snotty

/ˈsnɑːti//ˈsnɒti/

معنی: مغرور
معانی دیگر: (خودمانی)، آلوده به عن دماغ، خله مانند، وابسته به آب بینی، زننده، ناخوشایند، تنفرانگیز، قابل تحقیر، فین فینی، مف دار، کثیف

جمله های نمونه

1. You could have told me I had a snotty nose!
[ترجمه گوگل]می تونستی بهم بگی دماغم خرخره!
[ترجمه ترگمان]می تونستی به من بگی که من دماغ snotty دارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't want to use your snotty handkerchief!
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم از دستمال پوزه تو استفاده کنم!
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم از آن دستمال کثیف تو استفاده کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was so snotty to me!
[ترجمه گوگل]او برای من خیلی بداخلاق بود!
[ترجمه ترگمان]او با من خیلی گستاخ بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He suffered from a snotty nose, runny eyes and a slight cough.
[ترجمه گوگل]او از آبریزش بینی، آبریزش چشم و سرفه خفیف رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از یک بینی فین فینی، که چشم های آبی داشت و سرفه کوچکی داشت، رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's such a, snotty - nosed little ` wimp.
[ترجمه گوگل]او یک دمدمی کوچک پوزه و پوزه است
[ترجمه ترگمان]او مردی است با بینی شکسته و بینی کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were belligerent, they were bellicose, they were snotty, they were downright rude.
[ترجمه گوگل]آنها جنگ طلب بودند، آنها جنگ طلب بودند، آنها فضول بودند، آنها کاملاً بی ادب بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها belligerent، they، they، خشن و خشن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She'd have thought I was just being snotty.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که من فقط بداخلاق هستم
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که من فقط فین فینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even teaching Boyle's Law to snotty kids in a secondary modern would be better than this.
[ترجمه گوگل]حتی آموزش قانون بویل به بچه های پوزه در یک مدرن ثانویه بهتر از این خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حتی تدریس به قانون بویل برای چیدن بچه ها در دوران دبیرستان بهتر از این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hotel receptionist was a bit snotty to me this morning.
[ترجمه گوگل]مسئول پذیرش هتل امروز صبح برای من کمی بداخلاق بود
[ترجمه ترگمان]ان روز صبح، متصدی پذیرش هتل یک ذره فین فینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't get all snotty with me.
[ترجمه گوگل]این همه با من بداخلاق نشو
[ترجمه ترگمان]با من snotty نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. While they're suitably snotty, they don't hunt in packs - we're not talking Axi Rose's scapegoats here.
[ترجمه گوگل]در حالی که آن‌ها به‌طور مناسبی پوزه هستند، اما در دسته‌ای شکار نمی‌کنند - ما در اینجا درباره بزغاله‌های اکسی رز صحبت نمی‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن ها به طور مناسب فین فینی، شکار نمی کنند - ما در مورد scapegoats صحبت نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The picture bore no relation to the blotchy, snotty, shouting face of angry childhood.
[ترجمه گوگل]تصویر هیچ ارتباطی با چهره لکه دار، پوزه و فریاد زده دوران کودکی عصبانی نداشت
[ترجمه ترگمان]این تصویر هیچ ارتباطی با زنی که زنی با نام snotty، snotty و shouting از دوران کودکی خشمگین نداشت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And finally, they are commonly laughed at by snotty ignoramuses who have evidently never been outside at night.
[ترجمه گوگل]و در نهایت، معمولاً توسط نادانان پوزخندی که ظاهراً هرگز در شب بیرون نبوده اند، به آنها می خندند
[ترجمه ترگمان]And که ظاهرا شب ها بیرون نرفته بودند، به خنده افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's a snotty takedown of a straw man.
[ترجمه گوگل]این یک برداشتن مزخرف از یک مرد کاهی است
[ترجمه ترگمان]به خاطر این است که او را از یک مرد کاه نجات داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

انگلیسی به انگلیسی

• having a runny nose, of or pertaining to mucus (vulgar slang); impudent, obnoxious, irritating (slang)
something that is snotty is covered with snot; an informal word which some people find offensive.
someone who is snotty has a very proud and superior attitude to other people; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

1 - پر خلیم، مملو از خلیم ( خلیم اصطلاح دری برای محتویات بینی ) ، مثلا a snotty nose به معنی بینی پر از خلیم، a snotty handkerchief به معنی دستمال پر خلیم
2 - پررو، گستاخ
از خودراضی
گستاخ، پررو
Stuck - up
Snob
Arrogant

بپرس