kicker

/ˈkɪkər//ˈkɪkə/

معنی: اعتراض کننده، لگدزن
معانی دیگر: جفتک انداز، اعترا­ کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that kicks.

(2) تعریف: (informal) a surprise or ironic turn of events; twist.

(3) تعریف: a hidden difficulty; pitfall.

جمله های نمونه

1. The kicker came when the reporter asked the 22-mile runner whether she was tired.
[ترجمه گوگل]ضربه زن وقتی آمد که خبرنگار از دونده 22 مایلی پرسید که آیا خسته است یا خیر
[ترجمه ترگمان]The زمانی اتفاق افتاد که خبرنگار از دونده ۲۲ مایلی پرسیده بود که آیا او خسته شده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cal has only one other kicker in junior college transfer Tim Wolleck, whom Brache beat out during fall camp.
[ترجمه گوگل]کال تنها یک ضربه زن دیگر در انتقال تیم وولک دارد که براچه در اردوی پاییز او را شکست داد
[ترجمه ترگمان]کال تنها یک کارت kicker دیگر در کالج junior تیم Wolleck دارد که Brache در طول اردوی fall او را کتک می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We could obtain arbitrary interaction length by means of an axially movable "kicker" magnetic field that deflected the electron beam.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم طول برهمکنش دلخواه را با استفاده از یک میدان مغناطیسی متحرک محوری که پرتو الکترونی را منحرف می‌کند، بدست آوریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم طول تعامل دل خواه را با استفاده از یک میدان مغناطیسی معکوس \"movable\" به دست آوریم که پرتوی الکترونی را منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But here's the kicker: While hand sanitizer sales have amplified, these products actually do nothing to defend against these contagions.
[ترجمه گوگل]اما نکته مهم اینجاست: در حالی که فروش مواد ضدعفونی کننده دست افزایش یافته است، این محصولات در واقع هیچ کاری برای محافظت در برابر این عفونت ها انجام نمی دهند
[ترجمه ترگمان]اما مشکل kicker: در حالی که فروش ضد عفونی کننده دست تقویت شده است، این محصولات در واقع هیچ کاری برای دفاع در برابر این contagions انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jerry : Yeah. Like, I was a kicker at UCLA.
[ترجمه گوگل]جری: آره مثلاً، من در UCLA یک ضربه زننده بودم
[ترجمه ترگمان] آره مثلا، من یه kicker تو \"UCLA\" بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The capability of controling ball of opponent kicker at penalty-kick situations is analyzed and and the goaltender tactic with respect to the attacker in arc path is designed.
[ترجمه گوگل]قابلیت کنترل توپ ضربه زننده حریف در موقعیت های ضربه پنالتی تحلیل شده و تاکتیک دروازه بان با توجه به مهاجم در مسیر قوس طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]قابلیت توپ controling رقیب kicker در موقعیت های پنالتی - ضربه آنالیز و روش goaltender با توجه به مهاجم در مسیر قوسی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The design of the fast kicker prototype magnet for China Spallation Neutron Source(CSNS) rapid cycling synchronous(RCS) extraction has been introduced.
[ترجمه گوگل]طراحی نمونه اولیه آهنربای سریع ضربه زننده برای استخراج همزمان با دوچرخه سواری سریع (RCS) چینی اسپلاسیون منبع نوترون (CSNS) معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی مغناطیس prototype سریع kicker برای استخراج نفت spallation Source (CSNS)، استخراج سریع (RCS)معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The real kicker is that by design, UTF-8 is a much more robust and easily interpretable format than any other text encoding designed before or since.
[ترجمه گوگل]نکته اصلی این است که از نظر طراحی، UTF-8 قالبی بسیار قوی تر و قابل تفسیرتر از هر کدگذاری متنی دیگری است که قبل یا بعد از آن طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]The حقیقی این است که با طراحی، UTF - ۸ یک فرمت بسیار محکم تر و interpretable نسبت به هر کدگذاری متن دیگر طراحی شده است که قبلا یا از آن زمان طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The kicker is not very good.
[ترجمه گوگل]ضربه زن زیاد خوب نیست
[ترجمه ترگمان] شوت زن خیلی خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In penalty shot, it's kicker versus goalkeeper.
[ترجمه گوگل]در ضربه پنالتی، ضربه ضربه زننده در مقابل دروازه بان است
[ترجمه ترگمان]در ضربه پنالتی، it در مقابل دروازه بان تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now here's the kicker.
[ترجمه گوگل]حالا این ضربه زننده است
[ترجمه ترگمان] حالا اون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Heaston had been recruited by coach Dan Hawkins to fill in for injured starting kicker Gordon Thomson.
[ترجمه گوگل]هیستون توسط مربی دن هاوکینز به خدمت گرفته شده بود تا گوردون تامسون، ضربه زننده ابتدایی مصدوم را پر کند
[ترجمه ترگمان]Heaston توسط مربی دن هاوکینز به استخدام درآمده بود تا افراد زخمی kicker تامسون را برای افراد زخمی پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They lost in overtime to a field goal by Pete Stoyanovich, Miami's rookie kicker.
[ترجمه گوگل]آنها در وقت اضافه به گل میدانی پیت استویانوویچ، ضربه زن تازه کار میامی باختند
[ترجمه ترگمان]آن ها در وقت اضافه به یک هدف می دانی توسط پت Stoyanovich، rookie kicker میامی از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Zeke's big hands cradle the ball on the artificial turf, the laces facing away from the kicker.
[ترجمه گوگل]دست‌های بزرگ زیک توپ را روی زمین چمن مصنوعی قرار می‌دهد، توری‌ها به سمت ضربه زننده است
[ترجمه ترگمان]دست های بزرگ زیک توپ را روی چمن مصنوعی چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتراض کننده (اسم)
demurrer, kicker

لگدزن (اسم)
kicker

تخصصی

[عمران و معماری] پاخور - پله
[زمین شناسی] پا خور، پله

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that kicks; horse that kicks; something unfair or unexpected in an agreement (slang)

پیشنهاد کاربران

جالب اینجاست. .
The kicker is, however, when an observation device is set up to observe what slit the particles goes through, the particle then only goes through one
kicker light
نور پشت و کنار در عکاسی و فیلمبرداری

- تعجب آور
And here’s the real kicker - if you buy one you get the second one free

بپرس