مراد از" یک گویی" و "یک گویی" در بیت زیر چیست
ز دَه گویی به دَه سویی است ناورد
ز یکگویی به یک گویی رسد مرد
✏ «نظامی»
١ پاسخ
در این بیت زیبا از نظامی، واژهی «دهگویی» به معنای "ده حرف، ده نظر، ده جهت، ده پراکندگی ذهنی یا زبانی" است. و در مقابل، «یکگویی» یعنی "یکحرفی، تمرکز، وحدت کلام و اندیشه".
معنی بیت: کسی که دهگویی کند، یعنی پراکندهگو یا چنددست و چندفکر باشد، در دهسو کشیده میشود و به جایی نمیرسد؛
اما کسی که یکگویی کند، یعنی حرفش، فکرش و مسیرش یکی باشد، سرانجام به مقصد (به «یک گویی») میرسد و مرد میدان میشود.
در یک جمله: پراکندگی ذهن و گفتار، آدم را گمراه میکند؛ تمرکز و وحدت، انسان را به هدف میرساند.
از نظر معنایی: این بیت دعوت به تمرکز، صداقت در گفتار، ثبات قدم و وحدت درونی دارد؛ چیزی که در حکمت ایرانی و عرفان هم جایگاه ویژهای دارد.
اگر بخوای به زبان ساده بگی:«اونی که ده تا حرف و نقشه و راه داره، آخرش هیچکدوم رو درست نمیره؛ ولی اونی که یه دل و یه حرف و یه راه داره، تهش به یه چیز درست میرسه.»
نکات ادبی و بلاغی بیت:۱. تضاد:
بین «دهگویی» و «یکگویی» تضاد (طباق) دیده میشه؛ یکی نشانهی پراکندگی و تردید، اون یکی نماد تمرکز و قاطعیت.
۲. سجع و آهنگ:
واژههای پایانی هر مصراع (ناورد / رسد مرد) با هم سجع دارند و به زیباییِ موسیقی درونی شعر کمک میکنن.
۳. تکرار هدفمند:واژهی «گویی» در هر دو مصراع تکرار شده و هم به زیبایی لفظی کمک کرده، هم تاکید معنایی ایجاد کرده.
۴. ایهام:کلمهی «مرد» میتونه هم به معنای انسان کامل باشه، هم پهلوان و کسی که به مقصد رسیده؛ این ابهام معنادار شعر رو چندلایه میکنه.
۵. تمثیل و حکمت:بیت به شکل تمثیل و ضربالمثلوار بیان شده و ارزش حکمی و تربیتی داره؛ یعنی از یک تصویر ساده، یه پیام اخلاقی بزرگ بیرون کشیده شده
ارتباط با فضای کلی داستان خسرو و شیرین:
در داستان خسرو و شیرین، بارها شاهد سردرگمی، تردید، دلبستگیهای متناقض و چندراهیهای شخصیتی هستیم؛ چه در شخصیت خسرو، چه در مسیر وصال او و شیرین.
نظامی این بیت رو میگه تا به مخاطب و شاید هم به خود خسرو بفهمونه:اگر میخوای به وصال، به مردانگی، به شکوه برسی—نباید هزار راه و هزار فکر تو سرت باشه؛
باید یکدل و یکزبان باشی. وصال، پاداش تمرکز و صداقت و وحدت درونیست.
درواقع بیت دعوتیه به "ثبات شخصیت" و "تمرکز هدفی"، که هم در عشق مهمه، هم در سیاست، هم در زندگی.
درود
بسیار عالی