پیشنهادهای Figure (٣,٣٦٧)
۱ - رنجاندن، آزردن ( کم ) Annoy, bother, irritate Chafe* : شدیدا آزرده خاطر شدن ۲ - گل آلود کردن to make water muddy by stirring it up • There ...
کاستن reduce کمتر خوردن و آشامیدن برای حفظ سلامتی • This will considerably cut down on the friction . and hurt you experience
پنهان، زیر جلدی hidden , concealed , underlying چیزی وارای آنچه آشکارا گفته شده یا نمایان شده ثانویه، دیگری secondary، further • ulterior reason ...
تولد دوباره Renewal Rebirth • The fourth phase of recovery is sometimes . called the regenesis phase
مملو از ، پر از full of/ covered with something unpleasant or undesirable • Riddled with rust
- گوش شنوایی برای شنیدن نبودن ( کو گوش شنوا! )
- کلمه به کلمه - عینا - Word by word • One of the stories had been lifted verbatim . from a short story publish in a magazine
مبرا از گناه کردن بی گناه دانستن بی تقصیر خواندن عفو کردن بخشیدن The Christian faith absolves an emotionally abusive father of wrongdoing with ...
:Sass back - با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان ) - جواب قیترماخ ( ترکی ) To talk back rudely • . They sass back to their par ...
۱ - با مشت و لگد کتک زدن و آسیب فیزیکی رساندن • They beat up on kids younger than . themselves ۲ - غیر منصفانه و شدید اللحن انتقاد کردن To atta ...
Hadi @ بهترین از این نمیشد معنی کرد! 👌
- نمونه عینی و عملی و بارز یک اصل اخلاقی - درس عبرت عینی - آموزه عینی - درسی که انسان عینا با لمس یا تجربه آن می آموزد
۱ - محتاط، با ملاحظه در گفتار و کردار Prudent, judicious، tactful ۳ - یواشکی، بی سرو صد, جلب توجه نکننده ؛ ) ، پنهانی، زیر جلی Quiet, unobtrusive ...
Also: tartuffery ریاکاری در عبادت زهد فروشی زاهد نمایی مقدس مأبی ( جانماز آب کشیدن )
بر اساس شایستگی ها و قابلیت های فردی On the basis of a person's qualifications * Merit: excellence, worthiness * نظام شایسته سالاری: Meritocracy
۱ - ملقب به otherwise called ۲ - معروف به also known as ۳ - هویت جعلی a false identity ۴ - نام مستعار an assumed name • Molavi, alias Rumi • Assu ...
۱ - فرار، گریز , در رفتن ( اسم ) rapid escape specially by criminals ۲ - تعطیلات vacation • He secretly took getaways with his ex - girlfriend ...
بدخلقی بویژه بچه گانه زودرنجی بی تربیتی پررویی گستاخی He was extremely tired of putting up with continuous bitching and petulance from his friend
چشمت رو باز کن و بفهم چه خبره چشمت رو باز کن و گ واقعیت ها رو ببین احمق نباش حماقت رو بذار کنار بفهم! واقع بین باش! دوشون! آنّاسانا! ( ترکی )
سرکیسه کردن ( بویژه افراد ساده لوح در یک اجتماع مذهبی ) تیغ زدن Swindle
فتنه گر آشوبگر تحریک کننده عوام برای شورش Agitator
قید کردن معین کردن
۱ - ولرم Lukewarm Slightly/moderately warm ۲ - بی میل، بی علاقه، سست Halfhearted • Anything less than wild enthusiasm . will be reviewed as t ...
معمولا در بحث و مجادله ها: قانونا" و اخلاقا" درست، صحیح و موجه، حق با کسی بودن Morally and legally justified/correct/right • You are expected t ...
معمولا به شکل منفی : دست به سیاه و سفید نزدن • without you having to lift a finger. . . . . . بدون اینکه خودت مجبور بشی دست به سیاه و سفید بزنی
Verb: فروختن ( بصورت دست فروشی ) • They peddled drugs in the school's . yard
جذاب گیرا خیره کننده مسحور کننده Fascinating Compelling A riveting article
بی تناسب، نا متناسب ، ناهمگون Ill - matched parents
فعالیت که کسی علاقه شخصی وافری به انجام دادن و دنبال کردن آن دارد A favorite activity which someone pursues
۱ - تاثیر گذار جریان ساز کتاب/اثر هنری/ موسیقی حاوی عقاید و مطالب بنیادی، اساسی، نو و تاثیر گذار ۲ - مربوط به منی related to semen or seeds
۱ - بزن بریم To begin doing something pleasant or enjoyable with enthusiasm ۲ - Slang: To have sex ۳ - یالّا to hurry up
رده رتبه
Almost nothing
هزینه هنگفتی پرداختن مغبون شدن Be careful not to pay through the nose for that crappy used car
رنگارنگ متشکل از دو یا چند رنگ Pied having patches of two or more colors A parti colored coat
الوان ملوّن رنگانگ رنگین دو رنگ یا چند رنگ having patches of two or more colors Parti colored A pied horse
تاوان اشتباه خود را پس دادن
- افراط/زیاده روی کردن - شورش رو درآوردن - از حد گذراندن - بیش از حد ذوق زده شدن/ ذوق مرگ شدن - go over the top • There's no need to go over ...
۱ - لایه بیرونی خاک که چمن و ریشه آنها را شامل می شود Top matted layer of soil/ground which contains grass and its roots ۲ - قلمرو، حیطه، حوزه نفوذ ...
۱ - متشکل از Is made of ۲ - ریشه دوانده، جا افتاده، ثابت, سازمان یافته؟؟؟ established, deep - rooted, firmly fixed , deep - seated, engrained, acc ...
فرآیند خود خواری در بافتها که هنگام گرسنگی ناشی از روزه داری و یا برخی بیماریها رخ می دهد. دانشمند ژاپنی Yoshinori Ohsumi به دلیل کشف نقش روزه داری ...
:chew someone up and spit them out ( بدجوری ) شکست دادن ، زمین زدن ، If you try to beat them at their own game, they . will chew you up and spi ...
تحت سلطه یِ تحت نفوذ وقدرتِ تحت کنترل و سیطره یِ زیر یوغِ تحت اسارتِ زیر چنگالِ In the power of Under the control of • . That will put you at t ...
۱ - پرت کردن toss, throw, flinge ۲ - ( کار، فعالیت ) ول کردن، رها کردن، دست کشیدن، leave, give up ۳ - قسمت شانه گوشت گوساله ( also: 7 - bone steak ...
Informal: حمله کردن : attack کتک زدن : beat up صدمه زدن : hurt زدن : hit • They decided that they have been too nice to . him, and now is the ti ...
لغزش اشتباه کوچیک گناه نه چندان بزرگ، گناه صغیره A minor wrongdoing
توهم زا
بی اعتنا, بی توجه Pay heed= pay attention
شکیبایی و بردباری در برابر مصائب The ability and power of enduring difficulties with great courage • He was a man of patience and fortitude
صنعتگر Craftsman, craftswoman