پیشنهادهای Figure (٣,٢٦٠)
غیر منصفانه غیر اخلاقی بدون در نظر گرفتن وجدان Unfair Dishonest unethical Immoral • Unscrupulous politicians • It is easy for unscrupulous in ...
زد و بند پنهانی ساخت و پاخت بند و بست تبانی گاو بندی Lobby Wire - pull To achieve your goals ( making profit or getting an advantage ) through d ...
In millitary: درگیری، مناقشه، combat, battle
بدلیل کار و فعالیت بیش از حد و یا طولانی مدت و یا بودن در موقعیت دشوار : از پای درآمده بی رمق درمانده بسیار خسته، ناتوان و بیمار و در وضعیت نامساع ...
پیروزی"پیروسی" که: - همراه با تحمل تلفات و هزینه های سنگین است - به قیمت گزافی به دست می آید - قیمت بسیار هنگفتی برای آن پرداخت می شود - به دل ...
منتظر شدن ( انتظاری که قدری طولانی، آزار دهنده و خسته کننده می باشد )
۱ - خودت رو بکشی برای انجام کاری She busted her butt to be qualified for the job ۲ - Also: bust someone's balls Break someone's balls اذیت کردن ...
وخیم تر/بدتر شدن اوضاع A messy and hectic situation From bad to worse
A dearth of کمبود Lack Shortage Scarcity A short supply of something An insufficient amount of number • the dearth of information and lack of co ...
اقامه دعوی
یه مورد/مشکل/نقص/ایراد کوچیک یا یه فردی که اذیت کنه یا کار رو خراب میکنه و ظاهرا اول کار معلوم نیست و وقتی کارها همه تموم شدن تازه به چشم میاد و کل ک ...
ظرفیت سهمیه To take/reach/fill/meat one's quota
اندوهناک محزون غم انگیز Desperate Sorrowful Mournful He spoke with a plaintive tone and so many sighs
غصب کردن به زور ستاندن He was busy usurping the rights of everyone around him
زشت و زننده gruesome, grisly , ugly جلف مخوف ولی در عین حال جذاب ترسناک/ هولناک shocking جزء به جزء و دقیق و گویا graphic • Lurid stories of sex ...
- قریحه ذاتی a natural talent - ذوق flair - مهارت خاص a special skill - استعداد درونی an innate talent - توانایی ذاتی a natural ability - ap ...
توبیخ کردن ملامت کردن سرزنش کردن Dress down Chew out Chide Blame Reproach Reprimand Criticize Call on the carpet call on Scold Rebuke • ...
همان لحظه سر بزنگاه سر موقع درست به موقع در لحظه مقتضی بهترین زمان ممکن At the correct time At the exact moment At the proper time Aches, p ...
( اینجا ) من دستور میدم!! - مسئول امور بودن to be in charge - دستور دادن to give orders - تصمیم گیرنده بودن to take decision in a particular sit ...
Also: the least loved بدترین چیز در میان سایر آیتم ها • Your least favorite among a class of things • Worst • The most hated/disliked
از خودراضی گستاخ، پررو Stuck - up Snob Arrogant
کاغذ بازی های اداری قوانین دست و پاگیر اداری Unnecessary official rules, regulations, standards, or procedures and excessive adherence to them whi ...
۱ - از سرعت/ شدت/میزان چیزی کاستن Slow down ۲ - محدود کردن، restrict, to place restrictions on، curb ۳ - کوتاه کردن زمان cut short ۴ - خاتمه دادن، ...
پر افاده
آویشن
دوره شدن توسط دیگران وقتی که مورد توجهی و همه تو رو دوره می کنن و دورت جمع میشن To attract a lot of attention and be surrounded by other people • ...
In UK english: potato scrunchies سیب زمینی قلقلی سوخاری Tater: shortened potato tot: small amount of something
( More often has a negative connotation ) ۱ - بی مزه، بدون طعم، دوسسوز و یا دادسیز ( به ترکی ) Plain, dull, flavorless، flat ۲ - خوشایند، مطبوع، جا ...
۱ - نفوذ و قدرت بویژه در حوزه سیاست Power and influence ۲ - ضربه با مشت ۳ - با مشت زدن ( فعل ) •Governmental and military staff will find all the ...
دقیقا و به طور واضح توضیح دادن و مشخص کردن I can’t put my finger on it but there’s just something about him I don’t like
نوعی ماساژ ماهیچه ها . Rolfing can change your alignment and movement patterns and make your body more comfortable
تمسخرآمیز حرف زدن
Also: Haste makes waste
از جهات مختلف به یک نقطه گرائیدن
ثابت ( مثل رنگ ثابت مرکب, تاتو، . . . ) unerasable پاک نشدنی unremovable ماندگار ineradicable از یاد نرفتنی unforgettable An indelible first imp ...
شارلاتان بویژه در مورد وکلا
یک اصطلاح به زبان Latin که در انگلیسی به ضرب المثل تبدیل شده است. Let the buyer beware از آنجایی که مشتری نسبت به فروشنده اطلاعات کمتری در مورد کال ...
سود کردن To earn profit from an investment
بی مزه دوسسوز، شیت به ترکی Dull Boring Tasteless
جریانی که یک شبه مد میشه و تبش همه کس و همه جا رو می گیره و خیلی زود هم فروکش می کنه • Fads fade as fast as they become popular • Hucksters recogni ...
۱ - فروشنده دوره گرد، یا فروشنده ای که در یک دکه و یا مغاره کوچک خرت و پرت می فروشه ۲ - فروشنده ای که با زور میخواد اجناس کم ارزش رو به زور بفروشه به ...
۱ - دهنه اسب A headgear used to direct/govern a horse **افسار اسب ( rein ) : بندی که به دهنه بسته می شود a strap attached to bridle
نوعی کباب یونانی بسیار شبیه دونر و yeero تلفظ می شود.
• Noun ۱ - بسیار گران، گزاف extremely expensive, costly ۲ - سراشیب downward • Verb Steep in: ۱ - خیساندن to soak By immersing tea leaves in cold ...
۱ - مورد مداقه قرار دادن - موشکافانه تجزیه تحلیل کردن - به دقت بررسی/ آنالیز کردن کردن - زیر ذره بین قرار دادن To consider something in detail to ...
بقیه اش رو هم که خودتون می دونین Apparently Ween approached those two guys running the gyros' shop and asked them if they wanted to be in their vide ...
Also: car people Car guy/girl کسی که عشق ماشین و هم عشق رانندگی داره A person whose main obsession is cars and anything that is related to them. ...
جزا تاوان کیفر مجازات Punishment Penalty The act of punishing someone for their wrongdoings
از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن To writhe in agony
بازرسی بدنی توسط پلیس یا در گیت هواپیماها To frisk To touch cloths of someone in search of concealed weapons, drugs, etc