تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سازمان یافته؟؟

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

احتیاط کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از منظر یک آسیایی با چشم های بادامی: غربی A westerner

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ناراحتی و عذاب بودن آشفته حال بودن به هم ریخته بودن از نظر روحی درب و داغون بودن . She was really on the rack

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیعار و بیکار گشتن ول گشتن یللی تللی کردن Me working and you laying around. All the . neighbors think I'm supporting you

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزودن ( به سخنرانی، متن, فعالیت یا مواد قبلی/موجود ) To add/include/insert one thing to another things and mix them The boss came up with two bo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

به همسری گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٤

Kiss up

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دستگاه کارت زنی برای ثبت زمان ورود و خروج کارکنان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

گوزو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

( حرف های ) به ظاهر قشنگ اما پوچ و بدردنخور Offer tangible solutions other than airy and fairy off the cuff remarks.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اون روی کسی رو بالا آوردن روی سگ کسی رو بالا آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طراحی صحنه

پیشنهاد
٠

لت و پار کردن مورد ضرب و شتم شدید قرار دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Can't get rid of Can't avoid

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همینطوری، ائله بلئسی ( ترکی ) An off the cuff guess یه حدس همینطوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. The river disgorged its streams to the sea

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به جهنم!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرایط حساس و بغرنج و تعیین کننده شرایط بحرانی و نفس گیر لبه ی تیغ To be on a knife - edge To rest on a knife - edge To hang on a knife - edge To danc ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چشم غره رفتن ( برای ترساندن و مجبور کردن کسی برای انجام کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتاق ذوق زده هیجان زده مطمئن علاقمند enthusiastic You don't sound exactly jazzed.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Cirtainly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دور چنان دور که صدا نمیرسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسیار غیر معمول و عجیب Bizzar Wierd Odd Very strange and unusual Ex president called his arrest “surreal, ” adding that he “can’t believe this is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

To increase the value of something To rise the price

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - یورش ۲ - در عرصه، زمینه یا فعالیت جدیدی پا نهادن در زمینه ی متفاوت یا جدیدی فعالیت کردن قدم در عرصه ی جدیدی نهادن در زمینه ی متفاوتی ورود کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نطق کوتاه بین دو آهنگ توسط خواننده در کنسرت موسیقی • A talk to an audiance between songs •A talk that fills the gap between two songs •An in - betw ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

این سری/ این بار/ این دفعه ( وقتی میخوای کاری رو نسبت به دفعه ی قبلی متفاوت تر انجام بدی ) . . This time around, I paid attention to everything

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ذهن یا حافظه ی کسی حک شدن Back then I didn't pay much attention to it, though some moments are burned into my memory.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - گفتن همزمان دو چیز متضاد ( که نمیتونه هر دوتاش درست باشه ) . saying opposite things at the same time My boss praised my presentation but in the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کند و سست انجام دادن امری، وظیفه ای ، کاری تعلل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جلد کاغذی روی کتاب که آن را در مقابل خراشیدگی، صدمات یا گرد و غبار محافظت می کند. The title only fed my curiosity. So I turned to the dust jacket f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بریده ی روزنامه Year after year all seven scrapbooks stood ready to be perused or pored over by old close . friends of the family and casual visit ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مداقه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

:Slang خاورمیانه Middle East" as an allusion to desert areas"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Prepare Set ready آمادگی ذهنی دادن ( از قبل ) ؟؟ مقدمات گفتن چیزی را فراهم کردن؟؟ ذهن کسی را برای قبول کردن موضوع خاصی آماده کردن/سوق دادن؟؟ القاء ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تیر کسی به سنگ خوردن نرسیدن به هدف مورد نظر ناکام ماندن از هدف بازماندن در تلاش خود موفق نشدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Embrrassing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"It's spelled "precursor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همهمه Her latest Instagram upload has sent her fans in a tizzy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Kiss up Bootlick Nose brown

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تشدید کردن؟؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جای خود میخکوب شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاملا بی حرکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمیاب و در نتیجه خیلی گران In Hong Kong few residents own vehicles since buildings with places to park are at a premium

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نظر و عقیده ی خود را راجع به موضوعی گفتن مثلا: من گفتنیا رو گفتم While you might think making a will is all about divvying up your possessions, oth ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدریخت The phrase is correct but a bit clunky

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آیئخ ( به ترکی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

To have brass neck رو دادشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی مورد The traditions involved a lot of blood and gratuitous violence, so don’t try this at home.