهد شد مسابقات اتومبیل رانی سهام فقط یکسان نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]از دست رفتن of در طول مسیر تا ابد در جریان قرار خواهد گرفت؛ ماشین فروش ماشین هم مثل همیشه نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes the whole galaxy seemed to reverberate with a sob of pain, a moan of anguish.
[ترجمه گوگل]گاهی به نظر می رسید که کل کهکشان با هق هق درد، ناله ای از اندوه طنین انداز می کند
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات تمام کهکشان با ناله و ناله در فضا طنین می افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Echoes of cries of pain reverberate in my heart.
[ترجمه گوگل]پژواک گریه های درد در قلبم طنین انداز می شود
[ترجمه ترگمان]صدای گریه و ناله در قلب من طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Echoes of cries of pain reverberate my heart.
[ترجمه گوگل]پژواک گریه های درد قلبم را می پیچد
[ترجمه ترگمان]صدای گریه و ناله در قلب من طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The white walls of the house coldly reverberate the lunar radiance.
[ترجمه گوگل]دیوارهای سفید خانه به سردی درخشش ماه را بازتاب می دهند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای سفید خانه در پرتو مهتاب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cup - board seemed to groan and reverberate, as if shaken by lightning and thunder.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که تخته فنجان ناله می کند و طنین می اندازد، گویی توسط رعد و برق و رعد به لرزه درآمده است
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که صدای رعد و برق در فضا طنین انداخت، انگار که از رعد و برق تکان خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The killing continued reverberate also in congress Congress.
[ترجمه گوگل]این قتل همچنان در کنگره کنگره بازتاب یافت
[ترجمه ترگمان]این قتل همچنان در کنگره کنگره طنین انداز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معکوس (صفت)
contrary, opposite, reverse, reverberate, inverse, inverted, turned upside down, echoic, reflected, repercussive

منعکس کردن (فعل)
reflect, reverberate, mirror

ولوله انداختن (فعل)
reverberate

طنین انداختن (فعل)
resonate, chink, jar, reverberate, ting

پیچیدن (فعل)
envelop, impact, twinge, fake, wind, resonate, tie up, fold, roll, swathe, wrap, muffle, screw, twist, nest, involve, swab, wattle, reverberate, enfold, complicate, furl, convolve, lap, infold, enwrap, tweak, kink, trindle

انگلیسی به انگلیسی

• echo, resound, resonate
when a loud sound reverberates, it echoes through a place; a literary word.
if actions, events, or ideas reverberate, they have a powerful, far-reaching effect which lasts a long time.

پیشنهاد کاربران

به لرزه درآوردن
If an event or idea reverberates somewhere, it has an effect on everyone or everything in a place or group
اگر رویداد یا ایده ای در جایی طنین انداز شود/ بازتاب داشته باشد، روی همه یا همه چیز در یک مکان یا گروه تأثیر می گذارد.
...
[مشاهده متن کامل]

تاثیر قوی و زیاد بر کسی یا چیزی در هر جایی
News of the disaster reverberated around the organization
The surge in US share prices reverberated across the globe
An uprising led by women and young people seeking an end to clerical rule reverberated across the nation

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/reverberate
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : reverberate
اسم ( noun ) : reverberation
صفت ( adjective ) : _
قید ( adverb ) : _
۱ - کشیدگی آخر صدا یا حروف، با پژواک و برگشت صدا فرق داره
۲ - لرزیدن یا احساس لرزش به وسیله صدای زیاد
۳ - تاثیر قوی و زیاد در ناحیه ای به مدت طولانی
reverberate
پژواکیدن.
طنیناَنداختن/طنیناندازیدن.
بازتاب داشتن، بازتاب یافتن، پژواک داشتن، پژواک یافتن، طنین انداز شدن

بپرس