معنی لغوی "سره و ناسره "چیست؟
١ پاسخ
- سره:ناب و بیغش در برابر ناسره و قلب (مجاز) ، زر تمام عیار، خالص و نیکو و بی عیب،
مترادفآميخته، شهروا، غش دار، غشي، قلب، ناخالص، - ◙ سره در آمیغها (= ترکیبها)
- معنای ناسره:زر ناخالص، پول تقلبی، ناخالص و معیوب،ناخالص ، معیوب .پول تقلبی ، زر ناخالص .
- سره در دانشواژه (= اصطلاح) ... آنچه سره نباشد!
- مثال:
- آیا همیشه سره از ناسره بهتر است؟
حال اگر پارسی سره مورد سووال است:پارسی سَره یا فارسی سره گونهای از زبان فارسی است که واژگان ناپارسی نداشته یا دارای کمینهای از آنها باشد. به شیوهای که گرایش به کاربرد پارسی دارد، سرهگویی و سرهنویسی، یا پارسیگویی و پارسینویسی گویند
سره و ناسره در ادبیات فارسی دلالتهای گوناگونی دارند. سره گرایی به معنای پالودن زبان فارسی از واژگان بیگانه است. در حقیقت سرهنویسی در ایران واکنشی بود در برابر نثر مصنوع و پرتکلف آن روزگار. به غیر از این کاربرد که در ساختار ظاهری زبان مؤثر است، در آثار متعدد ادبیات فارسی نیز واژة سره در معنای خالص، نیکو، بیعیب و ناسره در معنای ناخالص، تقلبی و معیوب به کار رفته است: »یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد/ آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود« )حافظ، :1331 135(. در پژوهش پیش رو سره در همین معنای مشهور یعنی جدا کردن درست از نادرست و برگزیدن نیکوترین و بیعیبترین مورد نظر است؛ با این تفاوت که در اینجا به معنای لغوی بسنده نمیشود، بلکه بجا و صحیحبودن گفته در بستر گفتمان و سیر روایی داستان مورد بررسی قرار میگیرد. تفکر رایج این است که در زبان درست/غلط بودن، سؤال اساسی است؛ در حالی که این فقط یکی از معیارهای سنجش زبان است. برای رسیدن به سرة زبانی باید نخست غیر از درست و غلط، معیارهای بسیار دیگری ازجمله وضوح اندیشه، صداقت، تعهد، توجیه، بهجابودن، سازگار بودن با نظام اخالقی ... را در نظر گرفت. سپس باید هر گفته را در بافت و موقعیت خود تحلیل کرد. چهبسا گفتهای در یک بافت سره و در بافت دیگر ناسره باشد. در ضمن باید توجه داشت که عناصر سازندة سره و ناسره گاهی در تعامل و گاهی در تضاد و کشمکش با هم قرار میگیرند و این گفتهپرداز است که با توجه به موقعیت و یا هدفی بزرگتر یکی را بر دیگری ترجیح میدهد.