تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ - رام و نرم کردن ( مثلا با مهربانی و محبت زباد برای گرفتن امتیازی یا پولی ) you need to sweeten him up before asking for the money. ۲ - حال و هوا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جان و مال The cost in blood and treasure : هزینه های جانی و مالی How much more blood and treasure must be sacrificed before the deceitful ?Bush ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Iran needs to drum up more support for their next" "attack

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

موضوع یا مسئله ای که ارزش اندیشدن و تامل دارد. Thought snack Brain snack

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساده و پیش پا افتاده ( جلوه دادن ) کم اهمیت ( جلوه دادن ) the authors are pandering to the general reader with dumbed - down material )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیش از More than Greater than Upwords of The food price has risn north of 20%.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیش از More than Greater than North of We are kind of "flooded" by these books, with some . selling upwards of 6 million copies

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

As we get older, our energy levels tend to take a nosedive

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

To give one's word of promise قول شرف دادن In the evening the senior prisoner gave his word of honor that he would hang us if he finds hidden money

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

* کسی که از هر چیزی ایراد بنی اسرائیلی میگیره. * کسی که همیشه مته به خشخاش میذاره. * کسی که بیش از حد حساس هست و هر جا بره یه ایرادی می گیره هر چند ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکی درش نیست.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتاریها دردسرها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ورودی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - نیکی کردن 2 - لطف کردن برای کسی • favor • Good deed To do someone a good turn To do something good/kind/helpful to sombody else . Maybe one day ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کوله پشتی که سربازان برای حمل وسایل خود استفاده می کنند و معمولا یک بند دارد و روی سانه قرار داده میشود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

In slang: secret information اطلاعات واقعی و درست از چیزی یا کسی که خیلیا ازش بی خبرند. Here is the skinny To get the skinny on He wanted to get t ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برخلاف انتظار؟؟؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

انتقاد شدید دیگران را باعث شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مایه ی افتخار ( جنبه ی منفی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوابِ ( توهین یا انتقاد ) کسی را تند و سریع کف دستش گذاشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

To have no scruples ابائی از انجام کاری ( معمولا غیر اخلاقی ) نداشتن . They had lost all scuples in their fight for existence آنهادر مبارزه برای ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To eat well

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نقش بسزایی داشتن He was instrumental in causing enormous suffering and much bloodshed in this world.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To give sb willies عصبان، ناراحت و مضطرب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که خیلی در موردش جوک میسازن سوژه ی خنده و مضخکه ی دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گویای خیلی چیزها بودن Things That Speak Volumes About Another Person

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شد همان آش و همان کاسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی یه چیزی مشکوک میزنه میگیم: جریان چیه؟ چه کلکی تو کاره؟ چه کاسه ای زیر نیم کاسه است؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

??What's the catch جریان چیه؟ قضیه چی؟ وقتی یه چیزی مشکوک میزنه میگیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پخمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Desultory quite rhyms with its persian meaning "همینطوری "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دلیل یا توضیح قانع کننده ای برای من نیست. باب میل من نیست؟؟؟ رضایت خاطر من رو جلب نمیکنه؟؟؟ چنگی به دل نمیزنه؟ the material explanation that th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه آدم قابل اتکا و قابل اعتماد که خیلی خوب از پس کارها برمیاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به خاطر آوردن به یاد چیزی افتادن/انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حیوان باری/بارکش Any domesticated animal used by humans to carry goods and materials.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پولک ( با پولک ) تزئین شدن spangled with The grass was spangled with flowers.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشخص معین از پیش تعیین شده Some predetermined dining - out habits

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توهین آمیز و قدیمی: سیاه پوست آفریقایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر معمول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جیرینگ جیرینگ سکه The prosperous chink of money

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر آنچه در توان داشت را رو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قانون بی چون و چرا قانون لایتغیر The iron law of the game.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

@ محسن بنی طبا چون stubborn هم معنی میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Impression of hunger فشار ( ناشی از ) گرسنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاملا جدید به تازگی/جدیداً به بازار آمده Referes to the newness of an object

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

An internet slang to say f**k

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Struggling with

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعتراف کردن to admit/ confess تسلیم شدن to surrender اجازه خواستن برای پرسیدن سوال to ask a question or to answer it بالا بردن دست به نشانه ی حاضر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Specifics= جزئیات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاقه ی خیلی شدید و بی دلیلی به چیزی داشتن I have a thing for world flags.