تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Memmorandum یادداشت Note Write a memo of confession and post it on the . office bulletin bpard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

شرح دادن set forth, describe با جزئیات توضیح دادن explain in details بیان کردن state ارائه دادن present تفسیر کردن چیزی که گنگ یا مشکل است interpr ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Lick the dust Implore لابه کردن التماس کردن زاری و خواهش کردن به پای کسی افتادن و از او چیزی را تمنا کردن یالوارئب یاخاراماخ ( ترکی ) • Try to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱ - طراحی آئرو دینامیکی وسیله ای برای کاهش میزان مقاومت جریان آب یا هوا ۲ - کارآمدتر و موثرتر کردن با ساده تر کردن آن To make more efficient/profi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - وارد رقابت شدن ۲ - وارد معرکه/گود شدن، داخل نزاع شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

هم نظر بودن هم عقیده بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

- بخش /فصل/ قسمت آخر کتاب که در مورد سرنوشت شخصیت های کتاب یا نمایشنامه اطلاعاتی ارائه می کند. و یا در مورد آنچه در کتاب رخ داده توضیحاتی می دهد. - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - رنجاندن، آزردن ( کم ) Annoy, bother, irritate Chafe* : شدیدا آزرده خاطر شدن ۲ - گل آلود کردن to make water muddy by stirring it up • There ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاستن reduce کمتر خوردن و آشامیدن برای حفظ سلامتی • This will considerably cut down on the friction . and hurt you experience

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پنهان، زیر جلدی hidden , concealed , underlying چیزی وارای آنچه آشکارا گفته شده یا نمایان شده ثانویه، دیگری secondary، further • ulterior reason ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تولد دوباره Renewal Rebirth • The fourth phase of recovery is sometimes . called the regenesis phase

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مملو از ، پر از full of/ covered with something unpleasant or undesirable • Riddled with rust

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

- گوش شنوایی برای شنیدن نبودن ( کو گوش شنوا! )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

- کلمه به کلمه - عینا - Word by word • One of the stories had been lifted verbatim . from a short story publish in a magazine

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مبرا از گناه کردن بی گناه دانستن بی تقصیر خواندن عفو کردن بخشیدن The Christian faith absolves an emotionally abusive father of wrongdoing with ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

:Sass back - با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان ) - جواب قیترماخ ( ترکی ) To talk back rudely • . They sass back to their par ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - با مشت و لگد کتک زدن و آسیب فیزیکی رساندن • They beat up on kids younger than . themselves ۲ - غیر منصفانه و شدید اللحن انتقاد کردن To atta ...

پیشنهاد
١

Hadi @ بهترین از این نمیشد معنی کرد! 👌

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

- نمونه عینی و عملی و بارز یک اصل اخلاقی - درس عبرت عینی - آموزه عینی - درسی که انسان عینا با لمس یا تجربه آن می آموزد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - محتاط، با ملاحظه در گفتار و کردار Prudent, judicious، tactful ۳ - یواشکی، بی سرو صد, جلب توجه نکننده ؛ ) ، پنهانی، زیر جلی Quiet, unobtrusive ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Also: tartuffery ریاکاری در عبادت زهد فروشی زاهد نمایی مقدس مأبی ( جانماز آب کشیدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر اساس شایستگی ها و قابلیت های فردی On the basis of a person's qualifications * Merit: excellence, worthiness * نظام شایسته سالاری: Meritocracy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - ملقب به otherwise called ۲ - معروف به also known as ۳ - هویت جعلی a false identity ۴ - نام مستعار an assumed name • Molavi, alias Rumi • Assu ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - فرار، گریز , در رفتن ( اسم ) rapid escape specially by criminals ۲ - تعطیلات vacation • He secretly took getaways with his ex - girlfriend ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدخلقی بویژه بچه گانه زودرنجی بی تربیتی پررویی گستاخی He was extremely tired of putting up with continuous bitching and petulance from his friend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

چشمت رو باز کن و بفهم چه خبره چشمت رو باز کن و گ واقعیت ها رو ببین احمق نباش حماقت رو بذار کنار بفهم! واقع بین باش! دوشون! آنّاسانا! ( ترکی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکیسه کردن ( بویژه افراد ساده لوح در یک اجتماع مذهبی ) تیغ زدن Swindle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فتنه گر آشوبگر تحریک کننده عوام برای شورش Agitator

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

قید کردن معین کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - ولرم Lukewarm Slightly/moderately warm ۲ - بی میل، بی علاقه، سست Halfhearted • Anything less than wild enthusiasm . will be reviewed as t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معمولا در بحث و مجادله ها: قانونا" و اخلاقا" درست، صحیح و موجه، حق با کسی بودن Morally and legally justified/correct/right • You are expected t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

معمولا به شکل منفی : دست به سیاه و سفید نزدن • without you having to lift a finger. . . . . . بدون اینکه خودت مجبور بشی دست به سیاه و سفید بزنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Verb: فروختن ( بصورت دست فروشی ) • They peddled drugs in the school's . yard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جذاب گیرا خیره کننده مسحور کننده Fascinating Compelling A riveting article

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی تناسب، نا متناسب ، ناهمگون Ill - matched parents

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فعالیت که کسی علاقه شخصی وافری به انجام دادن و دنبال کردن آن دارد A favorite activity which someone pursues

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - تاثیر گذار جریان ساز کتاب/اثر هنری/ موسیقی حاوی عقاید و مطالب بنیادی، اساسی، نو و تاثیر گذار ۲ - مربوط به منی related to semen or seeds

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - بزن بریم To begin doing something pleasant or enjoyable with enthusiasm ۲ - Slang: To have sex ۳ - یالّا to hurry up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

رده رتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Almost nothing

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هزینه هنگفتی پرداختن مغبون شدن Be careful not to pay through the nose for that crappy used car

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگارنگ متشکل از دو یا چند رنگ Pied having patches of two or more colors A parti colored coat

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

الوان ملوّن رنگانگ رنگین دو رنگ یا چند رنگ having patches of two or more colors Parti colored A pied horse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تاوان اشتباه خود را پس دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

- افراط/زیاده روی کردن - شورش رو درآوردن - از حد گذراندن - بیش از حد ذوق زده شدن/ ذوق مرگ شدن - go over the top • There's no need to go over ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - لایه بیرونی خاک که چمن و ریشه آنها را شامل می شود Top matted layer of soil/ground which contains grass and its roots ۲ - قلمرو، حیطه، حوزه نفوذ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - متشکل از Is made of ۲ - ریشه دوانده، جا افتاده، ثابت, سازمان یافته؟؟؟ established, deep - rooted, firmly fixed , deep - seated, engrained, acc ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرآیند خود خواری در بافتها که هنگام گرسنگی ناشی از روزه داری و یا برخی بیماریها رخ می دهد. دانشمند ژاپنی Yoshinori Ohsumi به دلیل کشف نقش روزه داری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

:chew someone up and spit them out ( بدجوری ) شکست دادن ، زمین زدن ، If you try to beat them at their own game, they . will chew you up and spi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

تحت سلطه یِ تحت نفوذ وقدرتِ تحت کنترل و سیطره یِ زیر یوغِ تحت اسارتِ زیر چنگالِ In the power of Under the control of • . That will put you at t ...