پیشنهاد
١

عصاره و خلاصه چیزی را گردآوری کردن She captured the flavor of her experiences in a book

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Spoken misunderstandings اشتباهی زبانی که مردم هنگام استفاده بصورت شفاهی متوجه آن نمی شوند و تنها هنگامی که نوشته می شود عیان می گردد. ولی همچنان دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Deadeye Crack shot dead shot تیرانداز ماهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رمان ملودرامیک در اوایل قرن بیستم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Sortie ماموریت، یورش یا حمله نظامی ناگهانی ( علیه محاصره کنندگان )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماموریت/یورش/حمله جنگی ناگهانی بویژه بعد از محاصره شدن ( توسط جنگنده، ناو یا سربازان ) Sally • the aircraft from this sortie returned safely • Vis ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - تیرانداز ماهر skilled marksman Dead shot Crack shot Sharpshooter ۲ - زل زدن, خیره شدن to gaze fixedly and persistently at something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

To have some reservations دلش رضا نمیده ( در اصطلاح عامیانه ) قلبا راضی نبودن، قلبا رضایت نداشتن دو دل بودن کاملا یقین نداشتن خیلی موافق نبودن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - عذر کسی را خواستن ( یهویی ) ، اخراج کردن، برکنار کردن dismissal of someone from a job, contest ۲ - دور انداختن، کنار گذاشتن چیزیی که دیگه کارایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر رفتار و سواد و . . . در سطح بالایی نبودن عیب و ایراداتی داشتن She is a bit rough around the edges but is a wonderful mother

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Also: to strain every sinew همه توان را به کار بردن exert oneself at full bore تمام تلاش خود را کردن To do something with the utmost effort To ma ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خلافکار بزهکار شرور قانون شکن Good for nothing A person who breaks the law

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ ) - تابع دستورات بودن follow the established rules - از دستورات مافوق اطاعت کردن obey - همسو با استانداردها، اصول و خط مشی حزب، گروه یا . . ...

پیشنهاد
٣

هشدار نشانه اولیه وجود خطر Someone/something that is an early warning of danger We must know the truth, because his death might be a canary in the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

:Suck up to someone چاپلوسی/خایه مالی/ تملق گویی/پاچه خواری/خودشیرینی کردن Curry favor Kiss up Flatter Brownnose Bootlick Kiss butt/ass

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

جر و بحث پر سر و صدا بحث و جدل جار و جنجال داد و بیداد نزاع Noisy quarrel Brawl

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دزدکی/ مخفیانه نگاه کردن دزدکی سرک کشیدن To secretly look around in order to find out information about other people's private affairs

پیشنهاد
٢

وقتی منتظر چیزی هستی انگار که زمان خیلی کند می گذره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای بیان علت کاری که انجام می شود استفاده می شود Im saying this from a place of love

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوهان ناخن یکبار مصرف Disposable, inexpensive nail files

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابلیت یا سیستم امکان دسترسی به سایت تنها از طریق پرداخت حق عضویت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خواب کوتاه ۱۰ تا ۲۰ دقیقه ای که بعد از بیدار شدن احساس خواب آلودگی نمی کنید و باعث بهبود عملکرد فرد در طی روز میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرشتگانی از مراتب پایین تر که به شکل کودکان تپل و عریان به تصویر کشیده می شوند. Rosy cheeked, chubby and naked angels depicted as winged children ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کانون focus مرکز center ۱ - محل/ نقطه/ سایت/کانون انفجار بمب اتم یا سایر بمب های بزرگ و مخرب و موشک the site of a nuclear explosion ۲ - محل/کان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترنج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فوق سری بسیار محرمانه Highly secret I'm sure the agreement will be hush hush A hush hush relationship: kept secret

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به هیچ وجه in any respect کوچکترین in the slightest degree yet they aren't the least aware that they are wrong آنها از اینکه در اشتباهندکوچکترین اط ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Draw back take back withdraw

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

A barrage of یک سلسله، یک رشته I took a barrage of psychological tests

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

لاشخور کسی که به قصد غنائم جنگی حمله می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تابلو، مبرهن Telltale signs of assholism

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشیمانی، توبه، ندامت Remorse Repentance

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ظاهر شدن، سر بر آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تغییر کلی/ بنیادی/ اساسی در ظاهر ( با آرایش، لباس، تغییر مدل مو، جراحی پلاستیک، . ) A total/dramatic/complete/radical change in the appearance of sb ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

توهین آمیز اهانت آمیز Disparaging Pejorative Insulting and disrespectful Unkind and demeaning Red coat is a derogatory term for an English

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کیکی که شیرین نیست مثل بربری خودمون؟؟!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوهان ناخن A tool to shape and smooth the edge of the nails Emery boards: سوهان یکبار مصرف Emery boards: disposable and inexpensive nail files

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

باز کردن قفل با استفاده از شیئی غیر از قفل مثل سنجاق سر. این شیء lockpick نامیده می شود. Picklock: an instrument for picking locks To open a lock b ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Bootlicker Brownnoser Flatterer Sycophant Apple polisher Fawner Groveller Ass kisser Lacker A person who sucks up to somebody A person who cu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

متملقانه چاپلوسانه پاچه خوار Bootlicker Brown - noser

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پاچه خواری کردن تملق گویی کردن چرب زبانی کردن خودشیرینی خوش رقصی کردن ریاکاری - to bootlick - To kiss ass/butt - To suck up - To kiss up - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیشگام پیش قراول طلایه دار پیشرو Pioneer Groundbreaking a person who's the first to do something . She was also a trailblazer, a female mogul

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محصور بیان نشده فروخورده سرکوب شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در بطری را باز کردن draw a cork from آزاد کردن، رها کردن release , let go Aunt Petunia cooked a fancy dinner and Uncle Vernon uncorked several bot ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چرب زبانی داد سخن دادن ( دیل بازلئغ به ترکی, آی ائله الئرم، آی بئله الئرم ) زیاده گویی کردن speak at great length Nick delivers his whole spiel, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

زیاد حرف زدن پرحرفی کردن چرت و پرت گفتن پرت و پلا گفتن • To talk on and on/nonstop/at length about an unimportant thing • To talk in a long, conf ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مزیت a good thing, something that makes a particular option more attractive

پیشنهاد
٤

با اختلاف ناچیزی ( بردن مسابقه ) به سختی با دشواری To barely manage to do something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Recovered Restored Converted