پیشنهاد
٢

استطاعت نداشتن نتوانستن نباید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی خانمان آس و پاس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بعد دیگری از شخصیت انسان که پنهان از دید سایر مردم است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Especially Particularly In particular Notably

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پرهیز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مرور اهم مطالب پیشتر گفته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

قاطع سفت و سخت محکم تند شدید آتشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Almost

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

راهگشا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - فرا گرفتن آکنده شدن لبریز شدن متاثر شدن/ کردن غرق در چیزی شدن To affect greatly, suddenly, thoroughly, strongly, and profoundly Overflow Over ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - اتفاق نظر ۲ - باور عمومی An informal agreement between people

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Shovel Spade

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرز جابک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

راهیِ عازمِ On the way to Travalling towards a place A pilgrim bound for Mashahd

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - غیر رسمی لباس پوشیدن to dress informally. The opposite of dress up 2 - توبیخ کردن ملامت کردن سرزنش کردن انتقاد کردن Chew out Chide Blame Re ...

پیشنهاد
٠

* Conform to * Fall in line * A desire/tendency to fit in To change one's behavior, attitudes, and beliefs according to the norms of the groups o ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دستی سر و روی چیزی کشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Mash - up بویژه در موسیقی: اثر خلاقانه حاصل از ادغام/در هم آمیختن دو یا چند اثر قبلی در ریمیکس فقط تغییراتی در موزیک اولیه ایجاد می شود ولی در مش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خدا شاهده والا به خدا قسم I swear to God God as my witness May God smite me

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Very strange Very unusual Very unexpectable Weired Odd Bizzar ?? Warperd Extraordinary

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جواب هوشمندانه اما تندو کنایه دار A sarcastic and clever but unkind response

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Billow of fire زبانه آتش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

متاثر شدن To be affected/influenced by something/someone and get emotional

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

رنگ پریده Pale, washed out and colorless Ashen desert His ashen face/ mask A white ashen dust veiled his dark suit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیروهای خبیث و شیطانی را دفع کردن To expel evil spirits

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Stay/remain behind

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

استادیوم سرپوشیده ( برای ورزش هایی مانند والیبال، بسکتبال و . . . ) Enclosed building for sports events

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیسِ ( عرق )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به زحمت و به آرامی راه رفتن ناشی از خستگی کشان کشان راه رفتن To walk heavily, laboriously with a lot of effort

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دانشجوی افسری A young military trainee عضو مذکر جوانتر خانواده The younger male in a family

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صدمه, آسیب, زیان کم لطفی ؟؟؟ بی مهری unkindness Disfavor Ill turn Injustice It's a disservice to true art

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

In the neighborhood In the local community In the ghetto In the hood, your school affiliation was essential

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منوط به مشروط به نیازمندِ تابعِ Subject to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دخمه سردابه گورستان قدیمی زیرزمینی برای دفن مردگان Old, underground cemetery especially built by the Romans

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- شرح مفصل اتفاقات و وقایع با جزئیات خیلی زیاد و غیر ضروری - چاخان Tall tale Saga Yarn I don’t have time to listen to your long, involved story, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

چاخان داستان پردازی داستان سرایی Saga Long , involved story Tall tale

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - / Beat up/hit/strike/batter/smack severely, repeatedly or harshly ( در هم کوبیدن ) 2 - to deal harshly 3 - personal possessions * He leapt ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

1 - to honor an occasion or event through happy activities and social gatherings 2 - to perform a religious ceremony To celebrate mass

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Eventually Finally

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

1 - مذاکره کردن to discuss something formally or strategically in order to reach an agreement ۲ - مسیر دشواری را پیمودن to travel or pass a diffic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A highly competitive situation or place Brutal, ruthless, fierce , merciless

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Wimp out در رفتن از زیر بار کاری یا مسئولیتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کمکی helper, aide پشتیبان supportive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی خود را پرهیزکارتر و دیندارتر از دیگران می پندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تو باغ نبودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جزء/بخش اصلی چیزی ویژگی/ جزع تفکیک ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - To suck up to - با چرب زبانی کسی رو خر کردن و گفتن چیزایی که خوشایندش هست برای جلب توجه و رضایتش - خوش رقصی کردن برای فرد یا گروه خاصی برای نی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Flattery

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نهایتا، حداکثر، - No later than - The latest acceptable time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

این کلمه بار معنایی بسیار مثبتی دارد: • بسیار با اراده و مصمم • سمج ، با انگیزه و خستگی ناپذیر • کسی که برای رسیدن به خواسته یا هدفش منتظر شرلیط یا ...