تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

شدیدا گرفتار و درگیر چیزی بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدیدا درگیر چیزی بودن up to one's ears Very busy Trump is up to his eyeballs in jews. But for jews that is never enough.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برنامه با طرح احتیاطی برای اتفاقات بحرانی ( منفی ) با احتمال وقوع کم اما اثرات بالقوه ی شدید. این برنامه ها به اقضاء شرایطی که در آینده ممکن هست پیش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در معرض دید عموم در معرض نمایش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اطراق ( کردن ) Verb: To reside temporarily Noun: temporary stay

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

توقف کوتاه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خوشحال و هیجان زده In terms of bodybulding: ورزیده، عضله ای

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عدم قطعیت شرایط جنگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برج و بارو/استحکامات/قلعه/سنگر موقت یا کمکی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To die a nobody بی نام و نشان از دنیا رفتن To be a nobody بی نام و نشان بودن برای کسی اهمیتی نداشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواب و خیال باطل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقیقت تلخ . Cold Reality is finally catching up to the psychopath بالاخره جانیا دارن به حقیقت تلخ میرسند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طرفدار یا هواخواه تساوی حقوق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن دغل بازی کردن To manipulate He plays the fiddle and the prime minister dances to the tune

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در شبکه های مجازی: تودهنی بدی خوردن با جواب دندان شکن مغلوب شدن با خفت و خواری شکست خوردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی ملاحظه نسنجیده بی مبالات؟؟؟؟؟ The host grilled the president on the apparently indiscriminate nature of the attacks that killed at least 37, incl ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شخص کم رو و خجالتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شدیدا سوال پیچ کردن پی در پی سوال پرسیدن مورد بازخواست قراردادن بازجویی کردن The host grilled the president on the attacks that killed many.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

To beat/bang/pound the drum با اشتیاق و پر شور در مورد مطلبی سخن گفتن یا نوشتن در جهت حمایت از آن یا متقاعد کردن دیگران برای قبول کردن آن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تحسین برانگیز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بحث ومناظره طرف رو با خاک یکسان کردن با دادن جواب دندان شکن The professor wiped the floor with Morgan intellectually.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنده موندن بیش از زمان مورد انتظار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده ی حمله بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوست واقعی و قبل اتکا و اطمینان دوست یک رنگ و بی ریا I always count on him as a true blue friend. Loyal Faithful

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Near miss

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اصطلاح عامیانه خروس جنگی یعنی کسی که با همه سر دعوا و جنگ دارد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعریف و تمجید پر آب و تاب که میتواند توام با دروغ باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شر و ور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتفاق نیفتادن تحقق نیافتن نتیجه ای نداشتن به طهور نرسیدن موفقیت آمیز نبودن . Their dreams have largly failed to materialize

پیشنهاد
٠

پایین تر از حد انتظار ظاهر شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراتر از حد انتظار ظاهر شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

Verb: توصیف کردن محسوب کردن قلمداد کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

To tease شوخی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

با تمام وجود با شور و شوق فراوان با اشتیاق تمام

پیشنهاد
٠

وقتی شخص خودش رو تا سطح طرف مقابل پائین میاره و مثل خودش رفتار می کنه گفته میشه. شاید این جملات بهتر منظور رو برسونن: �میگویند: با هر کسی باید مثل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر شاخ شدن درگیر شدن گلاویز شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Lock horns سر شاخ شدن درگیر شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مناسب نیست به درد نمیخوره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نایی نداشتن بریدن کم آوردن Have you ever felt like you’re running on empty? Like you’re stuck in a perpetual state of exhaustion, no matter how much ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

To go nuclear on از کوره در رفتن بسبار شدید عصبانی شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعهد آور الزام آور موظف کننده Required by obligation Binding It's incumbent on you = شما ملزم هستید، بر عهده ی شماست که، وظیفه ی شماست که، شما موظف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخاطر دیگران هر بلایی را به جان خریدن جان خود را بخاطر دیگری به خطر انداختن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خل و چل She's a real Oddball.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سده ی ۱۷۰۰ میلادی از نوعی سیستم درجه بندی محصولات کشاورزی و تجاری استفاده میشد که به چها دسته ی مختلف تقسیم بندی میشد. . Good/fine Fair to middli ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سرعت سریعا Nevertheless, popular defenses of the theory continue apace

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی چون و چرا متقن محکم استوار Such episodes are often presented as conclusive. evidence for the power of evolution وقایع/ رویدادهای این چنیتی بعنوا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٨

از نظر گذراندن؟؟

پیشنهاد
٠

Take in . He took in the scene with one embracing glance

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ - ( در شرایط یا موقعیت خاصی ) : عملکرد بهتری داشتن موفق تر عمل کردن ۲ - لذت بردن