تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عمدا باعث بشی یکی تو کاری که میکنه دچار اشتباه بشه به ترکی: بیرین کرئخدرماخ Most people get tripped up by the simplicity of the strategy/process

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

شروع از صفر از طبقه پایین اجتماع From a low social class

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی را درباره موضوعی متقاعد کردن چیزی را به کسی قالب کردن • To persuade Commercial marketing convinces you of problems you don't have and sells y ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

رو موضوعی پیله کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنگام سر خوردن خودرو در مسیرهای لغزنده چرخاندن چرخهای جلویی به سمتی که چرخهای عقبی سرخورده اند To turn the front wheels into the direction the• rar ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Be put out دلخور بودن دلخور شدن • To be annoyed/offended/upset by something someone does or says He was a bit put out for not being played in t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جهت احتیاط؟؟ To say safe, drive more slowly, give yourself more time to stop and turn into the skid if you start to slip

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

I got carried away کنترلم رو از دست دادم. Things got a little carried away there اونجا اوضاع یکم از کنترل خارج شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

با زحمت و از منابع مختلف جمع آوری/گردآوری کردن Glean new insights, ideas, and wisdom

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

معمولا در مورد چیزهای کسل کننده، ملال آور : هر روز خدا بار ها و بار ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موشکافی کردن مداقه کردن به بحر/عمق/جزئیات مسائل پرداختن موشکافانه بررسی کردن • Scrutinize • to examine information/ data deeply by moving from ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( ترکی ) سئچب آیرماخ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرده پا، کم اهمیت Petty Insignificant Unimportant On a small scale • small - time hustler

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

محروم شدن از امتیاز یا حقی I forgeited his sympathy by my refusal to sign the agreement

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

نارو زدن To betray

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تک، بینظیر، بی همتا، چیزی یا کسی که فقط یه دونه ازش هست •Unique • With no equal • Single My one and only mother مامان بی همتای/یک یدونه ی من My ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

صادق بودن رک و رو راست بودن To be honest ( to speak honestly ) To be frank I think dhe needs to level with him , to decide whether he wants to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یکی رو تصادفی دیدن To meet someone accidently

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جای خواب رو گرم و نرم کردن My grandma used to tuck herself up in the bed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Buff body بدن عضلانی A muscular, well toned, ripped, large built, big and strong body

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To get well defined strong, and big muscles Get ripped Get cut Get jacked

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مفید و مختصر , کوتاه، واضح و روشن Short, brief, clear, and to the point • A succinct and final statement • An admirably succinct and accurate su ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - بالاترین نقطه آسمان که دقیقا بالای سر ناظر قرار است. ۲ - اوج، بالاترین نقطه موفقیت، The highest point reached either by a heavenly body or a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی که خیلیا دنبالشن ولی دست هر کسی بهش نمیرسه. Happiness is the most sought after emotion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حزب باد بودن نوکر بادنجان بودن به اقتضای منافع و شرایط تغییر مسلک/عقیده/ جناح دادن Flip - flopper: a person who frequently switches sides It's ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Also: plan of action - رویکرد - تاکتیک - متد - یک سری از روش ها و متد های مواجهه با مسئله یا رسیدن به هدفی • Approach • methodology • a sy ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در راس مباحث و گفتگوها در اهم جریانات و امور The situatiin in war torn Syria was high on the agenda

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - مست یا نشئه intoxicated with/under the influnece of drugs or alcoholic drinks 2 - وقتی ااز یه چیزی خیلی خوشت میاد و هیجان زده ای از بابتش to be ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

فشار تهدید ارعاب • Confession under duress • Financial duress

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غنودن آسودن آرمیدن To enjoy ( a good feeling )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

In trouble تو دردسر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوشته/سخنرانی طویل و کسل کننده لفای و زیاده گویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چرند گفتن، دری وری گفتن چرت و پرت گفتن یاوه سرایی کردن To babble To talk for a ling time over petty things

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

To punch/hit hard

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

موج دار سطحی که موج دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که از خوردن مشروبات الکلی پرهیز می کند و یا طرفدار منع کامل کامل آنهاست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

شاهانه، شکوهمند، مجلل Regal

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فی البداهه Improvise When you are an extra, you just don't ad - lib.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرد جوانی که توسط زن بزرگتر از خودش در ازای ارائه خدمات جنسی حمایت مالی میشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Inform against someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کار کسی را پوشش دادن، جانشین شدن Make up Cover for

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

:Get right with جبران مافات کردن Make up/redress for one's wrongdoings

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Try to avoid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قوی هیکل Large built Strong , big and moscular big brawny guys with bulging biceps and bite - sized brains

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

حس صمیمیت و راحت بودن مودت دوستی رفاقت Easy and relaxed friendship/familiarity and intamicy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Very satisfied and happy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Or: no equal • There is nothing that is as good as it • Nothing else is like that person or thing • There is no one else like that person • One an ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To not be very good at something It wasn't much of a party.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

An informal term for sunglasses He lifted his shades and perched them on top of his head

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

A party after finishing the shooting of a moovie