آیا براعت استهلال همان مقدمه است؟
آیا براعت استهلال همون مقدمه محسوب میشه؟
یعنی مقدمه هم جزو آرایه های بدیع معنوی هست؟
١ پاسخ
۱ - معنا[ویرایش]
قدیمیان علم بدیع آن را براعت استهلال مینامیدند یکی از آرایههای ادبی است.
آنست که سخنور یا نویسنده آغاز سروده خود را چنین بنویسد که پیشزمینه مطلب اصلی سروده در آن گنجانده شده باشد یعنی خواننده با خواندن چند بیت آغازین شعر به درونمایه اصلی شعر پی ببرد و آرایههای ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع بدیع در ادبیات فارسی، بهکار بردن فنونی است که رعایت آنها بر جلوهها و جنبههای زیبایی و هنری سخن میافزاید. صنایع ادبی، دو دسته است: تناسبهایی آوایی و تناسبهای معنایی.(منبع ویکی پدیا)
براعت در لغت به معنی کامل شدن در هنر و فضل
و نیز به معنی تفوق و برتری است.
استهلال مصدر باب استفعال به معنی دیدن هلال و بانگ کردن کودک،
یا آوای نوزاد است بدانگاه که از مادر زاده شود.
در دانش بدیع و در « علم تقریض که عبارت است از دانستن کیفیت انشای شعر».
۲ - نسبت با صنعت حسن ابتدا[ویرایش]
براعت استهلال از فروع صنعت حسن ابتدا و اخص از آن است
و مراد از این صنعت آن است که آغاز سخن، مناسب حال گوینده و متناسب با مقصود وی باشد و مقدمه بر مسائل و مباحثی دلالت کند که در متن (ذی المقدمه) بیان میشود و موردبحث قرار میگیرد
بدینمعنا که نویسنده یا شاعر با الفاظی دلپذیر و بدیع و با اشاراتی لطیف، مقدمهای مناسب و متناسب با موضوعی که مینویسد و میسراید، ترتیب دهد، بدانسان که شنونده و خواننده صاحب ذوق سلیم دریابد که مقصود او چیست و در ادامه سخن چه خواهد گفت.
چنانکه بهترین ابیات، بیتی است که چون صدر آن را بشنوند، قافیه آن را تشخیص دهند
و بدینسان ادامه سخن را پیشبینی کنند.
براعت استهلال گونهای تناسب و مراعات نظیر است که به سر آغاز سخن اختصاص دارد و از تناسب و هماهنگی مقدمه - اعم از دیباچه کتاب، تشبیب قصیده، پیش درآمد مقاله و خطابه - با متن خبر میدهد
۳ - در قرآن
قرآن شناسان سوره مبارک فاتحة الکتاب (۲) را نمونه برجسته براعت استهلال به شمار آوردهاند؛ بدینمعنا فاتحة الکتاب، مقدمهای است بر قرآن کریم که مشتمل بر تمام مقاصد قرآن است
[۲۱]دارای صنعت براعت استهلال، چنانکه «رَبَّ الْعالَمینَ» و «اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اشارت است به معرفت خدا و صفات او؛ «مالِکِ یَوْمِالدّینِ»، اشارت است به معاد ؛ «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعینُ» بیانگر معرفت عبادت و انقیاد به امر خداست؛ «اِهْدِنَا الصَّراطَ الْمُسْتَقیمَ» حاکی از علمسلوکاست؛ «اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» از مردم سعادتمند گذشته خبر میدهد که از خدا اطاعت کردهاند؛ «غَیْرِ الْمَغْضوبِ... (تا پایان سوره)» اشارت است به مردم تیرهبختی که درگذشته میزیسته، و عصیان ورزیدهاند.
همچنین قرآن شناسان جمیع فواتح سور قرآن را متناسب با موضوع و محتوای آنها، همه سورهها را دارای صنعت براعت استهلال دانستهاند.
۴ - در شعر فارسی[ویرایش]
از نمونههای برجسته صنعت براعت استهلال در شعر فار سی یکی مقدمه داستان رستم و سهراب
است و دیگری مقدمه داستان رستم و اسفندیار
در مقدمه داستان رستم و سهراب از طرح فلسفه مرگ و حکایت قضا و قدر ، خواننده صاحب ذوق سلیم درمییابد که سخن درباره مرگی نابهنگام است؛ و در مقدمه داستان رستم و اسفندیار آشکار میشود که از حادثهای بزرگ و نامبارک سخن خواهد رفت.
همچنین از نمونههای بسیار خوبِ این صنعت مطلع غزلی است از حافظ (شم ۳۹۰) : افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن {} مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن
این بیت اشارت دارد به جلوس پادشاهی بر تخت سلطنت که حافظ از او امید دادگری و هنرپروری داشته است.
صنعت براعت استهلال را از آنرو بدیننام خواندهاند که سخن آراسته بدان، سخنی است که بر دیگر سخنها برتری دارد؛ و همانندی این صنعت به آوای کودک در آغاز تولد، آن است که چون کودک آوا برآورد، نخست وجود خود را اعلام میدارد، سپس روشن میشود که پسر است، یا دختر و صنعت براعت استهلال هم نخست، اعلام میدارد که حکایتی درخور توجه و مسألهای مهم در پیش است و سپس معلوم میسازد که مضمون و محتوای درخور توجه نوشته یا سروده چیست.
(منبع ویکی فقه)