دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
عیناً
برانگیختن ( یک احساس ) : ) to excite/rouse a ( feeling Resuscitaion : احیا
قسر در رفتن از دردسر یا مهلکه گریختن
ایراد گرفتن و گوشه کنایه زدن Stop taking digs at my granmer.
فضاحت I once tried to buy a new shower curtain. It was a huge debacle because he didn't like the one I'd chosen.
جدیدترین ترجمهها
سوسیالیست ها تصمیم گرفته بودندخالی بندی/ غلو/ دغل بازی حذب مخالف را متوقف کنند.
علی رغم خالی بندیش و غُلُوّش مهربان و خودمانیه.
مینا تونست با خالی بندی اون شغل وبدست بیاره/ تصاحب کنه.
مردم را با سوءاستفاده از حس عدم امنیتشان بیمه می کنند.
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
."Get good just means "get better :You can simply say You are getting so better with that microwave. تو مهارتت در استفاده از این مایکرویو خیلی داره زیاد میشه.
سلام میخوام به انگلیسی بگم: "چقدر قیافه ی این دختره برای من آشناست. انگار یه جایی قبلا دیدمش" She's got a familiar face but I vaguely remember whether I met her before OR but i can't place her. place to recognize someone or remember where you have seen them or how you know them: She looks familiar but I can't place her.did she use to work here?!
The girl sounds so familiar to me. I think I've seen her somewhere before
معنی کلمه در جمله را با معنی در دیکشنری بی معنی میشه بچه ها شما بگید I guess we've established she's .staying with me
فکر کنم این باشه: «ما تصمیمون رو گرفته ایم (هممون قبول کردیم که) و مونیکا با من می مونه».