بهترین معادل واژه یا اصطلاح برای فعل" رصد کردن" چی پیشنهاد میدین؟
٥ پاسخ
scanning is the best answer.
Observasion
Verb: to observe
Monitoring
Follow up
Surveillance
Surveillance فعل نیست. فعل اون میشه Surveil که بیشتر برای رصد اطلاعات در تجهیزات الکترونیکی مثل دوربین های مدار بسته استفاده میشه
بله درست میفرمایید ، صد البته بنا به پرسشی که شده بود من نوشتم و کاری یا فعل یا اسم یا صفت یا… ندارم. علم اپیدمیولوژی یا همه گیرشناسی اصلاحات follow up و Surveillance میباشند که به معنی رصد استفاده میشن اشاره کردم. ممنون از زحمات شما که به همه امور رسیدگی میکنید
منظور از رصد کردن، مشاهده چیزی یا کسی با دقت و بدون اهمال کاری هستش. لذا میتونید از واژه های watch یا monitor استفاده کنید.
اگه رصد کردن به منظور جمع آوری اطلاعات باشه، از monitor استفاده کنید. مثل رصد و بررسی ضربان قلب یا رصد مکالمات شخصی و غیره
اگه رصد کردن به منظور لذت بردن و تفریح و سرگرمی باشه، میتونید از watch استفاده کنید . تماشای فیلم سینمایی و سریال و منظره و غیره
Watch????? این کلمه حتی در حالت فعلی همخوانی نداره
جمله فارسی مثال بزنید