پرسش خود را بپرسید

قیام های بعد از عاشورا

تاریخ
٣ ماه پیش
بازدید
٧١

ایا قیام هایی بعد از عاشورا   برای خون خواهی امام حسین غیر از 

مختار و سلیمان صر د خزاعی

 رخ داد؟

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

حادثه عظیم و اثرگذار قیام امام حسین (علیه‌السلام) که با شهادت آن حضرت و یاران فداکارش همراه شد، سبب اعتراضات و قیام‌های متعددی در جهان اسلام شد. از اعتراضات فردی زید بن ارقم، انس بن مالک و عبدالله بن عفیف ازدی گرفته تا سخنرانی‌های امام سجاد (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و تا قیام مردم مدینه(واقعه حرهقیام توابین و قیام مختار، همگی از جمله اعتراضات و قیام‌های پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) محسوب می‌شوند. این اعتراضات و قیام‌ها ـ که مثاثر از حادثه کربلا بودند ـ هر چند سرکوب شدند؛ اما زمینه‌های سقوط حکومت بنی‌امیه را فراهم کردند.

۱ - اعتراض زید بن ارقم
از جمله فریادهای اعتراضی که پس از واقعه کربلا علیه نماینده یزید در کوفه بلند شد، فریاد اعتراضی بود از سوی «زید بن ارقم انصاری». وی هنگامی ‌که دید ابن‌ زیاد با چوب بر دندان‌های مبارک امام حسین (علیه‌السلام) می‌زند، گفت: «والذی لا اله غیره لقد رایت شفتی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) علی ‌هاتین الشفتین یقبلهما»؛ «به خدا قسم! دیدم دو لب رسول ‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بر این دو لب بود و بر آن بوسه می‌زد. آن‌گاه گریست. ابن زیاد به او گفت: برای چه می‌گریی؟ خدا چشمت را گریان دارد. به خدا سوگند! اگر نه این بود که پیری خرف شده‌ای، گردنت را می‌زدم». 
او از نزد ابن زیاد بیرون رفت. وی به مردم می‌گفت: «قتلتم ابن فاطمه و امرتم ابن مرجانة، فهو یقتل خیارکم و یستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعدا لمن رضی بالذل»؛ «پسر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را کشتید و پسر مرجانه را امارت دادید تا نیکان شما را بکشد و اشرار شما را برده کند. به ذلت رضا دادید، پس ملعون باد کسی که به خواری رضایت دهد». 

۲ - اعتراض انس بن مالک

از جمله کسان دیگری که عمل زیاد را در آن مجلس تقبیح کرد، انس بن مالک است که خود یکی از راویان قضیه می‌باشد. او می‌گوید: هنگامی ‌که سر حسین (علیه‌السلام) را پیش عبیدالله بن زیاد آوردند، حاضر بودم. ابن زیاد با چوب‌دستی که همراه داشت شروع به کوبیدن به دندان‌های حسین (علیه‌السلام) کرد و می‌گفت: چه «نیکو دندان» بوده است. گفتم: به خدا سوگند! همانا که من خود دیدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) همین جای چوب‌دستی تو را می‌بوسید. 

۳ - اعتراض عبدالله بن عفیف

عبدالله بن عفیف ازدی نیز علیه عبیدالله بن زیاد نماینده حکومت یزید در کوفه سخن گفت. وی که نابینا بود، هنگامی‌ که ابن‌زیاد در مسجد جامع کوفه به منبر رفت و با خشم و کینه گفت: «الحمدلله الذی اظهر الحق و اهله و نصر امیرالمومنین یزید و حزبه و قتل الکذاب ابن الکذاب الحسین و شیعته؛ سپاس خدای را که حق و اهلش را آشکار ساخت و امیرمؤمنان یزید و حزب او را یاری داد و دروغ‌گو پسر دروغ‌گو، حسین، و یارانش را کشت!»،
 به پا خاست و گفت: «یا ابن مرجانة! الکذاب ابن الکذاب انت و ابوک و من استعملک و ابوه، یا عدو الله اتقتلون ابناء النبیین و تتکلمون بهذا الکلام علی منابر المؤمنین؟»؛ 
 ای پسر مرجانه! دروغ‌گوی پسر دروغ‌گو، تو و پدرت و کسی که تو را امارت داد و پدرش می‌باشید. ‌ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبر را می‌کشی و سخن راستگویان را می‌گویی. ابن‌زیاد برآشفت و گفت: گوینده این سخنان که بود؟ و عبدالله پاسخ داد: ای دشمن خدا! گوینده آن سخنان منم. ابن‌زیاد به مأموران انتظامی ‌خود دستور داد وی را دستگیر کنند. عبدالله بن عفیف با این‌که نابینا بود، در خانه خود با لشکریان عبیدالله درگیر شد و با شمشیرش دلاورانه از خود دفاع می‌کرد تا آن‌که سرانجام با افزایش نظامیان، وی مغلوب شد و به اسارت درآمد. او را نزد ابن‌زیاد آوردند و او نیز دستور داد گردنش را بزنند. 

۴ - افشاگری‌های امام سجاد و حضرت زینب

پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، فرزند بزرگوار آن حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) و خواهرش گرامی‌اش حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) توانستند پیام خونین عاشورائیان را به شهرهای اسلامی‌آن روز برسانند و مردم را به فجایع حکومت یزید و امویان آگاه سازند. سخن‌رانی حضرت زینب در کوفه و سرزنش آن مردم، آن‌ها را دگرگون کرد. 
 هم‌چنین در اثر سخنان کوبنده حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در شام، یزید در مرکز حکومت خود در پیش دیدگان مردم رسوا شد. سخنان امام سجاد (علیه‌السلام) ـ به‌ویژه بر منبر شام ـ در جمع مردم و نیز روشنگری‌هایی که در برابر رفتار برخی شامیان نمود، موجب آگاهی مردم از اصل واقعه و نگرانی و بیم یزید از عاقبت فاجعه‌ای که انجام داده شد.

۵ - قیام مردم مدینه

مراد از قیام مردم مدینه (واقعه حره) است.
مردم مدینه در ذی‌الحجه سال ۶۳ هجری علیه بی‌عدالتی و ستمگری نظام اموی و حکومت یزید قیام کردند. این قیام توسط سپاه شام به خاک و خون کشیده شد.
در منابع آمده است: پس از نصب عثمان بن محمد به جای ولید بن عقبه به حکومت مدینه، وی برای خشنود کردن بزرگان مدینه و آرام ساختن حوزه حکومت خود گروهی از بزرگان مدینه را به شام فرستاد تا خلیفه را از نزدیک ببینند و از بذل و بخشش‌های وی برخوردار گردند. این گروه با آن‌که یزید به آن‌ها بخشش کرد و درهم و دینار داد، چون به شهر باز گشتند، به عوض تمجید، در مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) شروع به بدگویی از یزید کردند و گفتند: ما از نزد کسی می‌آییم که دین ندارد، شراب می‌نوشد، طنبور می‌نوازد و بردگان نزد او می‌نوازند و با سگان بازی می‌کند. سپس گفتند: که ما شما را گواه می‌گیریم که او را از خلافت خلع کردیم.
مردم از یزید بیزاری جستند و او را از خلافت خلع شد و عثمان بن محمد والی یزید و بنی‌امیه را از شهر اخراج کردند. مردم شهر با عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه بیعت کردند. خبر شورش مردم مدینه به دمشق رسید. یزید دوازده هزار سپاهی را به فرمان‌دهی مسلم بن عقبه ‌مری (یکی از سرداران خون ریز خود) و معاونت حُصین بن نُمیر سکونی به مدینه فرستاد. سپاه شام مدینه را محاصره کرد. مقاومت عبدالله بن حنظله و انصار بی‌فایده بود. در این واقعه هفتصد نفر از قریش و انصار و ده هزار نفر از بقیه مردم کشته شدند.

۶ - قیام توابین
پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری و فرار عبیدالله از عراق، نا آرامی‌در این منطقه حکم‌فرما شد. یاران امام حسین (علیه‌السلام) به هدف خون‌خواهی آن حضرت به یک‌دیگر پیوستند. آن‌ها بخشش گناه خویش را در این می‌دیدند که به خون‌خواهی امام حسین (علیه‌السلام) قیام کنند و انتقام خون حضرت را بگیرند. 
توابین معتقد بودند: گناهی که در کار قتل امام حسین (علیه‌السلام) داشته‌اند، جز به کشتن قاتلان وی یا کشته شدن در این راه پاک نمی‌شود. 
شیعیان کوفه به ریاست «سلیمان بن صرد خزاعی» نام «توابین» را بر خود نهادند و شعارشان خون‌خواهی از امام حسین (علیه‌السلام) بود.
 در همین زمان، در عراق (بصره و کوفه) قدرت در دست زبیریان بود. توابین به جمع‌آوری نیرو و سلاح پرداختند و در پادگان نخیله برای جذب نیرو تجمع کردند
توابین در ۵ ربیع الثانی سال ۶۵ هجری قیام کردند.
آن‌ها در مسیرشان برای گرفتن انتقام، ابتدا به کربلا رفتند و چند روز در آن‌جا به گریه و زاری پرداختند و از این‌که در حق حضرت کوتاهی کرده بودند، توبه کردند. سپس تصمیم گرفتند به جنگ با عبیدالله بن زیاد بروند.
توابین در «عین الورده» واقع در «جزیره» شمال عراق اردو زدند.
 مروان بن حکم، حاکم اموی در دمشق، عبیدالله را به جنگ آنان فرستاد.
توابین در این جنگ نابرابر شکست خوردند و رهبران آن‌ها به جز رفاعة بن شداد کشته شدند. وی با همراه باقی مانده گروه توابین به کوفه بازگشت

۷ - قیام مختار
در زمان قیام امام حسین (علیه‌السلام)، مختار در کوفه سکونت داشت و از شیعیان محسوب می‌شد. (مسلم سفیر اعزامی ‌امام حسین (علیه‌السلام) ابتدا به خانه او وارد شد).
 در جریان حادثه کربلا مختار در زندان عبیدالله بن زیاد به سر می‌برد. 
پس از واقعه کربلا، مختار با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد.
 او پس از آزادی به مکه رفت و به زبیریان پیوست؛ 
 اما پس از مدتی از زبیریان جدا شد. در رمضان سال ۶۴ هجری وارد کوفه شد . 
 و مردم را به سوی خود دعوت کرد. او از شیعیان می‌خواست به یاری‌اش شتافته، در امر قیام وی را کمک کنند.
مختار پس از شکست توابین به سازمان‌دهی شیعیان پرداخت و زمینه‌های قیام خویش را فراهم کرد.

۷.۱ - جلب حمایت شیعیان
گروهی از شیعیان به منظور بررسی ادعای مختار که خود را نماینده محمد بن حنفیه معرفی می‌کرد، 
 به حجاز نزد محمد بن حنفیه رفتند.
 محمد بن حنفیه آن‌ها را نزد امام سجاد (علیه‌السلام) برد تا کسب تکلیف کنند. امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: عمو جان! اگر بنده‌ای زنگی به خاطر ما اهل بیت تعصبی داشته باشد (قیام کند)، بر مردم واجب است که او را یاری کنند. سپس فرمود: من این امر را به تو می‌سپارم. هرگونه که خود صلاح می‌دانی، عمل کن. شیعیان از نزد حضرت خارج شدند و می‌گفتند امام زین العابدین (علیه‌السلام) و محمد بن حنفیه به ما اجازه دادند. («یا عم! لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الامر فاصنع ما شئت.») 
 به همین جهت شیعیان کوفه پیرامون مختار را گرفتند.

۷.۴ - شرکت ایرانیان در قیام
در این قیام ایرانیان ساکن کوفه که به «حمراء» مشهور بودند، شرکت داشتند. برخی مورخان، تعداد آن‌ها را ۲۰ هزار نفر نوشته‌اند.
مختار دستور داد هر کس به هر نحوی در فاجعه کربلا دست داشته، باید به حسابش رسیدگی شود.
۷.۵ - مقتولین قیام
از جمله کسانی که به دست مختار به قتل رسیدند، می‌توان به شمر بن ذی‌الجوشن، عمر بن سعد، سنان بن انس، خولی بن یزید، حرمله بن کاهل اسدی، بجدل بن سلیم، حکیم بن طفیل، مرة بن منقذ و زید بن رقاد اشاره کرد. 
مختار سرهای برخی از آنان را نزد محمد بن حنفیه فرستاد و محمد پس از مشاهده آن‌ها در مورد مختار دعا کرد: «قال اللهم لا تنس هذا الیوم للمختار و اجزه عن اهل بیت نبیک محمد خیر الجزاء فو الله ما علی المختار بعد هذا من عتب». 
مختار سپس سپاهی بزرگ متشکل از ایرانیان و اعراب به فرمان‌دهی ابراهیم بن مالک اشتر به مقابله با عبیدالله بن زیاد فرستاد.
 ابراهیم موفق شد عبیدالله را در حوالی موصل شکست دهد و سر او را نزد مختار فرستاد. 
مختار سر عبیدالله را به حجاز نزد محمد بن حنفیه 
 و به نقلی نزد امام زین‌ العابدین (علیه‌السلام) 
 فرستاد. محمد بن حنفیه و امام سجاد (علیه‌السلام) از دیدن سر عبیدالله خوشحال، و همراه خاندان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از لباس عزا خارج شدند و بنی‌هاشم در مورد مختار به ثناگویی پرداختند. امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اَدْرَکَ لِی ثَاْرِی مِنْ اَعْدَائِی وَ جَزَی الْمُخْتَارَ خَیْرا؛ خدا را شکر که انتقام خون مرا از دشمن گرفت و خداوند به مختار جزای خیر دهد».
و محمد بن حنفیه در حق او این‌گونه دعا کرد: «جزاه الله خیر الجزاء فقد ادرک لنا ثارنا؛ خدا به مختار جزای خیر عنایت کند، او انتقام ما را گرفت». 

۷.۶ - سرانجام قیام
سرانجام مصعب موفق شد مختار را شکست دهد و وارد کوفه شود. 
مختار که به قصر پناه برده بود، سرانجام از قصر خارج شد و به قتل رسید. 

٧٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٠
تاریخ
٣ ماه پیش

بله، پس از قیام مختار و سلیمان صرد خزاعی، قیام های دیگری نیز برای خون خواهی امام حسین رخ داد. برخی از این قیام ها شامل قیام زنبور محمد بن عبدالله، قیام عبدالله بن حسین، و قیام محمد بن عبدالله بن حسین معروف به محمد بن نفیر بود.

٤٥,١٩٠
طلایی
١٢
نقره‌ای
١٥٨
برنزی
٣١٧
تاریخ
٣ ماه پیش

پاسخ شما