پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٧)
عمدا باعث بشی یکی تو کاری که میکنه دچار اشتباه بشه به ترکی: بیرین کرئخدرماخ Most people get tripped up by the simplicity of the strategy/process
شروع از صفر از طبقه پایین اجتماع From a low social class
کسی را درباره موضوعی متقاعد کردن چیزی را به کسی قالب کردن • To persuade Commercial marketing convinces you of problems you don't have and sells y ...
رو موضوعی پیله کردن
هنگام سر خوردن خودرو در مسیرهای لغزنده چرخاندن چرخهای جلویی به سمتی که چرخهای عقبی سرخورده اند To turn the front wheels into the direction the• rar ...
Be put out دلخور بودن دلخور شدن • To be annoyed/offended/upset by something someone does or says He was a bit put out for not being played in t ...
جهت احتیاط؟؟ To say safe, drive more slowly, give yourself more time to stop and turn into the skid if you start to slip
I got carried away کنترلم رو از دست دادم. Things got a little carried away there اونجا اوضاع یکم از کنترل خارج شد
با زحمت و از منابع مختلف جمع آوری/گردآوری کردن Glean new insights, ideas, and wisdom
معمولا در مورد چیزهای کسل کننده، ملال آور : هر روز خدا بار ها و بار ها
موشکافی کردن مداقه کردن به بحر/عمق/جزئیات مسائل پرداختن موشکافانه بررسی کردن • Scrutinize • to examine information/ data deeply by moving from ...
( ترکی ) سئچب آیرماخ
خرده پا، کم اهمیت Petty Insignificant Unimportant On a small scale • small - time hustler
محروم شدن از امتیاز یا حقی I forgeited his sympathy by my refusal to sign the agreement
نارو زدن To betray
تک، بینظیر، بی همتا، چیزی یا کسی که فقط یه دونه ازش هست •Unique • With no equal • Single My one and only mother مامان بی همتای/یک یدونه ی من My ...
صادق بودن رک و رو راست بودن To be honest ( to speak honestly ) To be frank I think dhe needs to level with him , to decide whether he wants to ...
یکی رو تصادفی دیدن To meet someone accidently
جای خواب رو گرم و نرم کردن My grandma used to tuck herself up in the bed
Buff body بدن عضلانی A muscular, well toned, ripped, large built, big and strong body
To get well defined strong, and big muscles Get ripped Get cut Get jacked
مفید و مختصر , کوتاه، واضح و روشن Short, brief, clear, and to the point • A succinct and final statement • An admirably succinct and accurate su ...
۱ - بالاترین نقطه آسمان که دقیقا بالای سر ناظر قرار است. ۲ - اوج، بالاترین نقطه موفقیت، The highest point reached either by a heavenly body or a ...
چیزی که خیلیا دنبالشن ولی دست هر کسی بهش نمیرسه. Happiness is the most sought after emotion
حزب باد بودن نوکر بادنجان بودن به اقتضای منافع و شرایط تغییر مسلک/عقیده/ جناح دادن Flip - flopper: a person who frequently switches sides It's ...
Also: plan of action - رویکرد - تاکتیک - متد - یک سری از روش ها و متد های مواجهه با مسئله یا رسیدن به هدفی • Approach • methodology • a sy ...
در راس مباحث و گفتگوها در اهم جریانات و امور The situatiin in war torn Syria was high on the agenda
1 - مست یا نشئه intoxicated with/under the influnece of drugs or alcoholic drinks 2 - وقتی ااز یه چیزی خیلی خوشت میاد و هیجان زده ای از بابتش to be ...
فشار تهدید ارعاب • Confession under duress • Financial duress
غنودن آسودن آرمیدن To enjoy ( a good feeling )
In trouble تو دردسر بودن
نوشته/سخنرانی طویل و کسل کننده لفای و زیاده گویی
چرند گفتن، دری وری گفتن چرت و پرت گفتن یاوه سرایی کردن To babble To talk for a ling time over petty things
To punch/hit hard
موج دار سطحی که موج دارد
کسی که از خوردن مشروبات الکلی پرهیز می کند و یا طرفدار منع کامل کامل آنهاست.
شاهانه، شکوهمند، مجلل Regal
فی البداهه Improvise When you are an extra, you just don't ad - lib.
مرد جوانی که توسط زن بزرگتر از خودش در ازای ارائه خدمات جنسی حمایت مالی میشود
Inform against someone
کار کسی را پوشش دادن، جانشین شدن Make up Cover for
:Get right with جبران مافات کردن Make up/redress for one's wrongdoings
Try to avoid
قوی هیکل Large built Strong , big and moscular big brawny guys with bulging biceps and bite - sized brains
حس صمیمیت و راحت بودن مودت دوستی رفاقت Easy and relaxed friendship/familiarity and intamicy
Very satisfied and happy
Or: no equal • There is nothing that is as good as it • Nothing else is like that person or thing • There is no one else like that person • One an ...
To not be very good at something It wasn't much of a party.
An informal term for sunglasses He lifted his shades and perched them on top of his head
A party after finishing the shooting of a moovie