پیشنهادهای Figure (٣,٢٦٠)
عصاره و خلاصه چیزی را گردآوری کردن She captured the flavor of her experiences in a book
Spoken misunderstandings اشتباهی زبانی که مردم هنگام استفاده بصورت شفاهی متوجه آن نمی شوند و تنها هنگامی که نوشته می شود عیان می گردد. ولی همچنان دا ...
Deadeye Crack shot dead shot تیرانداز ماهر
رمان ملودرامیک در اوایل قرن بیستم
Sortie ماموریت، یورش یا حمله نظامی ناگهانی ( علیه محاصره کنندگان )
ماموریت/یورش/حمله جنگی ناگهانی بویژه بعد از محاصره شدن ( توسط جنگنده، ناو یا سربازان ) Sally • the aircraft from this sortie returned safely • Vis ...
۱ - تیرانداز ماهر skilled marksman Dead shot Crack shot Sharpshooter ۲ - زل زدن, خیره شدن to gaze fixedly and persistently at something
To have some reservations دلش رضا نمیده ( در اصطلاح عامیانه ) قلبا راضی نبودن، قلبا رضایت نداشتن دو دل بودن کاملا یقین نداشتن خیلی موافق نبودن ...
۱ - عذر کسی را خواستن ( یهویی ) ، اخراج کردن، برکنار کردن dismissal of someone from a job, contest ۲ - دور انداختن، کنار گذاشتن چیزیی که دیگه کارایی ...
از نظر رفتار و سواد و . . . در سطح بالایی نبودن عیب و ایراداتی داشتن She is a bit rough around the edges but is a wonderful mother
Also: to strain every sinew همه توان را به کار بردن exert oneself at full bore تمام تلاش خود را کردن To do something with the utmost effort To ma ...
خلافکار بزهکار شرور قانون شکن Good for nothing A person who breaks the law
۱ ) - تابع دستورات بودن follow the established rules - از دستورات مافوق اطاعت کردن obey - همسو با استانداردها، اصول و خط مشی حزب، گروه یا . . ...
هشدار نشانه اولیه وجود خطر Someone/something that is an early warning of danger We must know the truth, because his death might be a canary in the ...
:Suck up to someone چاپلوسی/خایه مالی/ تملق گویی/پاچه خواری/خودشیرینی کردن Curry favor Kiss up Flatter Brownnose Bootlick Kiss butt/ass
جر و بحث پر سر و صدا بحث و جدل جار و جنجال داد و بیداد نزاع Noisy quarrel Brawl
دزدکی/ مخفیانه نگاه کردن دزدکی سرک کشیدن To secretly look around in order to find out information about other people's private affairs
وقتی منتظر چیزی هستی انگار که زمان خیلی کند می گذره
برای بیان علت کاری که انجام می شود استفاده می شود Im saying this from a place of love
سوهان ناخن یکبار مصرف Disposable, inexpensive nail files
قابلیت یا سیستم امکان دسترسی به سایت تنها از طریق پرداخت حق عضویت
خواب کوتاه ۱۰ تا ۲۰ دقیقه ای که بعد از بیدار شدن احساس خواب آلودگی نمی کنید و باعث بهبود عملکرد فرد در طی روز میشه.
فرشتگانی از مراتب پایین تر که به شکل کودکان تپل و عریان به تصویر کشیده می شوند. Rosy cheeked, chubby and naked angels depicted as winged children ...
کانون focus مرکز center ۱ - محل/ نقطه/ سایت/کانون انفجار بمب اتم یا سایر بمب های بزرگ و مخرب و موشک the site of a nuclear explosion ۲ - محل/کان ...
ترنج
فوق سری بسیار محرمانه Highly secret I'm sure the agreement will be hush hush A hush hush relationship: kept secret
به هیچ وجه in any respect کوچکترین in the slightest degree yet they aren't the least aware that they are wrong آنها از اینکه در اشتباهندکوچکترین اط ...
گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن
Draw back take back withdraw
A barrage of یک سلسله، یک رشته I took a barrage of psychological tests
لاشخور کسی که به قصد غنائم جنگی حمله می کند
تابلو، مبرهن Telltale signs of assholism
پشیمانی، توبه، ندامت Remorse Repentance
ظاهر شدن، سر بر آوردن
تغییر کلی/ بنیادی/ اساسی در ظاهر ( با آرایش، لباس، تغییر مدل مو، جراحی پلاستیک، . ) A total/dramatic/complete/radical change in the appearance of sb ...
توهین آمیز اهانت آمیز Disparaging Pejorative Insulting and disrespectful Unkind and demeaning Red coat is a derogatory term for an English
کیکی که شیرین نیست مثل بربری خودمون؟؟!!
سوهان ناخن A tool to shape and smooth the edge of the nails Emery boards: سوهان یکبار مصرف Emery boards: disposable and inexpensive nail files
باز کردن قفل با استفاده از شیئی غیر از قفل مثل سنجاق سر. این شیء lockpick نامیده می شود. Picklock: an instrument for picking locks To open a lock b ...
Bootlicker Brownnoser Flatterer Sycophant Apple polisher Fawner Groveller Ass kisser Lacker A person who sucks up to somebody A person who cu ...
متملقانه چاپلوسانه پاچه خوار Bootlicker Brown - noser
پاچه خواری کردن تملق گویی کردن چرب زبانی کردن خودشیرینی خوش رقصی کردن ریاکاری - to bootlick - To kiss ass/butt - To suck up - To kiss up - ...
پیشگام پیش قراول طلایه دار پیشرو Pioneer Groundbreaking a person who's the first to do something . She was also a trailblazer, a female mogul
محصور بیان نشده فروخورده سرکوب شده
در بطری را باز کردن draw a cork from آزاد کردن، رها کردن release , let go Aunt Petunia cooked a fancy dinner and Uncle Vernon uncorked several bot ...
چرب زبانی داد سخن دادن ( دیل بازلئغ به ترکی, آی ائله الئرم، آی بئله الئرم ) زیاده گویی کردن speak at great length Nick delivers his whole spiel, ...
زیاد حرف زدن پرحرفی کردن چرت و پرت گفتن پرت و پلا گفتن • To talk on and on/nonstop/at length about an unimportant thing • To talk in a long, conf ...
مزیت a good thing, something that makes a particular option more attractive
با اختلاف ناچیزی ( بردن مسابقه ) به سختی با دشواری To barely manage to do something
Recovered Restored Converted