پرسش خود را بپرسید

این ابیات مثنوی را معنی کنید و مفهوم آنرا بیان نمایید

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
١٢٠

گفت رنج احمقی قهر خداست
رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست

ابتلا رنجیست کان رحم آورد
احمقی رنجیست کان زخم آورد

آنچ داغ اوست مهر او کرده است
چاره‌ای بر وی نیارد برد دست

ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت

✏ «مولانا»
 

١٥,٢٠٠
طلایی
٣
نقره‌ای
٢٨٠
برنزی
٧٧٧

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

در کل حضرت میفرماید که احمق بودن ، بخاطر این نیست که شخص احمق به دنیا اومده باشه ، بلکه خودش احمق هست بخاطر اینکه نمیخواد تغییر کنه یا به سخن بزرگان اهمیت بده .  نمیخواد بفهمه . 

بیشتر دوست داره جفتک بندازه تا همراهت باشه . 

اگر احمق با حماقت خودش به دنیا اومده بود ، خدا بهش رحم می کرد . ولی اینطور نیست ، احمق بخاطر حرف نشنوی ، احمق هست . 

و در آخر حضرت می فرماید ، سعی نکن به احمق بخوای چیزی یاد بدی و یا روشنش کنی ، چون بی فایده هست و همین احمقهای زبون نفهم بودن که دنیا رو در جنگ و جهل و تاریکی نگه داشتن . کنار احمق باشی ، موجب خون ریختنت میشه . 

بودا : احمق همچون سنگ سر راه توست . 

یعنی به جای این که تلاش کنی سنگ ها رو از جاده جمع کنی ، فقط از کنارشون رد شو . 

آنکه نداند و نخواهد که بداند

تا ابد الدهر در جهل مرکب بماند که بماند   

٢,٢٣٥
طلایی
٠
نقره‌ای
٣١
برنزی
٢٠
تاریخ
٢ هفته پیش

پاسخ شما