پیشنهاد‌های زهرا دولت دوست (١٨٠)

بازدید
٤٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

= United Kingdom = Britain = England

پیشنهاد
١٦

Canberra ⬅️ کانبرا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

⬅️ be short of

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

do not have so much

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Way of life

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

مترادف ⬅️ deduce

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مخفف people's republic of china یعنی جمهوری خلق چین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

have in common

پیشنهاد
٧

تاقدیس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

رُفت و روب کردن جارو پارو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( با هم ) مثل کارد و پنیر بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1. قریب الوقوع بودن 2. احتمال چیزی در آینده رفتن 3. پیشِ رو بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

ستون روزنامه یک قطعه یا مقاله در یک روزنامه , مجله یا سایر نشریات است که در آن نویسنده درباره مسائلی که توسط سازمان روزنامه به او اختصاص داده میشود ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

اوقات خوبی داشتن خوش گذشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پودر رختشویی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

بجنب دیگه !

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

زمین بایر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

2. بین. . . و. . . مردد بودن I'm torn between going by bus or by subway ←من دودلم که با اتوبوس برم یا با مترو.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. بین. . . و. . . گیر افتادن I was torn between my wife and my mom ←من بین زنم و مادرم گیر افتاده بودم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

کسی رو به گریه انداختن اشک کسی رو درآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دست به خودکشی زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1. چغلی کردن 2. غیبت کردن ، پشت سر کسی حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

1. [باران]شروشر آمدن ، شروشر باریدن 2. پر بودن از ، مملوء بودن از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دیگر وقت آن رسیدن که. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

وراجی کردن حرف درآوردن شایعه ساختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. مردم خانه به دوش 2. حیوان ولگرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. در عَوَضِ ، به ازایِ 2. به جبرانِ ، به پاسِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

حسابی پولدار شدن پول خوبی به جیب زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

زیر سوال بردن ، ایجاد تردید کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1. غذایی که مهمان ها با خود به مهمانی آورده اند 2. شانسی ، اتفاقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1. شانس خود را امتحان کردن ، کاری را الله بختی کردن 2. هرچه دم دست بود با هم خوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مورد حمله قرار گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

( صدای ) تاق تاق آسیب شکست سخت حمله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حَظ کردن از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1. قایم کردن 2. ذخیره کردن, جمع کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. گرم شدن هوا 2. آب شدن یخ و برف ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به نظر من, به عقیده من , به گمان من

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به حالت إغما افتادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

1. درک شدن ، پی برده شدن 2. [مایعات] به خورد چیزی رفتن ، فرورفتن توی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فقط کافیه لب تر کنی. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

به چنگ آوردن ، کسب کردن تحمیل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بامبول درآوردن شرایط را سخت تر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چه بامزه ! چه خنده دار !

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

دستپاچه شدن سراسیمه شدن نگران شدن ناراحت شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩٣

برای خانم هایی که مطمئنیم متأهلند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨٣

برای خانم هایی که مطمئنیم مجردند و همچنین برای ملکه های زیبایی بکار میره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

1. [خسارت و. . ] جبران کردن 2. [قرض] پس دادن, دادن 3. [قول و. . ] عمل کردن به 4. [تهدید] عملی کردن 5. برای خود کسی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

قسم میخوری ؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

دزدی تو روز روشن. . سر گردنه. .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

پا پس کشیدن