پیشنهادهای Figure (٣,٢٦٠)
پوسته پوسته شدن و کنده شدن Come off or remove in flakes or small pieces
پرتگاه لب دریا ( یا اقیانوس )
جانئوی یاغلا ( به ترکی )
- قشقرق بپا کردن - داد و بیداد ( الکی ) راه انداختن - های کوی سالماخ ( به ترکی ) - قیل و قال راه انداختن Kick up a fuss
از برای احتیاط
دم دمی مزاجی
به خود بالیدن
اشتباه خود را پذیرفتن . I stand corrected اشتباهم رو قبول می کنم /می پذیرم. من در اشتباه بودم. من اشنباه می کردم.
سازمان یافته؟؟
احتیاط کردن
از منظر یک آسیایی با چشم های بادامی: غربی A westerner
در ناراحتی و عذاب بودن آشفته حال بودن به هم ریخته بودن از نظر روحی درب و داغون بودن . She was really on the rack
بیعار و بیکار گشتن ول گشتن یللی تللی کردن Me working and you laying around. All the . neighbors think I'm supporting you
افزودن ( به سخنرانی، متن, فعالیت یا مواد قبلی/موجود ) To add/include/insert one thing to another things and mix them The boss came up with two bo ...
به همسری گرفتن
Kiss up
دستگاه کارت زنی برای ثبت زمان ورود و خروج کارکنان
گوزو
( حرف های ) به ظاهر قشنگ اما پوچ و بدردنخور Offer tangible solutions other than airy and fairy off the cuff remarks.
اون روی کسی رو بالا آوردن روی سگ کسی رو بالا آوردن
طراحی صحنه
لت و پار کردن مورد ضرب و شتم شدید قرار دادن
Can't get rid of Can't avoid
همینطوری، ائله بلئسی ( ترکی ) An off the cuff guess یه حدس همینطوری
. The river disgorged its streams to the sea
به جهنم!
شرایط حساس و بغرنج و تعیین کننده شرایط بحرانی و نفس گیر لبه ی تیغ To be on a knife - edge To rest on a knife - edge To hang on a knife - edge To danc ...
چشم غره رفتن ( برای ترساندن و مجبور کردن کسی برای انجام کاری )
مشتاق ذوق زده هیجان زده مطمئن علاقمند enthusiastic You don't sound exactly jazzed.
Cirtainly
دور چنان دور که صدا نمیرسه
بسیار غیر معمول و عجیب Bizzar Wierd Odd Very strange and unusual Ex president called his arrest “surreal, ” adding that he “can’t believe this is ...
To increase the value of something To rise the price
۱ - یورش ۲ - در عرصه، زمینه یا فعالیت جدیدی پا نهادن در زمینه ی متفاوت یا جدیدی فعالیت کردن قدم در عرصه ی جدیدی نهادن در زمینه ی متفاوتی ورود کردن
نطق کوتاه بین دو آهنگ توسط خواننده در کنسرت موسیقی • A talk to an audiance between songs •A talk that fills the gap between two songs •An in - betw ...
این سری/ این بار/ این دفعه ( وقتی میخوای کاری رو نسبت به دفعه ی قبلی متفاوت تر انجام بدی ) . . This time around, I paid attention to everything
در ذهن یا حافظه ی کسی حک شدن Back then I didn't pay much attention to it, though some moments are burned into my memory.
۱ - گفتن همزمان دو چیز متضاد ( که نمیتونه هر دوتاش درست باشه ) . saying opposite things at the same time My boss praised my presentation but in the ...
کند و سست انجام دادن امری، وظیفه ای ، کاری تعلل کردن
جلد کاغذی روی کتاب که آن را در مقابل خراشیدگی، صدمات یا گرد و غبار محافظت می کند. The title only fed my curiosity. So I turned to the dust jacket f ...
بریده ی روزنامه Year after year all seven scrapbooks stood ready to be perused or pored over by old close . friends of the family and casual visit ...
مداقه کردن
:Slang خاورمیانه Middle East" as an allusion to desert areas"
Prepare Set ready آمادگی ذهنی دادن ( از قبل ) ؟؟ مقدمات گفتن چیزی را فراهم کردن؟؟ ذهن کسی را برای قبول کردن موضوع خاصی آماده کردن/سوق دادن؟؟ القاء ک ...
تیر کسی به سنگ خوردن نرسیدن به هدف مورد نظر ناکام ماندن از هدف بازماندن در تلاش خود موفق نشدن
Embrrassing
"It's spelled "precursor
همهمه Her latest Instagram upload has sent her fans in a tizzy
Kiss up Bootlick Nose brown
تشدید کردن؟؟