تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی مزه دوسسوز، شیت به ترکی Dull Boring Tasteless

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

جریانی که یک شبه مد میشه و تبش همه کس و همه جا رو می گیره و خیلی زود هم فروکش می کنه • Fads fade as fast as they become popular • Hucksters recogni ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - فروشنده دوره گرد، یا فروشنده ای که در یک دکه و یا مغاره کوچک خرت و پرت می فروشه ۲ - فروشنده ای که با زور میخواد اجناس کم ارزش رو به زور بفروشه به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - دهنه اسب A headgear used to direct/govern a horse **افسار اسب ( rein ) : بندی که به دهنه بسته می شود a strap attached to bridle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی کباب یونانی بسیار شبیه دونر و yeero تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

• Noun ۱ - بسیار گران، گزاف extremely expensive, costly ۲ - سراشیب downward • Verb Steep in: ۱ - خیساندن to soak By immersing tea leaves in cold ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - مورد مداقه قرار دادن - موشکافانه تجزیه تحلیل کردن - به دقت بررسی/ آنالیز کردن کردن - زیر ذره بین قرار دادن To consider something in detail to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بقیه اش رو هم که خودتون می دونین Apparently Ween approached those two guys running the gyros' shop and asked them if they wanted to be in their vide ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Also: car people Car guy/girl کسی که عشق ماشین و هم عشق رانندگی داره A person whose main obsession is cars and anything that is related to them. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جزا تاوان کیفر مجازات Punishment Penalty The act of punishing someone for their wrongdoings

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن To writhe in agony

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بازرسی بدنی توسط پلیس یا در گیت هواپیماها To frisk To touch cloths of someone in search of concealed weapons, drugs, etc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بازرسی بدنی: Pat down Frisk Manual body search Body captivity search

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کنار هم/پهلوی هم قرار دادن دو چیز برای آشکار شدن تفاوتها و مقایسه آن دو . to set side by side در superimpose دو چیز بر روی هم قرار داده میشوند و معمو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - نوعی پلیور پشمی یا پنبه ای سنتی ماشین بافت ( نه دستباف ) Knitted clothing with long sleeves made out of wool or cotton ۲ - پیراهن ورزشی A shir ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - در پس چیزی پنهان کردن ۲ - عبا، شنل They can cloak their malice in devine righteousness and their curses in piety

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Know how درایت کاردانی باشارخ ( ترکی ) آداب معاشرت مهارت های اجتماعی The ability to act smoothly and skillfully in social situations Transmis ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Tower over/above • بلندتر، بهتر، قدرتمندتر یا مهمتر بودن • چربیدن از نظر قدرت/مهارت/توانایی/اهمیت • Dominate This team towers above all other teams ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Prison

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

- افراط/ زیاده روی در خوردن overeating، indulgence in eating or drinking - مقدار بیش از حد از هر چیزی an excessive amount - تهوع ناشی از افراط ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کج خلق bad tempered in a childish way زودرنج peevish, easily irritated , touchy , irritable بچه بد عنق/بداخلاقی a bad - tempered child آدم بزرگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

- وقتی چیزی چنان بیش از حد فراهم میشه که دل آدمو پس میزنه و دیگه از انجام اون یا داشتن اون لذتی نمی بره - سیراب - دلزده • Indifferent • Unconcerned ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

- ( برای رسیدن به هدف ) از هیچ تلاشی دریغ نکردن/ به هر دری زدن - چیزی جلودار نبودن - کاری را به هر قیمتی انجام دادن - با آنچه در توان دارند تلاش ک ...

پیشنهاد

Point blank

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ادراکی حسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادراک درکی که از راه احساس حاصل می شود چیزی که از راه قوای حسی درک و دریافت می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وقتی از یه چیزی خیلی داری یا یه کار خاصی رو خیلی انجام میدی ولی در مقابلش یه خصوصیتی را خیلی کم دارا هستی They are long on theory and talk but shor ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هر سه ماه یکبار فصلی Quarterly meetings and evaluations

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دو پهلو و مبهم حرف زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیار خوشحال بودن دست از پا نشناختن در پوست خود نگنجیدن روی ابرا راه رفتن بال نداشت پرواز کنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی با چیزی که به درد جرز لای درد هم نمی خوره بی خاصیت، به درد نخور ، ضعیف، ترسو، Ineffectual Spineless Feeble or weak

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی راحت برنده شدن یا مقدار زیاد ( پول ) را برنده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

با تمام قوا و دل و جان و مصممانه برای رسیدن به هدف تلاش کردن حتی اگر نیاز به بی رحمی و بی انصافی باشد To go all out

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

با شوخی کنایه آمیز Not seriously Ironically

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - با حرف بزرگ ; Bible : کتاب مقدس مسیحیان The sacred book of christians ۲ - کتابچه راهنما ، هر نوع کتاب مرجعی که اطلاعات جامع و دقیقی در مورد مو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

ترفند، تاکتیک، حیله ای که برای پنهان کردن حقیقت، گول زدن استفاده میشود. They set up a smokescreen of lies and deceits behind which he made all thei ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اصل و نسب نسب نامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Wasted Drunk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - ثابت شدن جرمی که کسی به آن متهم است To be at fault of a crime the person is guilty of whatever they were charged with ۲ - عامیانه و معمولا کنایه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گپ زدن اختلاط کردن فک زدن هی حرف زدن To chatter on and on over trivial things To talk and talk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Deft

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ناراضی که تمایل به شکایت و شورش دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را وادار به انجام کاری کردن از طریق فشار ( روانی ) ، تهدید، ارعاب، اخاذی و . . To force someone to do something by using pressure, intimidation ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

در مورد عقاید و باورها و عادات: تثبیت شده firmly fixed and established ریشه دوانده engrained Unlikely for someone to change or give way

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

منسوب به Eponymous describes how something got it's name To name after To bear someone's name

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وزنه هایی که جهت حفظ تعادل در کشتی و بالن استفاده می شوند. Any heavy material that provides stability in a ship, balloon or an airplane

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

"دارایی شخصی" Personal belonging/property/items که عموما قابل جابجایی می باشد و مقابل آن real property است که شامل زمین و هر آنچه متصل به آن بوده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - بی اجر و پاداش, بی فایده، عبث، بیهوده، ( در مورد کار و وظایف ) ungratifying, unrewarding ، unsolicited • Galley slaves were condemned to perfo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بجز به غیر از Other than

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آرامش یا شرایط موجود را بهم زدن دردسر درست کردن To destabilize the situation It's also in part because no one wants to rock the boat