elliptical

/əˈlɪptɪkl̩//ɪˈlɪptɪkl̩/

بیضی شکل، هاگسان، خایسان، تومی، افتاده، محذوف، مقدر، مستتر، کوتاه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: elliptic (adj.), elliptically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or in the form of an ellipse.
مشابه: oval

- The planets move in an elliptical orbit around the sun.
[ترجمه گوگل] سیارات در مداری بیضوی به دور خورشید حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان] سیاره ها در یک مدار بیضوی در اطراف خورشید حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pertaining to, containing, or characterized by grammatical ellipsis.

(3) تعریف: pertaining to economy of oral or written expression.

(4) تعریف: tending toward or characterized by an economy of expression that creates ambiguity or obscurity, often purposefully.

- In Macbeth, the witches' elliptical utterance, "Fair is foul, and foul is fair," is a puzzling warning about good and evil in the play.
[ترجمه گوگل] در مکبث، گفتار بیضوی جادوگران، "منصفانه ناپاک است و ناپاک است" هشداری گیج کننده در مورد خیر و شر در نمایشنامه است
[ترجمه ترگمان] در مکبث، بیانیه elliptical جادوگرها، \"منصفانه است، و پلید است،\" یک هشدار گیج کننده در مورد خوب و بد در نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. elliptical galaxy
کهکشان بیضوی

2. Kepler published his discovery of the elliptical orbits of planets in 160
[ترجمه گوگل]کپلر کشف خود از مدارهای بیضوی سیارات را در سال 160 منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]کپلر کشف خود از مدارهای بیضوی سیاره ها را در سال ۱۶۰ منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His message was written in a deliberately elliptical style.
[ترجمه randomdude] پیام او عمدا کوتاه و مختصر نوشته شده بود
|
[ترجمه گوگل]پیام او به شیوه ای عمداً بیضوی نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]پیام او به سبک بیضی وار نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The language is often elliptical and ambiguous.
[ترجمه گوگل]زبان اغلب بیضوی و مبهم است
[ترجمه ترگمان]زبان اغلب بیضوی و مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Earth's path round the sun is elliptical.
[ترجمه گوگل]مسیر زمین به دور خورشید بیضوی است
[ترجمه ترگمان]مسیر زمین به دور خورشید بیضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kepler first discovered the elliptical orbits of the planets.
[ترجمه گوگل]کپلر برای اولین بار مدارهای بیضی شکل سیارات را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]کپلر ابتدا مدار بیضوی سیاره ها را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The body was supported on three-quarter elliptical springs at the end.
[ترجمه گوگل]بدنه در انتها بر روی فنرهای بیضوی سه ربع تکیه داده شده بود
[ترجمه ترگمان]بدنه در انتهای سه چهارم springs بیضی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The blade is as long as the petiole, elliptical, and dark green with very dark nerves.
[ترجمه گوگل]طول تیغه به اندازه دمبرگ، بیضوی و سبز تیره با اعصاب بسیار تیره است
[ترجمه ترگمان]تیغه آن به بلندی the، بیضی و سبز تیره با اعصاب بسیار تاریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The orientation of the long axis of an elliptical borehole is displayed when the break-out criteria are satisfied.
[ترجمه گوگل]جهت محور طولانی یک گمانه بیضوی زمانی نمایش داده می شود که معیارهای شکست برآورده شوند
[ترجمه ترگمان]جهت گیری محور بلند یک چاله بیضوی در زمانی نمایش داده می شود که معیارهای خروج ارضا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The choice of electricians or estate-agents in the elliptical clause affected the plausibility of its interpretation in the following way.
[ترجمه گوگل]انتخاب برقکارها یا مشاورین املاک در بند بیضوی بر معقول بودن تفسیر آن به روش زیر تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]انتخاب of یا عوامل estate در بند بیضوی تعبیر آن را به روش زیر تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I gather from the elliptical description that follows that he began to patronize the coffee shop a lot more frequently.
[ترجمه گوگل]من از توصیف بیضوی که در ادامه می‌آید دریافتم که او به دفعات بیشتر از کافی شاپ حمایت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]من از توصیف elliptical که به دنبال آن می آید، جمع می شوم که او به طور مرتب از خرید قهوه حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Compared with the lectures, the book is condensed, elliptical and impatient.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با سخنرانی ها، کتاب فشرده، بیضی و بی حوصله است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با این سخنرانی ها، کتاب فشرده، بیضوی و ناشکیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this cumbersome manner the elliptical orbits of the planets could all be defined within the context of the perfect circle.
[ترجمه گوگل]به این شیوه دست و پا گیر، مدارهای بیضی شکل سیارات را می توان در چارچوب دایره کامل تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]در این روش cumbersome مدارهای بیضوی سیارات را می توان در چارچوب دایره کامل تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, consider a spacecraft flying in an elliptical orbit and burning its engines at the moment it reaches perigee.
[ترجمه گوگل]برای مثال، فضاپیمایی را در نظر بگیرید که در مداری بیضی شکل پرواز می کند و در لحظه ای که به حضیض می رسد، موتورهایش را می سوزاند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک سفینه فضایی را در یک مدار بیضوی در نظر بگیرید و موتور آن را در لحظه ای که به perigee می رسد در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بیضوی
[ریاضیات] مربوط به بیضی

انگلیسی به انگلیسی

• oval, egg-shaped; containing ellipsis
something that is elliptical has an oval shape like a flattened circle.
speech or writing that is elliptical is difficult to understand, or easily misunderstood, because some words have been missed out.

پیشنهاد کاربران

موجز. مستتر
In the context of exercise, an elliptical machine is a piece of equipment that provides a low - impact cardio workout. It can benefit your overall fitness, including increasing your stamina and strengthening your upper and lower body.
...
[مشاهده متن کامل]

دستگاه بدنسازی بیضوی/ اسکی واره یا اسکی‎ فضایی
دستگاه دیگری که برای تمرینات کاردیو طراحی شده است الیپتیکال نام دارد. اگرچه آنها متفاوت از تردمیل کار می کنند. حرکت انجام شده روی این ماشین ها را می توان با اسکی صحرایی مقایسه کرد، زیرا از دسته های فرمان دوگانه استفاده می کنند. آنها معمولاً بسیار فشرده هستند، بنابراین فضای زیادی را اشغال نمی کنند. علاوه بر کاردیو، تمرین با بیضوی باعث افزایش ثبات، قدرت مرکزی و قدرت پا می شود.
دستگاه ثابت تمرینی که با آن پله نوردی یا پیاده روی یا دو را بدون فشار بیش ازحد به مفاصل شبیه سازی می کنند، از این رو خطر آسیب ناشی از ضربات را کاهش می دهد. به همین دلیل افراد آسیب دیده نیز می توانند از الیپتیکال برای تناسب اندام استفاده کنند.

ellipticalelliptical
منابع• https://www.healthline.com/health/fitness-exercise/elliptical-benefits• https://en.wikipedia.org/wiki/Elliptical_trainer
از قلم افتادگی، زدودگی، کاستی
دستگاه ورزشی اسکی فضایی، نوعی دستگاه ورزشی برای شبیه سازی راه رفتن روی رو پدال
بیضوی
● بیضی شکل
● نوشته یا سخنرانی که فهم آن سخت است ( با منظور )
elliptical ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حذفی
تعریف: دارای عنصری حذف شده
حذف به قرینه ( در دستور زبان ) - همانندزنی
مبهم
دستگاه ورزشی پله نوردی

بپرس