تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حزن آلود غم انگیز محزون Mournful The dog's lugubrious howl

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

• اونم. . ( اونم کی! اونم چی! اونم با چی! اونم چطوری! اونم کِی! ) • حتی. . Why take the time to fix pottery with gold no ? less چرا باید برای تعم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرو رفتن؟ The air, biting into the dog's exhausted lungs, flashed full into the man's face

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دورترین کرانه دریا In the offing = قریب الوقوع ، حتمی، در راه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

همه چیز کل ماجرا همه داستان Sure, work can play a part, but it's far from . being the whole story

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

A quick glance through the translations given above shows that the term "implication" has many different sences ۱ ) دخالت، مشارکت, نقش connection, in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جزء به جزء با جزئیات تمام نکته به نکته The project provides a quick glance summery and blow - by - blow teaching notes

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Lanky به صورت زشتی لاغر و دراز Ungracefully thin and tall His lanky legs

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به تعویق افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

سر سری الکی آبکی ساختگی Pat and contrived

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Wickedness

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گزینش After the initial interview a potential employee goes through some more thorough investigations, checking of theiir employing back ground, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Absoloutly Very As much as possible To the utmost degree Thoroughly To a very high degree the audience are almost entirely first - timers, • all ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Employed by

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خدمه کشتی A crew of a ship/boat

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ریسمان بافته شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Banned Forbidden Prohibitted Illegal

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Butter up Brown nose

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرد و گولی Round and fat

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Fussy

پیشنهاد
٢

دلنگرانیهای کسی واقعا رخ دادن/ به واقعیت تبدیل شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

با آب و تاب/ با ذوق و سوق/ یا اشتیاق فراوان در مورد کسی یا چیزی صحبت کردن/ از چیزی یا کسی تعریف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

پاپ The Pope

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( افراد یا چهرشون ) کوچیک و ظریف بویژه با یه جذابیت فریبنده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کارآمد موثر تاثیر گذار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

To begin doing something To begin working on something

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو خالی, بی ارزش، بی معنی, پوچ meaningless False Something that is lacking in value • hollowed - out democracy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گهواره Crib و Cradle نیز گهواره هستند اما تفاوتهایی بین آنها وجود داره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مثل، مانند I hate you and your ilk از تو و امثال تو متنفرم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مراقب بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آرارم آرام به خواب رفتن Prits: Sorry, I drifted off to sleep. Maybe we talk a little later today

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - ساده، بی تکلف simple , easygoing , modest بدون جلب توجه not very noticeable جمع و جور، محدود، On a small scale , of low intensity , restrained ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

A person who works hard A careful and hard - working person A person/worker who earnestly tries to do everything right • , She was good at her work ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برنامه یا نمایش تبلیغاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Midiator Negotiator Broker

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رفتارها، رویدادها، اتفاقات مرموز/غیر عادی/ مشکوک/غیر معمول/نامتعارف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Saltness pertains to the ocean شوری جزوی از ( ویژگی ) اقیانوس است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

افسر پلیس راه!؟؟؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بدون مداقه سالب چخمامش

پیشنهاد
٠

اشتباه کسی رو به روش آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

طبق شنیده ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

باب مرسوم ( حال و هوا، شرایط، جو ) حاکم در جریان Very common A very common/important/prevailing custom or activity during a period of time Ac ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

perception of costmers

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه شدن از کوره در رفتن Fit to be tied Be losing it I hit the roof when I realised she had read my personel diary

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Excessively and objectionably Sentimental Tear jerking Sobby Slushy Soupy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در دست در اختیار دم دست easy to reach در دسترس قابل دسترس accessible • An obvious example ready to hand • We need a topic ready at hand to appr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوال پیچ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزده بی خبر by surprise, ناگهان suddenly بدون اطلاع بدون اینکه انتظارش رو داشته باشی unexpectedly Take unawares=take by surprise

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Bum Vagrant

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

۱ - Intoxicated, high 2 - exhausted