پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد /و اندر ان آینه از حسن تو کرد آگاهم
جام جهان بین چیست؟
چرا جام جهان بین ، آینه است؟
از حسن و نکوئی چه کسی آگاه شد ؟
- به خدا جمال خود را چو در آینه ببینی
بت خویش هم تو باشی به کسی گذر نداری
آیا حضرات سالک و شاعر ، دیوانه و خودپرست بودند؟ بت پرست بودند؟
-زیرا دل من چو آب صافی خوش است
آب صافی آینه دار ماه است
آیا بت ، همان ماه است؟ آیا صوفی یعنی ، آب دل را صاف کردن؟
- ان صورت غیبی که جهان طالب اوست
در آینه فهم تو مفهوم شود
آن صورت غیبی ، همان بت و ماه است؟ و کیست؟ صورت غیبی را باید در کتب مقدس وصورت قدیسین پیدا کرد یا در دل؟
- بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
آیا بت و ماه و صورت غیبی ، جلوه ذات من است ؟ ذات من چیست که جهان طالب اوست؟
چرا آدمی بیرون از خود و در انعکاس مفاهیم بیرونی و در انعکاس شخصیت و صورت قدیسین به دنبال حقیقت است؟
چرا با اینکه تمام بزرگان و پیام آوران ، آدمی را دعوت کرده اند تا به درون خود برای یافتن حقیقت رجوع کند ، باز آدم نادان در بیرون به دنبال حقیقت خود می گردد؟
می ترسد؟ ناتوان است؟ یا بخاطر فهمِ حیوانیش است ؟
یا بخاطر اینکه در مدارس و دانشگاه یاد گرفته که" باید علمی ثابت شود؟ "
آیا علم و دانش ، همان میوه ای بود که آدم در بهشت خورد؟ تا بجای ارتباط گرفتن با هستی از طریق دل ، از طریق مغز ارتباط گیرد؟
آیا با این همه اختراع و پیشرفت ، درد و رنج آدمی کم شد؟
یا جنگهای اتمی ، داروهای شیمیائی ، از بین رفتن گونه های جانوری و گیاهی ، فروپاشی خانواده و قوم ، گرمایش زمین ، آلوده کردن هوائی که تنفس می کنیم و انواع سرطان ، غذاهای مصنوعی ، هوش مصنوعی و آدمهای پلاستیکی وبرده صفت و ... را پدید آورد؟