red herring

/ˈredˈherɪŋ//redˈherɪŋ/

شاه ماهی قرمز، هرینگ سرخ (رجوع شود به: herring)، (وسیله ی) ردگم کردن، ایز گم کردن، پی گم کردن، گمراه کردن، شاه ماهی سر، موضوع مطرح شده برای فرار ازطرح موضوع مورد بحک، پی نخود سیاه فرستادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something intended to distract attention from the main issue; misleading clue or false trail.

(2) تعریف: a smoked herring with a reddish color.

جمله های نمونه

1. Neither fish nor good red herring.
[ترجمه گوگل]نه ماهی و نه شاه ماهی قرمز خوب
[ترجمه ترگمان]ماهی نه ماهی دودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He deliberately threw a red herring into the conversation.
[ترجمه مهدی] او عمدا فرافکنی کرد.
|
[ترجمه گوگل]او عمدا یک شاه ماهی قرمز را به گفتگو انداخت
[ترجمه ترگمان]او عمدا ماهی دودی را به طرف صحبتش پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Meg's determination not to see her; her red herring about the mysterious proposal of marriage.
[ترجمه Fazi] خواستگاری مرموز برای رد گم کنی، روش مگ برای ندیدن او بود
|
[ترجمه گوگل]عزم مگ برای ندیدن او؛ شاه ماهی قرمز او در مورد پیشنهاد مرموز ازدواج
[ترجمه ترگمان]تصمیم مگ این بود که او را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His racial theory was almost certainly a red herring, 5 but the notion of selective mate choice was not.
[ترجمه گوگل]نظریه نژادی او تقریباً به طور قطع یک شاه ماهی قرمز بود، 5 اما مفهوم انتخاب همسر انتخابی چنین نبود
[ترجمه ترگمان]نظریه نژادی او به طور حتم یک شاه ماهی قرمز بود، اما مفهوم انتخاب همسر انتخابی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Female speaker I think it's a red herring.
[ترجمه گوگل]گوینده زن فکر کنم شاه ماهی قرمز است
[ترجمه ترگمان] سخنگوی زن، فکر کنم ماهی دودی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to Mattel, antitrust issues were a red herring.
[ترجمه گوگل]به گفته ماتل، مسائل ضد انحصار یک شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته Mattel، مسائل ضد تراست، شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The holocaust is an immense and vile red herring.
[ترجمه گوگل]هولوکاست یک شاه ماهی قرمز بزرگ و پست است
[ترجمه ترگمان]کشتار همگانی، ماهی دودی عظیم و نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A red herring swallowed one, and then there were three.
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز یکی را قورت داد و سپس سه تا شد
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی آب دهانش را قورت داد و بعد، سه نفر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A red herring swallowed one, and the beatles 1 then there were three.
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز یکی را بلعید و بیتل ها 1 پس از آن سه نفر بودند
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی یکی یکی را قورت داد و the ۱ بعد از آن سه نفر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was drawing a red herring across the path on purpose.
[ترجمه گوگل]او از عمد یک شاه ماهی قرمز را در مسیر می کشید
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت از مسیر انحرافی در آن سوی مسیر حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A red herring swallowed one then there were three.
[ترجمه گوگل]یک شاه ماهی قرمز یکی را بلعید، سپس سه شاهی بود
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دودی آب دهانش را قورت داد و گفت: پس سه تا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Prime Minister's reference to unemployment was a red herring.
[ترجمه گوگل]اشاره نخست وزیر به بیکاری شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه ترگمان]اشاره نخست وزیر به بیکاری، یک شاه ماهی قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neither fish nor flesh ( nor good red herring ).
[ترجمه گوگل]نه ماهی و نه گوشت (نه شاه ماهی قرمز خوب)
[ترجمه ترگمان]نه ماهی و نه ماهی دودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This story is a red herring to divert public attention from this issue.
[ترجمه Daisy] این داستان یک نکته انحرافی است تاتوجه عمومی را ازاین موضوع منحرف کند😐شاه ماهی قرمز اینجا چیه
|
[ترجمه Pards] این داستان یه رد گم کنیه که تا توجه عمومی را از این موضوع منحرف کنه
|
[ترجمه گوگل]این داستان شاه ماهی قرمز است تا توجه عمومی را از این موضوع منحرف کند
[ترجمه ترگمان]این داستان یک شاه ماهی قرمز است تا توجه عمومی را از این موضوع منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The subsidies debate is a red herring.
[ترجمه گوگل]بحث یارانه ها شاه ماهی قرمز است
[ترجمه ترگمان]بحث یارانه ها یک شاه ماهی قرمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something designed to change a subject, something that diverts attention
a red herring is something which is irrelevant and takes people's attention away from the main subject they are considering.

پیشنهاد کاربران

نکته انحرافی ( اطلاعاتی که گمراه کننده هست و برای حواس پرتی مخاطب استفاده میشه تا از موضوع اصلی دور بمونه ) .
Noun - countable :
رد گم کنی
نشانی غلط ( اصطلاحا )
سرنخ نادرست
حقیقت، موضوع یا ایده گمراه کننده که ذهن ها را از موضوع اصلی دور می کند تا کسی به موضوع اصلی پی نبرد.
به عنوان مثال :
The police investigated many clues, but they were all red herrings
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/red-herring• https://www.ldoceonline.com/dictionary/red-herring
Misleading, distracting clue
In any situation, focusing on red herrings is a
. deadly distraction
Red herrings sow confusion. Confusion results
. in a lack of focus on what the real problem is
💎Red Herring💎
Meaning: A misleading clue; something intended to mislead
Example: In the mystery story, the emphasis on the red van parked outside the house turned out to be a red herring

...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح معروف، با معادل فارسی:
*رد گم کنی*
( به نوعی میشه گفت: نخود سیاه )
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "شاه ماهی سرخ" است. در گذشته وقتی افراد به شکار می رفتند شاه ماهی سرخ را در مسیر برگشت روی زمین می گذاشتند. به خاطر بوی بسیار تند این ماهی گرگ ها نمی توانستند مسیر را تشخیص دهند و از مسیر اصلی شکارچی ها منحرف می شدند.
Suddenly talking about inflation was a red herring and didn't have anything to do with our discussion
ناگهان صحبت کردن درباره تورم یک بحث رد گم کنی بود و هیچ ربطی به بحث ما نداشت.
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

توضیح درباره اصطلاح red herring
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح شاه ماهی سرخ است. در گذشته وقتی افراد به شکار می رفتند شاه ماهی سرخ را در مسیر برگشت روی زمین می گذاشتند. به خاطر بوی بسیار تند این ماهی گرگ ها نمی توانستند مسیر را تشخیص دهند و از مسیر اصلی شکارچی ها منحرف می شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: سایت بیاموز

گزینه انحرافی

نخودسیاه
رد گم کنی
مثلا پلیس وقتی نشانه های قتل را پیدا کرد دریافت که این موارد تنها ( ردگم کن ) بودند.
نکته انحرافی

بپرس