penitentiary

/ˌpenəˈtent͡ʃəri//ˌpenɪˈtenʃəri/

معنی: ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب
معانی دیگر: وابسته به پشیمانی، توبه آمیز، ندامت کارانه، هود آمیز، پتت آمیز، زندان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: penitentiaries
• : تعریف: a prison, esp. one operating under federal or state authority.
مشابه: stir
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to an offense that is punishable by a prison sentence.

- a penitentiary crime
[ترجمه گوگل] یک جرم کیفری
[ترجمه ترگمان] یه جنایت ندامتگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of, relating to, or used for punishment, imprisonment, or rehabilitation of criminals.

(3) تعریف: showing repentance; penitent.

- penitentiary actions
[ترجمه گوگل] اقدامات تنبیهی
[ترجمه ترگمان] اقدامات زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he seems to be a candidate for the penitentiary
چنین پیداست که روزی سر و کارش به ندامتگاه خواهد افتاد.

2. If forced to choose between the penitentiary and the White House for four years, I would say the penitentiary, thank you.
[ترجمه آرزو] اگر من مجبور به انتخاب بین زندان و کاخ سفید برای چهار سال باشم می گویم زندان متشکرم.
|
[ترجمه گوگل]اگر برای چهار سال مجبور به انتخاب بین ندامتگاه و کاخ سفید می‌شوند، می‌گویم ندامتگاه، متشکرم
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود چهار سال بین زندان و کاخ سفید انتخاب شود، از شما متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such places are the antechamber to the penitentiary.
[ترجمه گوگل]چنین مکان هایی پیش اطاق ندامتگاه است
[ترجمه ترگمان]این جا، اتاق انتظار زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If Kili is a penitentiary, Bikini is the penthouse suite.
[ترجمه گوگل]اگر کیلی یک ندامتگاه است، بیکینی سوئیت پنت هاوس است
[ترجمه ترگمان]اگه \"kili\" زندان - ه، \"Bikini\" یه پنت هاوس - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The turn-off for the penitentiary appears too suddenly out of flat scrub.
[ترجمه گوگل]خاموشی برای ندامتگاه خیلی ناگهانی به نظر می رسد که صاف و صاف است
[ترجمه ترگمان]بازگشت به زندان ناگهان خیلی ناگهانی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When I arrived back from the penitentiary, Gloria was in my room asleep.
[ترجمه گوگل]وقتی از ندامتگاه برگشتم، گلاره در اتاق من خوابیده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی از زندان برگشتم، گلوریا تو اتاق من خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The murderer served 10 years at the penitentiary in Stillwater.
[ترجمه گوگل]قاتل 10 سال در زندان استیل واتر خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]قاتل به ۱۰ سال زندان در penitentiary خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Are we running a penitentiary, or are we running a hotel?
[ترجمه گوگل]آیا ما یک ندامتگاه اداره می کنیم یا هتل؟
[ترجمه ترگمان]ما داریم از زندان فرار می کنیم یا داریم یه هتل رو اداره می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I learned that in the penitentiary.
[ترجمه گوگل]این را در ندامتگاه یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]اینو تو زندان یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He helped me get out the penitentiary.
[ترجمه گوگل]او به من کمک کرد تا از ندامتگاه خارج شوم
[ترجمه ترگمان]اون به من کمک کرد که از زندان بیام بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Except when I was in the penitentiary.
[ترجمه گوگل]مگر زمانی که در ندامتگاه بودم
[ترجمه ترگمان]به جز وقتی که توی زندان بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Willie had just spent two years in federal penitentiary.
[ترجمه گوگل]ویلی به تازگی دو سال را در ندامتگاه فدرال گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]ویلی فقط ۲ سال تو زندان فدرال بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has been out of the penitentiary for one week and the suit is his prison issue.
[ترجمه گوگل]او یک هفته است که از ندامتگاه خارج شده است و موضوع زندان اوست
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که از زندان خارج شده است و این دادخواست مربوط به زندان وی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I done been in the penitentiary.
[ترجمه گوگل]من در ندامتگاه بودم
[ترجمه ترگمان]من توی زندان بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ندامتگاه (اسم)
penitentiary

بازداشتگاه یا زندان مجرمین (اسم)
penitentiary

ندامتی (اسم)
penitentiary

دار التادیب (صفت)
penitentiary

انگلیسی به انگلیسی

• jail, prison
of returning to one's faith; dealing with the reform of prisoners
a penitentiary is a prison; used in american english.

پیشنهاد کاربران

Prison
زندان
ندامتگاه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : penitent / penitence / penitentiary
✅️ صفت ( adjective ) : penitent / penitential
✅️ قید ( adverb ) : penitently
Prison
a public institution in which offenders against the law are confined for detention or punishment
بازداشتگاه - ندامتگاه
زندان مرکزی ، زندان

بپرس