پیشنهاد‌های زهرا دولت دوست (١٨٠)

= United Kingdom = Britain = England

Canberra ⬅️ کانبرا

⬅️ be short of

do not have so much

Way of life

مترادف ⬅️ deduce

مخفف people's republic of china یعنی جمهوری خلق چین

have in common

تاقدیس

رُفت و روب کردن جارو پارو کردن

( با هم ) مثل کارد و پنیر بودن

1. قریب الوقوع بودن 2. احتمال چیزی در آینده رفتن 3. پیشِ رو بودن

ستون روزنامه یک قطعه یا مقاله در یک روزنامه , مجله یا سایر نشریات است که در آن نویسنده درباره مسائلی که توسط سازمان روزنامه به او اختصاص داده میشود ن ...

اوقات خوبی داشتن خوش گذشتن

پودر رختشویی

بجنب دیگه !

زمین بایر

2. بین. . . و. . . مردد بودن I'm torn between going by bus or by subway ←من دودلم که با اتوبوس برم یا با مترو.

1. بین. . . و. . . گیر افتادن I was torn between my wife and my mom ←من بین زنم و مادرم گیر افتاده بودم

کسی رو به گریه انداختن اشک کسی رو درآوردن

دست به خودکشی زدن

1. چغلی کردن 2. غیبت کردن ، پشت سر کسی حرف زدن

1. [باران]شروشر آمدن ، شروشر باریدن 2. پر بودن از ، مملوء بودن از

دیگر وقت آن رسیدن که. . .

وراجی کردن حرف درآوردن شایعه ساختن

1. مردم خانه به دوش 2. حیوان ولگرد

1. در عَوَضِ ، به ازایِ 2. به جبرانِ ، به پاسِ

حسابی پولدار شدن پول خوبی به جیب زدن

زیر سوال بردن ، ایجاد تردید کردن

1. غذایی که مهمان ها با خود به مهمانی آورده اند 2. شانسی ، اتفاقی

1. شانس خود را امتحان کردن ، کاری را الله بختی کردن 2. هرچه دم دست بود با هم خوردن

مورد حمله قرار گرفتن

( صدای ) تاق تاق آسیب شکست سخت حمله

حَظ کردن از

1. قایم کردن 2. ذخیره کردن, جمع کردن

1. گرم شدن هوا 2. آب شدن یخ و برف ها

به نظر من, به عقیده من , به گمان من

به حالت إغما افتادن

1. درک شدن ، پی برده شدن 2. [مایعات] به خورد چیزی رفتن ، فرورفتن توی

فقط کافیه لب تر کنی. . .

به چنگ آوردن ، کسب کردن تحمیل کردن

بامبول درآوردن شرایط را سخت تر کردن

چه بامزه ! چه خنده دار !

دستپاچه شدن سراسیمه شدن نگران شدن ناراحت شدن

برای خانم هایی که مطمئنیم متأهلند

برای خانم هایی که مطمئنیم مجردند و همچنین برای ملکه های زیبایی بکار میره

1. [خسارت و. . ] جبران کردن 2. [قرض] پس دادن, دادن 3. [قول و. . ] عمل کردن به 4. [تهدید] عملی کردن 5. برای خود کسی شدن

قسم میخوری ؟

دزدی تو روز روشن. . سر گردنه. .

پا پس کشیدن

بشنو و باور نکن ! تو گفتیو منم باور کردم !

به عقیده من، به نظر من

مشکلی نیست که با پول آسان نشود

1. همه زور خود را زدن 2. زیاده روی کردن

تلفاتِ جانی ، تلفات

1. دامنه ( چیزی را ) وسیعتر کردن, گسترش دادن 2. [رودخانه و جاده و غیره] وسیعتر شدن, پهن تر شدن

چاییدن

به شوخی

در هنگام برخورد. . در لحظه اِصابت. .

فروشنده لوازمِ خیاطی

دزد هواپیما و ماشین

من اهمیّت نمیدم. . . به کتفِ چپمم نیست. .

در موقعیت بحرانی

بزنم به تخته !

امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که باید قابلِ خواندن باشد و آسان و سریع نوشته شود ( و البته باید با امضای قانونیِ شخص یا همان signature فرق داشته باش ...

درست فهمیدی. . . همینه, درسته. . مثال⬇ ! I think the answer is 4 - ( فک کنم جواب چهاره ! ) . You got it right - ( درسته. )

مثال⬇ !Stop talking to me - ( دیگه با من حرف نزن ) . oh, you got it - ( خیالت راحت, دیگه اینکارو نمیکنم )

خیالت تخت. . . باشه. . . خودت خواستی ( وقتی قبول نداری و موافقت میکنی )

پیغام گذاشتن مثال⬇ ?can I leave a message for Robert میتونم پیغامی برای رابرت بذارم؟

استودیو سینمایی

قضیه چیه؟

رخت شستن

بیان یک مقدار از کل یا یک عدد کسری مثال⬇ Two out of ten : دو تا از ده تا

ارائه غذا یا نوشیدنی

بالاخره رسید

خدا رحمتش کنه !

12 نیمه شب تا 11:59 صبح قبل از ظهر

به حرفم میرسی. . .

اون دهنتو ببند

تو روحت !

دیگ به دیگ میگه روت سیاه!

جسارتا ببخشید اما. . .

اخماتو وا کن!

از چشمم افتادی !

ایول دارید!

نوعی رستوران فست فود که بیشتر در امریکا رواج دارد

شهری در ایالت میزوری کشور امریکا

دستگاه کره سازی

منابع خواندنی

در دسترس برای فروش

بستن زیپ

بدجور

دایی

برای من فرقی نداره !

به خدا توکل کن!

لولو خورخوره!

او خاطر خواه من شده !

خیلی اسکولی!

وای به حال کسی که. . .

آره ارواح عمت !

با هم تفاهم داشتن

چه خبرا؟ خوش میگذره؟

سلام علیکم

شکمتو صابون نزن !

به معنی معروف یعنی کسی که به خاطر دستاوردا و کارهاش همه بشناسنش

به معنای محبوب یعنی کسی که بسیاری از مردم دوستش دارند

آخییییش راحت شدم !

احسنت

1 ) توپه, حرف نداره 2 ) فوق فوقش

مرد عاقلی که هنوز ازدواج نکرده

دل به دل راه داره !

علیک السلام

رک بگم. . .

ضدحال

گوشی خدمتتون

خوابالو

بیدار شو خوابالو !

فلان فلان شده

سومین ماه میلادی ( 10 اسفند تا 11 فروردین )

دومین ماه میلادی ( 12 بهمن تا 9 اسفند )

اولین ماه میلادی ( 11 دی تا 11 بهمن )

دوازدهمین ماه میلادی ( 10 آذر تا 10 دی )

یازدهمین ماه میلادی ( 10 آبان تا 9 آذر )

دهمین ماه میلادی ( 9 مهر تا 9 آبان )

نهمین ماه میلادی ( 10 شهریور تا 8 مهر )

هشتمین ماه میلادی ( 10 مرداد تا 9 شهریور )

هفتمین ماه میلادی ( 10 تیر تا 9 مرداد )

چهارمین ماه میلادی ( 12 فروردین تا 10 اردیبهشت )

ششمین ماه میلادی ( 11 خرداد تا 9 تیر )

پنجمین ماه میلادی ( 11 اردیبهشت تا 10 خرداد )

پیش غذا ( بریتیش )

خیلی ضایع ست!

زود قضاوت نکن!

زود قضاوت کردن

هنوز ( آخر جمله استفاده میشه )

چشم رو هم نذاشتن

تف تو این زندگی!

از حسودی داره میمیره

private message = پیام خصوصی

یه قلپ

جیگر منی!

مشکل پسند

وقتی آگاهانه و باقصد به چیزی گوش میدید و سعی میکنید متوجه بشید

وقتی اتفاقی و ناخودآگاه چیزی میشنوی و برای درکش تلاشی نمیکنی

تو رو خدا

موی موجدار

موی فر دایم و ثابت

مدل موی صاف

مدل موی خرگوشی

مدل موی چتری ( بریتیش )

مدل موی چتری ( امریکن )

مدل موی بافته شده ( امریکن )

مدل موی بافته شده ( بریتیش )

مدل موی تراشیده شده

مدل موی بوکسوری

چشاتو درویش کن!

=trolley ( انگلیسی بریتانیایی )

=shopping cart ( انگلیسی آمریکایی )

توپ بدمینتون

پارک حیات وحش ( بازدید کنندگان میتوانند وسایل نقلیه خود را رانندگی کرده و از حیوانات عکس یا فیلم بگیرند )

مطمعنم

( با چوب ) کوبیدن به قالیچه برای از بین بردن گرد و غبار و کثیفی آن

کرم مرطوب کننده

فر مژه

=مهمون من مثال⬇ let's go out for dinner, my treat this time بیا برای شام بریم بیرون, این دفعه مهمون من. . .

شهر بازی

بوی خوبی میاد

= ( تا ) چند لحظه دیگر مثال⬇ The doctor will see you in a minute تا چند لحظه دیگر، دکتر شما را میبیند

داروخانه ای که ( برخلاف drug store ) فقط دارو توزیع میکند

نوعی داروخانه که محصولات متنوع تری داردوبیشتر شبیه فروشگاه است که علاوه بر دارو، محصولات آرایشی بهداشتی و کمک های اولیه و. . . هم عرضه میکند. در آمری ...

کوله پشتی حامل بچه

=slaughter house =کشتارگاه

1 ) خود را خوار و کوچک کردن 2 ) خود را به پای کسی انداختن

( . adj ) شرمنده، خجل، شرمسار

بچه سر راهی

یکه خوردن ، جا خوردن مثال= I was taken aback by his remark از حرف او جا خوردم

to surprise or shock sb=

=accident and emergency =[بیمارستان]بخش اورژانس

نشستن روی. . . مثال:sitting on the bench نشستن روی نیمکت

فکر میکنم