gyro

/ˈdʒaɪˌroʊ//ˈdʒaɪərəʊ/

پیشوند:، چرخنده، چرخشی [gyroscope]، مخفف:، جیرو، کباب اسلامبولی (قطعه ی سیلندری شکلی از گوشت گوسفند یا گاو که وسط آن سیخ عمودی قرار داردو نزدیک شعله ی گاز دور می گردد و قطعات نازک گوشت کباب شده را از آن می برند)

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: spinning; spiral.

- gyroscope
[ترجمه گوگل] ژیروسکوپ
[ترجمه ترگمان] ژیروسکوپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- gyration
[ترجمه گوگل] چرخش
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: gyros
(1) تعریف: a gyroscope.

(2) تعریف: a gyrocompass.
اسم ( noun )
حالات: gyros
• : تعریف: a sandwich made of pita bread stuffed with meat roasted on a rotating spit or skewer and various vegetables and condiments.

جمله های نمونه

1. Also note that the gyro gain control is similarly limited by the mechanical linkage and this too can only reduce the response.
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که کنترل بهره ژیروسکوپی به طور مشابه توسط اتصال مکانیکی محدود می شود و این نیز فقط می تواند پاسخ را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که کنترل بهره ژیرو به طور مشابه با پیوند مکانیکی محدود است و این نیز تنها می تواند پاسخ را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most flyers prefer to retain some gyro effect but this will normally be a lower value than in the purely hovering mode.
[ترجمه گوگل]بیشتر آگهی‌دهنده‌ها ترجیح می‌دهند مقداری جلوه ژیروسکوپ را حفظ کنند، اما معمولاً این مقدار کمتر از حالت شناور صرف است
[ترجمه ترگمان]اغلب آگهی ها ترجیح می دهند تاثیر ژیرو را حفظ کنند، اما این به طور معمول ارزش کمتری نسبت به حالت کاملا شناور بودن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If this is simply a directional gyro it must be synchronised with the magnetic compass at frequent intervals.
[ترجمه گوگل]اگر این فقط یک ژیروسکوپ جهت دار باشد، باید در فواصل زمانی مکرر با قطب نما مغناطیسی هماهنگ شود
[ترجمه ترگمان]اگر این یک ژیروی هدایتی است، باید با قطب مغناطیسی در فواصل مکرر هماهنگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What a gyro does do, however, is to damp out unwanted movements and allow the pilot more time to react.
[ترجمه گوگل]اما کاری که ژیروسکوپ انجام می دهد این است که حرکات ناخواسته را خنثی می کند و به خلبان زمان بیشتری برای واکنش دادن می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آنچه یک ژیرو انجام می دهد، حذف جنبش های ناخواسته است و به خلبان زمان بیشتری برای واکنش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Electronic triple-axis gyro with accurate attitude control and artificial horizon.
[ترجمه گوگل]ژیروسکوپ سه محوره الکترونیکی با کنترل دقیق وضعیت و افق مصنوعی
[ترجمه ترگمان]ژیروسکوپ سه محوری الکترونیک با کنترل نگرش دقیق و افق ساختگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The method compared with the method of rate gyro self stabilization.
[ترجمه گوگل]این روش با روش خود تثبیت سرعت ژیروسکوپ مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]این روش در مقایسه با روش تثبیت خود ژیرو سرعتی مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With Gyro Night only the gyro graticule was visible and the range was set to 165 m (180 yds ) irrespective of pedals or twist grip.
[ترجمه گوگل]با Gyro Night فقط ژیروسکوپ قابل مشاهده بود و برد آن بدون توجه به پدال‌ها یا گرفتن چرخشی روی 165 متر (180 yds) تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]با Night ژیرو تنها ژیرو مرئی بود و دامنه تا ۱۶۵ متر (۱۸۰ درجه سانتی متر)بدون توجه به پدال های و یا کنترل چرخش تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper designs a control system for gyro - stabilized platform based on the state compensating control theory.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم کنترل برای پلت فرم ژیروسکوپ تثبیت شده بر اساس تئوری کنترل جبران کننده حالت طراحی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم کنترل برای پلت فرم تثبیت شده بوسیله ژیرو را براساس نظریه کنترل جبرانی دولت طراحی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Continuing the journey westward, a stop at Papa Cristos uncovers gyro sandwiches for $ 99 and chicken kabobs for $ 7
[ترجمه گوگل]در ادامه سفر به سمت غرب، با توقف در Papa Cristos ساندویچ های ژیروسکوپ به قیمت 99 دلار و کباب مرغ به قیمت 7 دلار کشف می شود
[ترجمه ترگمان]ادامه سفر به سمت غرب، توقف در پا پا Cristos برای ۹۹ دلار و مرغ kabobs قیمت برای ۷ دلار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The supporting case is the outer enclosure of the gyro component.
[ترجمه گوگل]کیس پشتیبانی محفظه بیرونی جزء ژیروسکوپی است
[ترجمه ترگمان]حالت پشتیبانی فضای خارجی مولفه ژیرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Turks give us the smoothest shave, belly dancing and most importantly, the gyro!
[ترجمه گوگل]ترک ها نرم ترین اصلاح، رقص شکم و از همه مهمتر ژیروسکوپ را به ما می دهند!
[ترجمه ترگمان]ترک ها به ما بهترین ریش را می دهند، شکم، dancing، و از همه مهم تر، gyro!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The simulation results show that the smaller soft faults can be detected and the excellent fault-tolerant performance can be obtained using this gyro configuration and the fault detection algorithm.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه‌سازی نشان می‌دهد که می‌توان خطاهای نرم کوچک‌تر را شناسایی کرد و با استفاده از این پیکربندی ژیروسکوپی و الگوریتم تشخیص خطا، عملکرد عالی مقاوم در برابر خطا را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که خطاهای نرم کوچک تر را می توان تشخیص داد و عملکرد مقاوم در برابر خطا را می توان با استفاده از این پیکربندی ژیرو و الگوریتم تشخیص خطا به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By sampling with high speed and filtering the outputs of laser gyro, the method can remove the noise caused by dither and get the inertial angular rate needed.
[ترجمه گوگل]با نمونه برداری با سرعت بالا و فیلتر کردن خروجی های ژیروسکوپ لیزری، این روش می تواند نویز ناشی از دیتر را حذف کرده و نرخ زاویه ای اینرسی مورد نیاز را بدست آورد
[ترجمه ترگمان]با نمونه گیری با سرعت بالا و فیلتر خروجی ژیرو لیزری، این روش می تواند نویز ناشی از تردید را حذف کرده و نرخ زاویه ای inertial مورد نیاز را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In infrared homing seeker of single channel-controlled air defense missile, the hardware devices such as gyro and so on were used to solve the coupling problem of imaging rotation.
[ترجمه گوگل]در جستجوگر فروسرخ فروسرخ موشک پدافند هوایی با کنترل تک کانال، از دستگاه های سخت افزاری مانند ژیروسکوپ و غیره برای حل مشکل جفت چرخش تصویربرداری استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در جستجوگر مادون قرمز یک موشک دفاع هوایی تک کاناله، ابزارهای سخت افزاری مانند ژیرو و غیره برای حل مساله جفت سازی چرخش تصویر استفاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] ژیروسکوپ - مخفف : 1- gyrocompass 2- gyroscope

انگلیسی به انگلیسی

• gyrocompass; gyroscope, device that helps maintain stability in navigational devices; pita sandwich containing roasted lamb meat (greek cookery)
ring, circle

پیشنهاد کاربران

نوعی کباب یونانی بسیار شبیه دونر و yeero تلفظ می شود.

بپرس