پیشنهادهای Figure (٣,٣٧١)
بی مزه دوسسوز، شیت به ترکی Dull Boring Tasteless
جریانی که یک شبه مد میشه و تبش همه کس و همه جا رو می گیره و خیلی زود هم فروکش می کنه • Fads fade as fast as they become popular • Hucksters recogni ...
۱ - فروشنده دوره گرد، یا فروشنده ای که در یک دکه و یا مغاره کوچک خرت و پرت می فروشه ۲ - فروشنده ای که با زور میخواد اجناس کم ارزش رو به زور بفروشه به ...
۱ - دهنه اسب A headgear used to direct/govern a horse **افسار اسب ( rein ) : بندی که به دهنه بسته می شود a strap attached to bridle
نوعی کباب یونانی بسیار شبیه دونر و yeero تلفظ می شود.
• Noun ۱ - بسیار گران، گزاف extremely expensive, costly ۲ - سراشیب downward • Verb Steep in: ۱ - خیساندن to soak By immersing tea leaves in cold ...
۱ - مورد مداقه قرار دادن - موشکافانه تجزیه تحلیل کردن - به دقت بررسی/ آنالیز کردن کردن - زیر ذره بین قرار دادن To consider something in detail to ...
بقیه اش رو هم که خودتون می دونین Apparently Ween approached those two guys running the gyros' shop and asked them if they wanted to be in their vide ...
Also: car people Car guy/girl کسی که عشق ماشین و هم عشق رانندگی داره A person whose main obsession is cars and anything that is related to them. ...
جزا تاوان کیفر مجازات Punishment Penalty The act of punishing someone for their wrongdoings
از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن To writhe in agony
بازرسی بدنی توسط پلیس یا در گیت هواپیماها To frisk To touch cloths of someone in search of concealed weapons, drugs, etc
بازرسی بدنی: Pat down Frisk Manual body search Body captivity search
کنار هم/پهلوی هم قرار دادن دو چیز برای آشکار شدن تفاوتها و مقایسه آن دو . to set side by side در superimpose دو چیز بر روی هم قرار داده میشوند و معمو ...
۱ - نوعی پلیور پشمی یا پنبه ای سنتی ماشین بافت ( نه دستباف ) Knitted clothing with long sleeves made out of wool or cotton ۲ - پیراهن ورزشی A shir ...
۱ - در پس چیزی پنهان کردن ۲ - عبا، شنل They can cloak their malice in devine righteousness and their curses in piety
Know how درایت کاردانی باشارخ ( ترکی ) آداب معاشرت مهارت های اجتماعی The ability to act smoothly and skillfully in social situations Transmis ...
Tower over/above • بلندتر، بهتر، قدرتمندتر یا مهمتر بودن • چربیدن از نظر قدرت/مهارت/توانایی/اهمیت • Dominate This team towers above all other teams ...
Prison
- افراط/ زیاده روی در خوردن overeating، indulgence in eating or drinking - مقدار بیش از حد از هر چیزی an excessive amount - تهوع ناشی از افراط ...
کج خلق bad tempered in a childish way زودرنج peevish, easily irritated , touchy , irritable بچه بد عنق/بداخلاقی a bad - tempered child آدم بزرگی ...
- وقتی چیزی چنان بیش از حد فراهم میشه که دل آدمو پس میزنه و دیگه از انجام اون یا داشتن اون لذتی نمی بره - سیراب - دلزده • Indifferent • Unconcerned ...
- ( برای رسیدن به هدف ) از هیچ تلاشی دریغ نکردن/ به هر دری زدن - چیزی جلودار نبودن - کاری را به هر قیمتی انجام دادن - با آنچه در توان دارند تلاش ک ...
Point blank
ادراکی حسی
ادراک درکی که از راه احساس حاصل می شود چیزی که از راه قوای حسی درک و دریافت می شود
وقتی از یه چیزی خیلی داری یا یه کار خاصی رو خیلی انجام میدی ولی در مقابلش یه خصوصیتی را خیلی کم دارا هستی They are long on theory and talk but shor ...
هر سه ماه یکبار فصلی Quarterly meetings and evaluations
دو پهلو و مبهم حرف زدن
بسیار خوشحال بودن دست از پا نشناختن در پوست خود نگنجیدن روی ابرا راه رفتن بال نداشت پرواز کنه
کسی با چیزی که به درد جرز لای درد هم نمی خوره بی خاصیت، به درد نخور ، ضعیف، ترسو، Ineffectual Spineless Feeble or weak
خیلی راحت برنده شدن یا مقدار زیاد ( پول ) را برنده شدن
با تمام قوا و دل و جان و مصممانه برای رسیدن به هدف تلاش کردن حتی اگر نیاز به بی رحمی و بی انصافی باشد To go all out
با شوخی کنایه آمیز Not seriously Ironically
۱ - با حرف بزرگ ; Bible : کتاب مقدس مسیحیان The sacred book of christians ۲ - کتابچه راهنما ، هر نوع کتاب مرجعی که اطلاعات جامع و دقیقی در مورد مو ...
ترفند، تاکتیک، حیله ای که برای پنهان کردن حقیقت، گول زدن استفاده میشود. They set up a smokescreen of lies and deceits behind which he made all thei ...
اصل و نسب نسب نامه
Wasted Drunk
۱ - ثابت شدن جرمی که کسی به آن متهم است To be at fault of a crime the person is guilty of whatever they were charged with ۲ - عامیانه و معمولا کنایه ...
گپ زدن اختلاط کردن فک زدن هی حرف زدن To chatter on and on over trivial things To talk and talk
Deft
ناراضی که تمایل به شکایت و شورش دارد
کسی را وادار به انجام کاری کردن از طریق فشار ( روانی ) ، تهدید، ارعاب، اخاذی و . . To force someone to do something by using pressure, intimidation ...
در مورد عقاید و باورها و عادات: تثبیت شده firmly fixed and established ریشه دوانده engrained Unlikely for someone to change or give way
منسوب به Eponymous describes how something got it's name To name after To bear someone's name
وزنه هایی که جهت حفظ تعادل در کشتی و بالن استفاده می شوند. Any heavy material that provides stability in a ship, balloon or an airplane
"دارایی شخصی" Personal belonging/property/items که عموما قابل جابجایی می باشد و مقابل آن real property است که شامل زمین و هر آنچه متصل به آن بوده ...
۱ - بی اجر و پاداش, بی فایده، عبث، بیهوده، ( در مورد کار و وظایف ) ungratifying, unrewarding ، unsolicited • Galley slaves were condemned to perfo ...
بجز به غیر از Other than
آرامش یا شرایط موجود را بهم زدن دردسر درست کردن To destabilize the situation It's also in part because no one wants to rock the boat