برابر پارسیِ " جمع، ضرب، حاصلجمع، حاصلضرب"
برابر پارسیِ واژگانِ زیر چیست:
1- جمع = Addition
2- ضرب = Multiplikation
3- حاصل جمع یا مجموع = Summe
4- حاصلضرب = Produkt
پیشاپیش سپاسِ بیکران به همه کسانی که به این پرسش می اندیشند.
٧ پاسخ
دوستان گرامی
واژه یِ " افزودن" که از پیشوندِ " اَف" بهره می گیرد، برابر با " hinzunehmen ، hinzufuegun" ( آلمانی) است. پیشوندی " اف" همکارکرد با پیشوندهایِ " hinzu، zu " در زبانِ آلمانی می باشد که کریستین بارتولومه در زیرواژه یِ " aiwi" نیز آن را یادآور شده است.
خواهشمندم برای واژه یِ " جمع/جمع کردن" از واژه یِ " افزودن/افزای-" بهره نگیرید؛
ولی چه بهتر که در این باره از پیشوندِ " اف" بهمراهِ بنواژه ای دیگر بهره گرفته شود.
جمع/جمع کردن = اَف/اَل/اَد/هم. بنواژه
با سپاس
با سلام
1- جمع (Addition) = افزایش، افزودن، افزونبر، فزون، فزا
2- ضرب (Multiplikation) = فرزایش، فرزودن، اندر، در، درش
3- حاصل جمع یا مجموع (Summe) = برآیند، سرهم، هموند
4- حاصلضرب (Produkt) = فراورد، همادر،. هم آیش، درهم
نمونه: 7 فزای 3 برابر 10.
نمونه: 5 در 3 برابر 15.
نمونه: هموند 6 و 3 میشود 9.
نمونه: فرآورد 4 در 3 میشود 12.
در پاسخ به کاربر کشاورز گرامی:
دیدگاه شما درباره واژه " حاصل- " و بکارگیریِ پسوندِ " -بهر" ستودنی است.
ولی درباره ی واژگان " افزای-" و " کاه- " و " پخش- " باید گفت که ما بهتر است از این واژگان بهره نبریم چراکه این واژگان در جاهایِ دیگری و به جای واژگانِ دیگری در مزداهی بکار می روند. ما بهتر است که از واژگان باستانی بهره بگیریم که با پدیده درهمروی روبرو نیز نشویم ولی به شیوه ای خردمندانه و چمگویا( در ساخت واژه).
.....................
من شوربختانه دستگاهم را با داده هایی که در آن بود، از دست دادم؛فراهم آوریِ یک دستگاه و بازیابیِ داده هایِ آن فرایندی زمانبر و دشوار است ولی به آهستگی آن را انجام خواهم داد. پس اگر پاسخ من با دیرکرد همراه بود، شما دوستانِ گرانمایه به بزرگیِ خود ببخشایید.
درود بر شما.
برای {تفریق}،چیزی (از) چیز دیگر کاسته می شود.
آیا با نگرش به این (از)،آیا بکار بردن از پیشوندی همچون {وا} را کاربردی می دانید؟(در جایی فرموده بودید (وا) چنین کاربردی را می تواند داشته باشد.)
سپاس از شما.
درود
بهجای واژههای جمع، تفریق، ضرب و تقسیم این واژهها و نوواژگان را پیش مینهم:
افزایند، افزایش، افزایمان
کاهند، کاهش، کاهمان
بارند، بارش، بارمان
پخشند، پخشش، پخشمان
ساختار: بنکنونی + پسوند نامساز و زابسازِ [اَند].
یا بن کنونی + پسوند نامساز [ِش]
و یا بن کنونی + پسوند نامساز [مان]
در این میان شاید [بارند و بارش] ناآشنا باشد؛
بار بهچم دفعه، مرتبه:
۶=۳×۲: دو[بار] سه برابر شش.
از واژهی [بهر] بهجای حاصل بهره میبرم:
افزابهر= حاصل جمع، مجموع
کاهبهر= حاصل تفریق
باربهر= حاصل ضرب
پخشبهر= حاصل تقسیم، خارج قسمت
-
۲+۳: دو با سه= دو بهاضافهی سه
۳×۲: دو در سه= دو ضربدر سه
۳-۲: سه ازش دو= سه منهای دو
۲÷۳: سه بر دو= سه پخشبر دو، سه تقسیم بر دو
درود.
برای جمع:
پیشوند ها:ال/هم/مَت
کارواژه ها:کردن/گشتن
برای ضرب:
پیشوند ها:چند
کارواژه ها:کردن(شاید بَستَن؟!)
سپاس///////////////////